نویسنده زندگینامه انگلیسی علامه امینی:
وصیتنامه علامه برای ادامه الغدیر
در ادامه به بهانه پنجاهمین سالگرد رحلت علامه امینی به معرفی «احیاگر غدیر» میپردازیم و متن گفتوگویی را با دکتر محمدرضا فخرروحانی (استادیار گروه زبان انگلیسی دانشگاه قم) که نخستین زندگینامه این عالم فرهیخته و بزرگ را به زبان انگلیسی نوشته است، مرور میکنیم. وی بعد از اینکه در نخستین عاشورای بعد از نابودی صدام به زیارت امام علی(ع) مشرف شد و در نجف کتابخانه علامه امینی را دید، با هدف معرفی این عالم بزرگ، تصمیم گرفت به زبان انگلیسی کتابی را با محتوای زندگینامه بنویسد که در نهایت متن نهایی آن را در اختیار ناشر انگلیسی که فردی شیعه است، قرار داد و منتشر شد.
چه ضرورتهای تاریخی باعث شد که علامه امینی در آن مقطع تاریخی به فکر نوشتن کتاب الغدیر باشد و بهنوعی دست به تألیف فلسفه سیاسی تشیع بزند؟ من تا جایی که تحقیق کردهام، مرحوم آقای امینی یک نگاه تلفیقی بین اعتقادات و تاریخ داشت؛ یعنی هم به اعتقادات شیعه و اسلام و هم به مباحث تاریخی توجه میکرد.
علامه امینی به خوبی متوجه خلأ ضرورت تاریخی شد. او آثار مختلفی را خواند، به کتابخانههای مختلفی رفت و با آدمهای خیلی بزرگی حشرونشر و معاشرت داشت. زمانی که در ایران یا عراق بود و مسافرتهایی که به هند و سوریه داشت. آقای امینی به این نتیجه رسید که اعتقادات، بدون آگاهی از پیشینه تاریخی، از قوام لازم برخوردار نیست. یعنی کسی اگر بخواهد اعتقاداتش محکم باشد، باید عقبه تاریخی غدیر را هم بداند. علامه امینی با توجه به این نکته بود که در مباحث امامت، ولایت و تجلی آن، در موضوعات الغدیر پرداخت.
آقای امینی عقبه تاریخی غدیر را با زمینههای اعتقادی گره زد. الغدیر مباحث تعیینکنندهای در حوزه اعتقادات اسلامی و شیعه دارد. آقای امینی با تبیین غدیر این مبحث مذهبی را به موضوعی کاملاً دینی ـ اسلامی تبدیل کرد.
آقای امینی در کتاب الغدیر به برادران اهل سنت نشان داد، غدیری که ما میگوییم عین همان چیزی است که شما به آن اعتقاد دارید و مورخان بزرگ اهل سنت نیز در تاریخ بر آن صحه گذاشتهاند. ابتکار آقای امینی این بود که مبحث غدیر را از یک موضوع شیعی، به یک مسئله بینالادیانی تبدیل کردند.
این مفسر عالیقدر برای احیای نام غدیر در کتاب الغدیر، شهدای مسیحی را که برای غدیر شعر گفته بودند و توسط نظام حاکم وقت، شکنجه و شهید شدند نیز فراموش نکرد. اهمیت کتاب الغدیر آقای امینی این بود که غدیر را مانند عاشورا بهعنوان یک موضوع بینالادیانی مطرح کرد. قبل از این محدث بزرگ، کمتر کسی چنین چیزی به ذهنش رسیده بود که بتواند چنین کاری را انجام بدهد.
علامه امینی چه استدلالی مطرح کرد یا چه وقایع تاریخی را نشان داد که کسی که پیرو مذهب شیعه یا مسلمان نیست، این واقعه برای او مهم شود؟
این عالم و متکلم شهیر از دیدگاه تاریخی و تاریخ ادبیات استفاده کردند تا ادبیات غدیر شناسایی شود. اساساً نگرش آقای امینی به ادبیات تعلیمی بود، نه سرگرمی. کما اینکه دیدگاه تاریخی ایشان نیز تحلیلی بود. حتی آن بزرگوار تأثیر واقعه تاریخی غدیر بر ادبیات عرب را بهخوبی درنظر گرفت و در بررسی این سیر تاریخی، به اشعاری که موضوعیت غدیر داشت برخورد میکرد، آنها را ذکر کرده و در این راه اشعار غدیری تعدادی از شاعران برجسته مسیحی در ادبیات عرب را در کتاب خود درج کرده است.
