شناسه خبر:6042
1397/11/29 10:50:31
تیوپ سواری نه تفریح است و نه ورزش بلکه فقط حلقه ای است از زنجیره اشتباهات آدمی

تیوپ سواری، روایت یک اشتباه جمعی

سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: اصولا ویژگی‌های خاص هر فصل باعث می‌شود تا انسان‌ها بر همان مبنا نسبت به تغییر روش‌ها و روندها و یا حتی شغل و کارخود اقدام و متناسب با نیازهای در خور هر فصل دستورالعمل‌های جدیدی را در پیش‌رو خود قرار دهند.

اگر در فصل تابستان لباس‌های سبک ونازک پوشیده و گرایش به نوشیدنی و خوردنی‌های خنک افزایش میابد متعاقبا در زمستان هم در تغییری یکصد هشتاد درجه‌ای همه به دنبال البسه گرم و نوشیدنی‌های گرم و یا حتی مشاغل متنساب با این فصل می‌گردند. البته این تغییر و استحاله مربوط به یکی دو بعد محدود از زندگی نمی‌شود و با بارش و برف و حاکمیت سرما همه شئون زندگی حتی نوع رفتار، تفریح، رانندگی و یا ورزش و...ما انسان‌ها نیز تغییر می‌‎کند.

خلاصه اینکه زمستان وقتی می‌رسد خیلی چیزها را تغییرمی‌دهد حتی نوع نگاه ما به زندگی را. اینکه مثلا تا برف شروع به باریدن می‌کند درست در نقطه مقابل آن عده‌ای که به فکر پوشاندن خود و پارو کردن بام خانه ویا پاک کردن حیاط منازل خود از برف می‌افتند عده بسیاری که متاسفانه تعدادشان هم روز به روز در حال بیشتر شدن است با دیدن بارش این نزولات جوی به یاد کارهایی می‌افتند که شاید به ذهن دیگران نرسد البته آن‌ها با شنیدن خبر بارش شدید برف در مسیرهای بیرون شهری و گردنه‌ها و جاهای دیگر نه، به فکر زنجیرچرخ نمی‌افتند ونه پوشیدن لباس مناسب. 

آن‌ها کاری ندارند که مسئولین چه می‌گویند. آن‌ها به فکر برداشتن تجهیزات لازم و… نیستند،آن‌ها برخلاف دیگران لغزندگی جاده‌ها اصلاً برایشان مهم نیست،آن‌ها به هیچ‌وجه نگران سرمای هوا نبوده و نخواهند بود و خلاصه اینکه آن‌ها با شنیدن خبر بارش شدید برف و هشدارهای پلیس، به چیز دیگری می‌اندیشند یک تفریح نسبتا رایگان و کم‌هزینه به نام تیوپ سواری حتی اگر از طبقه برخودار بوده و امکان حضور در پیست‌های اسکی و خرید وسایل گرانقیمت آن را هم داشته باشند. 

آن‌ها فقط و فقط به تیوب سواری فکر می‌کنند و برحسب اتفاق از شنیدن هشدارهای پلیس هم بیشتر خوشحال می‌شوند و اینکه هرچه بیشتر هشدار و تذکر می‌دهند، این گروه بیشتر و بیشتر ذوق می‌کنند در واقع بارش برف بهانه‌ای می‌شود تا خیل چشمگیر جوانان، نوجوانان و حتی کودکان به صورت گروهی یا انفرادی با تهیه تیوپ‌های کوچک و بزرگ به دامنه کوه‌ها و تپه‌ها و یا خیابان‌های شیب‌دار رفته و باوجود خطرات فراوان احتمالی، به این بازی که به گفته خودشان بسیار پُر فاز، مفرح و لذت‌بخش بوده و انرژی را صد درصد تخلیه می‌کند بپردازند..

     نه تفریح و نه ورزش...

واما به رغم سوز و سرما و محدودیت‌های خاص زمستان اما روایت تفریح و ورزش‌های آن هم، چندان سرد و خاموش نیست و بسته به سن و سال و طیف و طبقات اجتماعی می‌توان برای آن نمونه‌هایی را پیدا کرد اینکه در این ایام سرد به همان اندازه داستان ساختن آدم برفی و گلوله برف‌بازی کودکان و نوجوانان به همان اندازه گرم است که روایت اسکی، پاتیناژ، سورتمه و کوه نوری و یخ نوردی... در بزرگسالان و جماعت مایه‌دار.

منتهای مراتب و در کشور ما به دلیل محدودیت‌های خاص در زیرساخت‌های این‌گونه ورزش‌ها و نیز گرانی وسایل و ابزار مود نیاز و یا کمبود پیست‌های مناسب و بُعد مسافت، لزوم داشتن وسیله نقلیه متناسب و یا فقدان آموزشگاه‌ها و باشگاه‌های مربوطه لاجرم همه مردم نمی‌توانند به این ورزش‌ها روی آورده و از درک لذت آن برخوردار شوند.

