سپهرغرب، گروه اجتماعی: هیچ زمان و مکانی وجودندارد که؛ آدمها مثل هم فکرکنند. اصلاً مثل هم حرفزدن و فکرکردن، نهتنها نکته مثبتی ندارد؛ بلکه کسالت وحشتناکی را بههمراه دارد که؛ میتواند انگیزه زندگیکردن را از انسان بگیرد.
از یک کلاس درس دانشگاهی گرفته تا اعضای یک خانواده و زنوشوهری که از دو خانواده و دیدگاه مختلف زیر یک سقف زندگیمیکنند، اگر افراد حقّ اظهارنظر داشته و نظرات مخالفشان را در رابطه با موضوعات آزادانه و محترمانه بدون هیچ درگیری بگویند، قطعاً درنهایت به جامعهای خواهیمرسید که مردم و مسئولین در آن مقابل نظرات و ایدههای مخالف خود جبههنگرفته و بدون برهمزدن فضای جامعه، محترمانه برخوردمیکنند. اما متأسفانه شاهدهستیم که؛ در واقعیت همهچیز آنقدرها هم راحت نیست. جبههگیری و واکنشهای تندوتیزی که در قالب پست و کامنت در فضای مدرن مجازی یا در برخوردهای خانوادگی، دوستان یا در روابط اجتماعی شاهد هستیم، روی دیگری از حقیقت موجود در جامعه را نشانمیدهد و آن اینکه واقعیتی مثل تحمل مخالف در جامعه نهادینه نشده، درنتیجه شکاف اجتماعی در میان مردم بهقدری زیاد شده که؛ تا فردی مختصر طعنهای میزند، با مشت به سینه او کوبیدهمیشود و یا با کوچکترین اظهارنظر مخالف در مسائل گوناگون گاردهای سنگین، سخت و گاهی جبرانناپذیری در قبال آن گرفتهمیشود.
پذیرش به معنای تأیید حرف و نگرش طرف مقابل نیست، بلکه منظور این است که؛ من میشنوم و قبول میکنم که نظر شما این است و کاری هم برای تغییر و نظرات مخالف ندارم. باید یاد بگیریم بدون در تقابل گرفتن باهم، خوب بشنویم و حرف بزنیم.
نهادینه نشدن تحمل مخالف!!!
حقیقتی که در نوع رفتار آدمها در قبال نظر و دیدگاه مخالف خود نشانداده میشود این است که؛ تفاوت و شکاف میان مردم طبیعی است.
لیورا سعید، روانشناس عمومی شکاف بین افراد را بنا به دلایلی طبیعی دانسته و در گفتوگوی خود با تبیان میگوید: هر شخصی با توجه به نوع ژنتیکی که بهدنیاآمده و محیطی که در آن رشد و تربیتشده، با دیگری تفاوت پیدا میکند. ژنتیک و تربیت از هر شخصی هویّتی میسازد که؛ سبب میشود هر فرد در برخورد با وقایع و رویدادها بهنوعی رفتارکند و این در تمایز و تفاوت او از دیگران تأثیرگذار است. طبق این گفتهها باید بپذیریم که؛تفاوت وجود دارد و شکاف بین افراد در جامعه و حتی افراد یک خانواده امری طبیعی است.
وجود یک ویروس تربیتی در جامعه؛
از نگاه رفتارشناسی، تحمل نظر مخالفان بستگیبه آستانه تحمل افراد دارد. میزان آستانه تحمل افراد نیز به عوامل و الگوهای مختلفی چون موارد رفتاری بیرونی، عوامل محیطی وفرآیندهای فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی ارتباط مستقیم دارد.
دکترمجیدابهری،مشاورخانواده،رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعی خانواده را یکی از ارکان مهم در الگوپذیری در رابطه با کمّوکیف آستانه تحمل، معرفیکرده و در گفتوگوی خود با تبیان میگوید: متأسفانه خانوادههای ما از دوران کودکی فرزندان خود را ناتوان در مقابله با انتقادها تربیتکردهاند. بهشکلی که؛ حاضر نیستند کوچکترین انتقاد و نظر مخالف را تحمل کنند. دربازیها و مسابقات، والدین، برادران و خواهران بزرگتر خود را بازندهمینمایند تا فرزندشان دلگیرنشود، درحالیکه؛ اینگونه اطفال در مقابل شکست، ضعیف و انتقادناپذیر بارآمده و وارد جامعه میشوند.این بچهها توقعدارند، در هر بازی و مسابقه برندهشوند و هیچوقت حرفی برخلاف نظر و عقیده خود نشنوند.
پایین بودن آستانه تحمل در قبال انتقادات در جامعهی ما یکویروس تربیتی است که اکثریت قابلتوجهی به آن آلودههستند. ما علاقمند به شنیدن تعریف و تمجید رشدمیکنیم و در مقابل کوچکترین حرکات توقع تشویق، تمجید و هوراکشیدن داریم. بنابراین با آستانه تحمل محدود و کوتاه وارد جامعه شده و علاوه بر اینکه هیچ نظر مخالفی برخلاف عقیده خود را تحملنمیکنیم، حتی در زندگی زناشویی و در محلّ کار، خود را بینیاز از اصلاح و انتقاد میدانیم. متأسفانه مقصر اصلی در این روند تربیتی ناصحیح خانواده، نهادهای آموزشی و رسانهها هستند.