ابتکار آقای امینی این بود که حقایق مسلم (fact) تاریخی را براساس منابع متقن ذکر میکرد. وی یک عقبه اعتقادی را دید و برای اینکه نشان دهد این عقبه تاریخی بسیار محکم بوده و از روش تاریخی وارد شد. بنابراین مفهوم تاریخ در نگاه این محدث و فیلسوف برجسته، یک مفهوم مستند و باعظمت است.
متأسفانه کسی از آقایان راجع به مفهوم ادبیات و تاریخ از دیدگاه این مفسر توانا نپرداخته و صرف اینکه ما بگوییم الغدیر کتاب بزرگ و سترگی است، فایدهای ندارد.
مانند اینکه بگوییم حافظ و سعدی شاعر برجستهای بودند. بله؛ شاعران برجستهای بودند، اما دلیل برجسته بودن آنان چیست؟ یعنی وقتی میگوییم شاعر بزرگی است، باید وی را با شعرای همعصر و همتراز و هممکتب خودش مقایسه کنیم.
ابتکار آقای امینی این بود که برخلاف اکثر معاصران خودش، موضوع امامت را فقط از منظر کلامی بررسی نکرد. اغلب عامه مردم نمیتوانند استدلالهای فلسفی را متوجه شوند. آنها ادله تاریخی میخواهند. یعنی شما وقتی میفرمایید واقعه غدیر یکی از مسلمات تاریخ بوده، باید مشخص شود که چرا و چگونه واقعه غدیر از مسلمات تاریخ است؟ این متکلم پرآوازه استدلال میکند، نخست اینکه مبحث امامت حضرت امیرالمومنین علیهالسلام قبل از واقعه غدیر مطرح بود. در واقعه غدیر اعلان عمومی صورت گرفت وگرنه شایسته بودن حضرت امیرالمومنین سلاماللهعلیه بهعنوان خلیفه بعد از رسولالله(ص) در زمان حیات حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم و قبل از واقعه غدیر جا افتاده بود و اصحاب نزدیک پیامبر این را میدانستند. حجةالوداع یک کار رسانهای بود که پیغمبر آمد و انجام داد. مثلاً زمانی چیزی در جمعی مطرح میشود. حالا یک نفر یا یک جمعی، بیانیهای میدهد و این را رسانهای میکند. پیامبر در حجةالوداع ماجرای امامت حضرت علی علیهالسلام را در روز غدیر رسانهای کرد و بعد برای اینکه در حافظه تاریخی ثبت بشود، هنوز از منبر پایین نیامده به حسانبنثابت (شاعرالنبی معروف) فرمودند که تو همین الان یک شعر درباره این واقعه بگو. اساساً در طول تاریخ فرهنگ و تمدن عربی، شعر؛ یک رسانه بسیار قوی در تاریخ ادبیات عرب بوده، هست و خواهد بود.
سایر آثاری هم که آقای امینی نوشته بهنوعی تحتتأثیر نگرشهای تاریخی، کلامی و ادبی ایشان در الغدیر بوده است. وقتی ما آنها را نگاه میکنیم، میبینیم که این محدث و فقیه بزرگ هم یک دیدگاه تاریخی و هم یک دیدگاه اعتقادی داشتند و این دو دیدگاه را مستند کردند. آقای امینی ادله تاریخی ـ ادبی ارائه داد و جنبه رسانهای آن را نیز بیان کرد، منتها با اصطلاحات و الفاظی که ما امروز داریم، نگفت. به زبان خودش گفت. مباحث اعتقادی هم وجود داشت. این موضوعات اعتقادی عقبه بسیار دقیق تاریخی دارد. استناد آن، جنبههای تبلیغی و رسانهای است. مفسر و مؤلف کبیر با این زاویه دید، وارد ماجرای غدیر در الغدیر شد.