با این حال اما همین موضوع هم باعث نمی‌شود تا این افراد از درک لذت‌های خاص زمستان عقب مانده و از آن بی‌بهره بمانند فلذا این می‌شود که براساس طبع ماجراجو و سر نترس خود از هر امکاناتی برای مشابه‌سازی هیجانات کمال استفاده را نموده و با توسل به قوه ابتکار و خلاقیت من درآوردی خود موجبات بهره‌مندی از این فرصت‌ها را به هر شکل به وجود می‌آورند که یکی از نمونه‌های نسبتا وسیع آن نیز همین داستان تیوب‌سواری است.

البته موضوع تیوب سواری منحصر به کشور ما نمی‌شود و بر حسب اتفاق در خیلی از کشورهای سردسیر رواج دارد با این تفاوت که در آن کشورها تیوب‌سواری (چه انفرادی و چه گروهی)و البته با استفاده از تیوب‌هایی مخصوص( متفاوت با تیوب تایر خودرو) صورت گیرد و البته نکته حائز اهمیت آن هم اینجاست که در این کشورها این تفریح با پیش‌بینی الزامات و تحت نظر مراقبان و صرفا در پیست‌هایی که بدین منظور طراحی شده انجام می‌شود.

در عین حال این تفریح از برخی مقررات، مدون و به ویژه نظم و ترتیب خاصی هم تبعیت می‌کند که از آن جمله می‌توان به الزام استفاده از وسایل ایمنی اعم از کلاه و دستکش و ساق‌بند و محافظ آرنج و زانو و......برای همه و به خصوص کودکان و خردسالان نام برد در عین حال اینکه برای طیف‌های سنی مسیرهای خاصی نیز تعریف و تهیه می‌شود که با حفاظ و و گاردریل‌های خاص از هم جدا شده‌اند. 

با این حال در مملکت ما تیوب‌سواری تنها تفریحی است که از هیچ قاعده و منطق خاصی برخودار نبوده و هرکس، هرکجا و هر طور که دلش بخواهد به آن می‌پردازد و علی‌الظاهر هم برایش مهم نیست که چه خطراتی در این مسیر در کمین بوده و یا ممکن است چه تبعاتی را برای تیوب‌سوار و یا اطرافیان او رقم بزند.

البته برای اثبات این مدعا نیز فقط کافی است تا به برخی آمارهای اعلام شده در این باب که از سوی مراکز درمانی و اورژانس اعلام می‌شود نظری بیفکنیم. اخباری که حکایت از وارد آمدن جراحات، صدمات سطحی و عمقی و خصوصاً ایجاد شکستگی‌های مختلف در اعضای بدن تیوب‌سواران و حتی مرگ را به دنبال داشته و دارد صرفا به این دلیل که ما هنوز مرز و تشخیص درستی از تفریح و ورزش سالم را درک نکرده‌ایم. در واقع تیوب‌سواری عملی است که نه در حیطه ورزش قرار می‌گرد و نه تفریح، بلکه فقط حلقه‌ای است از زنجیره حماقت‌های آدمی چیز نامعقولی مثل چهارشنبه‌سوری و مقوله آن.

     من می‌روم چون همه می‌روند..

هرچند تیوب‌سواری به دلیل فقدان استاندارد مسیرهای خودساخته افراد غیرعقلانی است و خطرات بسیار زیادی را همراه دارد و یا به گفته مسئولان هیچ کسی آن را جزء ورزش محسوب نکرده و متعاقبا هیچ مسئولیتی را نیز در قبال مخاطرات آن پذیرا نیست با این حال و در شهر همدان کافی است که با بارش اندکی برف سری به تپه ماهور‌های حاشیه شهر و یا عباس‌آباد، گنج‌نامه، بلوار ارم، حیدره و... بزنید تا ببینید دنیا دست کیست...!

درکمال ناباوری خواهید دید که خیل قابل تاملی از زن و مرد، پیر و جوان و حتی کودکان و خردسالان در یک ملقمه آشفته، سوار بر انواع و اقسام تیوب‌های باد کرده از هر سراشیبی که فکرش را می‌کنید و نمی‌کنید د رحال سر خوردن هستند و اصلا هم لحظه‌تی نمی‌اندیشند که ممکن است در وسط مسیر و یا حتی انتهای آن چه حادثه‌ای رخ داده و یا به کمین ایشان نشسته است.

نکته قابل تامل در این میان شاید همان حضور کودکان و خردسالان در کنار خانواده‌هاست که به نوعی ایشان را به انجام این کار تشویق کرده و حتی برایشان هم هورا می‌کشند و فیلم و عکس سلفی می‌گیرند حالا بگذریم از آن دست بانوان جوان محترمی که برخلاف عرف و هنجارهای اخلاقی در کنار مردان در انجام سر خوردهای محیرالعقول و پرش‌های چند متری گوی سبقت را نیز بعضا از ایشان ربوده و اصطلاحا در این وادی برای خود اسم و رسمی را نیز دست و پا کرده‌اند.