مهارتی که باید آن را آموخت!!!
خانمسعید در رابطه با عواملی که؛ باعث میشود افراد تحمل شنیدن نظر مخالف را نداشته باشند، بیان میکند: صرفنظر از یک سری اختلالات شخصیتی مثل شخصیت ضداجتماعی افراد(anti social) یا افراد خودشیفته، اغلب افراد مهارت شنیدن، تحمل یا پذیرش عقاید گوناگون و مخالف خود را ندارند. مهارت یعنی چیزی که نیازمند آموختن و یادگرفتن بوده و کاری است دشوار که متأسفانه در محیطهای آموزشی به آن توجهی نمیشود.
خطرات قربانیان رفتاری برای جامعه!!!
روانشناسان معتقدند که؛ نقش اعتمادبهنفس در روند رشد و پیشرفت افراد بسیار مهم و تأثیرگذار است. سعید نیز این مهم را در میزان تعادل رفتاری آدمها مؤثر میداند و میگوید: هر فرد هویتی از خانواده یا جامعه دریافت میکند که؛ این هویت میتواند به او اعتمادبهنفس خوب و کافی بدهد و یا برعکس توسط خانواده یا جامعه یا هر دو ناکامیهایی را تجربهکند که بهتبع آن اعتمادبهنفس خوبی در او شکل نگیرد. فردی که ناکامیهایش زیاد شود، در وضعیت قربانی قرارمیگیرد. فرد قربانی در خانواده و یا جامعه موضع پاییندست پیداکرده و چون روان انسان دنبال تعادل است، رفتارهای بعضاً نامطلوبی از خود نشانمیدهد تا خودش را بالابکشد. گروهی از این افراد جذب گروهها و افرادی میشوند که؛ با اسمورسم آنها بتوانند خودشان را برجسته نمایش داده و از این وضعیت عدم تعادل خارج شود.
گروهی دیگر نیز تحت رفتارهای نرم مثل لجبازی، قهر کردن، بدگویی یا به شکل مدرن بلاک کردن، قطع ارتباط مجازی، گذاشتن پست یا کامنت بد در شبکهها و گروهها به شکل پرخاشگرانه منفعلانه و عدهای هم به شکل پرخاشگرانه فعال و مستقیم مثل زدوخورد مستقیم، فحاشی، تخریب یاآسیب به اموال، شلوغ کردن به شکل مستقیم و غلط در جامعه خودنمایی میکنند.
هیچکس گل بیعیب نیست!!!
یکی از راههایی که میتواند تمرین خوبی برای تقویت شنیدن نظرات مخالف باشد این است که؛ افراد همیشه احتمال نادرست بودن افکار خودشان را بدهند و فکرنکنند همیشه نظر آنها درست است. این تفکر منجرمیشود به نظرات و ایدههایی برخوردکنیم که؛ تاکنون به ذهنمان خطورنکرده و این مقدمهای است برای دورشدن از تعصبهای بیپایه در جامعه و احیای فرهنگ تفکر.
مراقب قربانی شدن باشید!!!
پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، در رابطه با پیشگیری از روی دادن ناهنجاریهای رفتاری و اجتماعی باید مراقب بود تا افراد کارشان به ناکامی یا قربانی شدن نرسد. سعید در رابطه با این موضوع ضمن بیان مثالی ادامه میدهد: کودکی که بعد از دوربودن مدتزمان طولانی از پدر و مادرش، دوست دارد نقاشی یا بازی موردعلاقهاش را به آنها نشاندهد اما والدین بهدلیل خستگی و معذوریتهای خود به او توجهنمیکنند. قطعاً بعد از تکرار این رفتار، بچه خرابکاریمیکند که توسط پدر و مادر هرچند به شکل منفی با عکسالعمل مواجهمیشود. چون میداند در زمان خرابکاری و شلوغکاری تقویتی از والدین خود دریافتکرده و میتواند نظر آنها را به سمت خود جلب کند.
فراهم کردن محیطی سالم برای گفتگو و همصحبتی و همچنین توجه به اعتمادبهنفس افراد و تقویت آن از راههایی هستند که؛ افراد به واسطه آنها میتوانند به شکل واقعی، خود را بروز داده تا به دنبال رفتارهای ناهنجاری که بهواسطه آن بخواهند خودشان را نشان دهند، نروند.
پذیرش به معنای تأیید نیست!!!
سعید پذیرش را به معنای تأیید حرف و نگرش طرف مقابل درست ندانسته و معتقد است: پذیرش به معنای تأیید حرف و نگرش طرف مقابل نیست، بلکه منظور ایناست که من میشنوم و قبول میکنم که نظر شما این است و کاری هم برای تغییر و نظرات مخالف ندارم. پس باید یادبگیریم بدون در تقابل گرفتن باهم، خوب بشنویم و حرف بزنیم.
*زهرا اجلال گودرزی
شناسه خبر 19346