من در زندگی این متکلم عظیمالشأن خیلی مطالعه کردم. این کتابی که نوشتم، ماحصل 14 تا 15 سال کار بوده است. غیر از خانواده آقای امینی که من مرتب با آنها در تماس بوده و هستم، از افراد دیگری هم که با وی در ارتباط بودند، پیگیری میکردم و میپرسیدم، هنگامی که آقای امینی قصد تحقیق یک کتاب خطی را داشت، به کتاب کاملالزیارات ابنقولویه مراجعه کرد. ابنقولویه در تاریخ حدیث شیعه، شخصیتی است که اگر حدیثی را در کاملالزیارات آورده باشد، در صحت آن تردیدی نیست، زیرا اگر درست یا مستند نبود، ابنقولویه آن را در کتاب خودش نمیآورد.
* زندگینامه انگلیسی علامه امینی
آقای امینی حدود 50 سال فقط روی متون خطی جهان اسلام و نسخههای اصیل کار کرد و به کتابخانههای بزرگی مراجعه کرد. تا جایی که وقتی به کتابخانهای دورافتاده در هند میرفت، فلان کتاب خطی را که به خط ابنسینا بود، در آنجا پیدا کرد. پس کتابی نیست که از دید او جامانده باشد.
این محدث جلیلالقدر وقتی میخواهد این متن را تحقیق کند، کاملالزیارات را تحقیق میکند. حالا اهمیت این کتاب در چیست؟ مرحوم ابنقولویه اواخر غیبت صغری یا اوایل غیبت کبری زندگی میکرد. آدمی که جزء معاصران صدوق بوده و وقتی میخواست روایتی را بگوید، بعضی اوقات آنها را با سه واسطه به معصوم میرساند.
ابنقولویه میگوید: من از استادم شنیدم و استادش از استادش شنیده که مثلاً امام عسکری(ع) این دعا را خواندند. وقتی ما نگاه میکنیم، میبینیم که یک نگاه ادبی و تاریخی پشت صحنه فعالیتهای آقای امینی است. منتها وی هیچوقت تاریخ را برای استفاده تاریخ نمیگوید. در واقع تاریخ برای آقای امینی جنبه سرگرمکننده نداشته، بلکه جنبه فرهنگسازی و تعلیمی دارد.
این عالم و متکلم برجسته از باب سرگرمی به تاریخ نگاه نمیکرده، بلکه سعی کرده عقبه اعتقادی مستنداتش را در تاریخ و در متون ادبی پیدا کند. در الغدیر مهمترین و مستندترین اشعار ادبیات عرب را در باب واقعه غدیر، از قویترین منابع تاریخی مییابد.
به همین دلیل تا حالا هیچ کتابی نتوانسته روی دست الغدیر بلند شود. اگر کسی میتوانست به الغدیر ایرادی بگیرد، یقین داشته باشید تا حالا از ایراد گرفتن در آن کم نمیگذاشتند.
وقتی به کارکرد تاریخ و نقش ادبیات و تاریخ در تقویت بنیادهای اعتقادی و فرهنگسازی در جامعه فکر میکنیم، میبینیم که این مباحث کمتر موردتوجه قرار گرفته است. نقش ادبیات و تاریخ را باید از لابهلای آثار آقای امینی استخراج کرد.
در کتابی که به زبان انگلیسی نوشتهام، چون برای مخاطب ایرانی نبوده و برای مخاطب انگلیسیزبان یا انگلیسیخوان نوشتهام، تمام اساتید آقای امینی را با تألیفاتشان نام بردهام. بهطور مثال اینکه آقای امینی، شاگرد فلان آدم بود که این آقا هم در باب غدیر این آثار را داشت. فلان آقا هم در باب تاریخ نیز این آثار را داشت. بهنوعی نشان دادم که آقای امینی، چگونه از اساتیدش متأثر بود.
علامه امینی در تبریز، استادی بهنام مرحوم آیتالله سیدمرتضی خسروشاهی داشت. پدر همین آیتالله خسروشاهی که بهتازگی مرحوم شدهاند. مرحوم آیتالله سیدمرتضی خسروشاهی کتاب کوچکی دارد که در نجف چاپ شده و در ایران تجدید چاپ و ترجمه هم شده است. در سفری که به نجف رفته بودم، این کتاب را پیدا کردم. نام کتاب «اهداءالحقیر فیمعنی حدیثالغدیر الی اخیهالبارعالبصیر» است که مبحث تاریخی در مورد غدیر دارد. پیشینه این کتاب آن است که یکی از علمای کردستان در آن زمان، مثلاً شاید حدود ١٠٠ سال پیش، یک سؤالی را از مرحوم آیتالله خسروشاهی در باب غدیر مطرح میکند.
آیتالله سیدمرتضی خسروشاهی جواب کاملاً استدلالی و تاریخی به آن آقا میدهد و این یک کتاب کمحجم در 111 صفحهای است که در سال 1353 قمری؛ یعنی 1934 میلادی، حدود سال 1313 شمسی در نجف چاپ شد. آقای امینی شاگرد ایشان و تحتتاثیر اندیشههای ایشان بوده است.
موضوع غدیر، یک دفعه به ذهن آقای امینی نیامده یا اینکه مثلاً از باب نداشتن موضوع نبوده که آقای امینی آمدند روی غدیر کار کردند. آقای امینی شاگرد اینگونه اساتید و اندیشمندان بوده و آنها روی ذهن آقای امینی اثر خوبی گذاشتند.
آقای امینی در دور دومی که به نجف میروند، استادی بهنام مرحوم آیتالله اردبیلی داشتند. علامه پیش این استاد میرود و میگوید که میخواهم نزد شما خصوصی فقه بخوانم و آن استاد هم میگوید، نجف مرکز حوزه است. افراد دیگر هم فقهواصول میگویند. آقای امینی خیلی اصرار داشت تا اینکه استاد پذیرفت. بعد از یکی ـ دو جلسه به آقای امینی میگوید که خلاء جامعه ما، خلاء فقهواصول نیست، بلکه خلاء اعتقادی است و ایشان 4١ جلسه درس فشرده اصول اعتقادی شیعه و اسلامی برای آقای امینی میگوید.
ببینید استاد زیرک در نجف شاگرد مستعد پیدا کرده است. گویی سالها بهدنبال چنین آدمی میگشته و یافته است. این محدث و فقیه معروف، اعتقادات را با ادله تاریخی آنگونه که در تاریخ ادبیات دینی ـ اسلامی آمده است، مستدل میکند. یعنی باید این رگهها را پیدا کرده و ببینیم که چگونه و به چه دلایلی چنین کتابی بهنام الغدیر را نوشته است.
موضوع دیگری که درباره کتاب الغدیر و علامه امینی نباید از آن غافل شد، انصاف و عدالتپژوهشی است. واقعاً ایشان به معنای واقعی کلمه در کار پژوهشی امین بود. او در کارهای پژوهشی، طوری از ادله مخالفان نقل میکرد که اگر شما نگاه میکردید، میدیدید اصلاً انکار خود کتاب را نقل کرده است.
آقای امینی به اقوام نزدیکش میگفت که من برای نوشتن هر یک صفحه از الغدیر، دستکم ٢٠٠ صفحه مطالعه میکنم. بسیاری از شعرایی که مؤلف، اسم آنان را به ترتیب تاریخی در کتابش نام برده، برخی از این شعرا تا قبل از تألیف الغدیر، اسمشان هم مطرح نبود یا فقط دستکم یکی از اشعارشان رواج داشت، آقای امینی نام آنها را از لابهلای تاریخ بیرون کشید و مطرحشان کرد.
سؤال بنده این است چرا 9 جلد دیگر الغدیر چاپ نشده است؟ من با نوهها و فرزندان آقای امینی صحبت کردم، اما هیچکدام به من جواب قانعکنندهای ندادند.
* آیا میشود براساس متدولوژی الغدیر، دیگر وقایع مهم تاریخ اسلام و شیعه را بررسی کرد؟
میبینیم که قشر جدید از خلاء اعتقادی ـ تاریخی رنج میبرد، چون اطلاع چندانی راجع به اعتقادات ندارد. حال پرسش اینجاست: چگونه براساس مدل الغدیر اطلاعات لازم را به دانشجو ارائه دهیم.
وقتی سر کلاس راجع به فلان تئوریسین یا فلان دانشمند غربی صحبت میکنیم، میبینیم دانشجویان (به برکت شبکههای مجازی!) تقریباً بهروز هستند و در آثار مدرن و فرهنگی تفحص میکنند، اما اطلاعات درستی از اعتقادات خود ندارند. مسئله اینجاست که آیا میشود براساس مدل الغدیر، سطح اطلاعات تاریخی، اعتقادی و ادبیات دینی جامعه خودمان را ارتقا بدهیم؟
الغدیر کتابی است که برای علما نوشته شده، ولی چقدر تلاش صورت گرفته تا آن مطالب همهفهم شود. نوعاً نویسندگان بزرگی که در علوم مختلف به زبان ساده و عامهفهم نوشتند، ماندگارتر بودند.
* چرا حوزه علمیه و دانشگاه نتوانسته است بزرگانی مانند علامه امینی تربیت کند؟
دلیل نخست آن احساس سیری کاذب است. استغنای کاذب، زمانی بهوجود میآید که دانشجو یا طلبه خودش را در مقابل سؤالات بزرگ نمیبیند. آنگونه که انتظار میرود، اهل مطالعه نیست. اگر یک نفر ادله مخالفی جلوی ما آورد، ما چه میخواهیم جواب بگوییم؟
آقای امینی احساس مسئولیت تاریخی کرد که حدود 50 سال روی الغدیر کار کرد. من از بستگان آقای امینی شنیدم که او در اواخر عمر بهخاطر بیماری نمیتوانست کار کند. یک وصیتنامه حدود هفت تا هشت صفحه دارد که در یکی از کتابها چاپ شده و آن را هم به فارسی نوشته و یک وصیتنامه علمی هم دارد که من شنیدم حدود 120 صفحه است. آقای امینی به فرزندانش سفارش کرده و گفته که بعد از وی الغدیر را چگونه ادامه دهند و با چه مدلی بنویسند. یعنی آن احساس تکلیفی که آقای امینی نسبت به جامعه اسلامی داشته، از نوع وصیتنامهاش مشخص میشود. برای احوالات شخصی خودش هفت یا هشت صفحه نوشته و برای ادامه آن کار علمی، چیزی حدود ١٢٠ صفحه گفته و فرزندان او نوشتهاند.
این احساس انجام وظیفه از آن محقق اسلام، علامه امینی ساخت! وگرنه در آن دوره در حوزه نجف خیلی از آقایان دیگر هم بودند. مگر آن دوره کم بودند؟ آنها هم کم زحمت نکشیدند. منتها آقای امینی یک هدف متعالی تاریخی داشت. به همین دلیل بود که آنگونه فکر میکردند و نتایج کار ایشان را در الغدیر میبینیم.
من زمانی که زندگینامه علامه امینی را به زبان انگلیسی نوشتم، متن اولیه را برای یک پروفسور آلمانی در زمینه اسلامشناسی ایمیل کردم. او پاسخ داد: خواه شما این کتاب را چاپ بکنید یا نکنید، من این متنی که شما نوشتید را (تا زمانی که اصل کتاب چاپ نشده) بهعنوان متن درسی در آلمان سر کلاس میآورم و به دانشجویان دکترای مطالعات اسلامی میدهم. نوشت سالهاست به مناسبتهای مختلف، از کتاب الغدیر نام میبردم، اما همواره برای من سؤال بود که چرا الغدیر به این شکل درآمد؟ آقای امینی چه کرد؟ پشت صحنه چه بود؟ بعد او نوشت: من با خواندن زندگینامهای که شما درباره آقای امینی نوشتید، حالا میفهمم چه انگیزههایی بود که آقای علامه چنین شخصیتی شد.
برای من نکتهای نوشت که آن نکته خیلی جالب بود. نوشته بود که من تابهحال به شناخت شیخ آقابزرگ تهرانی افتخار میکردم و شیخ آقابزرگ تهرانی، برای من چهرهای بود که فکر میکردم باید بالای سردر همه کتابخانههای دنیا مجسمه او را بگذارند، چون او بزرگترین کتابشناس شیعه است. وقتی شما این کتاب را برای من فرستادید، بهنظر من سردر همه کتابخانهها باید دو مجسمه بگذارند، یکی شیخ آقابزرگ تهرانی و یکی علامه امینی. شما در این کتاب نشان دادید که در کارهای علمی چه آدم دقیقی بوده و گفت که من از ایشان الگوی پژوهشی گرفتم. وقتی یک استاد پیر آلمانی این را میخواند، تازه متوجه میشود که از زندگی آقای علامه میشود الگوهای پژوهشی گرفت.
منبع: خبرگزاری فارس
شناسه خبر 26056