البته شاید مکان تیوب‌سورای چندان مهم نباشد اما بی‌شک موضوع اصلی و مشترک همه این به اصطلاح پیست‌های مردم ساز اینجا است که در ساختار آن از هیچ منطق و هنجار خاصی تیعیت نمی شود و کافی است که فقط یک نفر یک مسیر را در پیش بگیرد ناخودآگاه خیلی‌ها دنباله‌رو او می‌شوند کافی است که یک نفر از یک مسیر سُر بخورد بقیه هم به دنبال او می‌روند و خلاصه کافیست که یکی دلش بخواهد برود ته دره و بیفتد داخل چاه بقیه هم مثل... دنبالش می‌روند.

گو اینکه در گفتگو با برخی از این تیوب‌سواران نیز اینگونه عنوان می‌شود که عموما براثر نوعی چشم و هم‌چشمی و دنباله‌روی از دیگران قدم به این وادی گذاشته‌اند و هرچند تا حدودی انرژیشان تخلیه شده اما لاجرم منکر خطرات آن هم نیستند و خلاصه اینکه آمده‌اند هم رنگ جماعت شوند حال چه سفید چه سیاه، خوب یا بد، زشت یا زیبا.

البته از وضع حال و سلامت و ایمنی و یا تیوب‌های بعضا چند وصله هم که دیگر نباید پرسید چون همه ماجرا ختم می‌شود به همان تیوب باد کرده خودروهای سواری، تراکتور و کامیون که هر کس برمقتضای کارش تهیه کرده و صد البته یک سراشیبی نامطمئن و یک فکر احمقانه ودیگر هیچ....

موضوع اینجاست که کسی منکر لذت بخش بودن تیوب‌سواری نیست؛ اما سوال اینجاست که به چه قیمتی؟ ای کاش این افراد حداقل کمی صبر کرده و جوانب احتیاط را بسنجند و سپس با جیغ و هورا تیوب‌ها را بردارند و بروند به قعر دره‌ها حالا لوازم ضروری پیش‌کش منتها ای کاش می‌شد همه‌ مردم از بارش برف لذت ببرند. نه فقط عده‌ای. آن هم با دست و پای شکسته‌ای. کاش همه می‌فهمیدند که لذت بردن از برف فقط محدود به تیوب‌سواری نیست هرچند هم منکرگرانی ورزش‌های زمستانی نمی‌توانیم باشیم و صد البته موضوعات اخلاقی و ناهنجاری‌های مربوط به اینگونه اختلاط‌ها نیز که دیگر احتیاج به گفتن ندارد....!

البته به اذعان کارشناسان سلامت و ایمنی تیوب‌سواری همیشه با عواقب جسمانی همراه است و اگر افراد از حوادث احتمالی این بازی پرخطر جان سالم بیرون ببرند، اما لاجرم هم کم نیستند کسانی که پس از این بازی مفرح و پرهیاهو و صدالبته ساعت‌ها توقف در محیط سرد به سرماخوردگی و کوفتگی بدن و...مبتلا می‌شوند بخصوص کودکان و نوجوانان کم سن و سال که بیشتر در معرض خطر هستند 

     کسی زیر بار نمی رود...

اگرچه به رغم همه مخاطرات و دیدن حوادث قبلی و حتی هشدارهای فعلی مسئولان باز هم عده‌ زیادی از مردم همدان به سمت تیوب‌سواری رفته و حتی با تذکرات و ممانعت‌ها به نوعی از در تقابل تضاد درآمده و پای سماجت خود را به وادی خطر و تنش می‌گذارند اما قطعا همین مباحث نیز باعث نمی‌شود که مدیریت استان از وظایف و مسئولیت‌های خود در قبال حفظ جان و سلامت شهروندان کوتاه آمده و آنان را به حال خود رها کند.

البته از منظر عدالت و انصاف هم که نگذریم همیشه شنیده و دیده‌ایم که متولیان و مدیران عنوان می‌دارند که به این داستان نه از منظر تفریح می‌نگرند و نه ورزش، زیرا تیوب‌سواری با این شرایط غیراستاندارد به هیچ عنوان مورد تایید هیچ نهاد ارگان و فرد و حتی هیئت اسکی نیست و نه فقط در شهر ما بلکه حتی در کشورمان نیز هنوز فضای لازم و معقولی برای تیوپ سواری استاندارد وجود ندارد. 

به گفته این صاحبنظران ساخت پیست (تونل ) تیوب‌سواری نه فقط نیاز به هزینه‌های بالا و فضای گسترده به لحاظ طولی دارد بلکه مستلزم نظارت و کنترل و همچنین استفاده از وسایل ایمنی دیگر مانند تیوپ مخصوص،کلاه،دست‌کش محافظ زانو و ارنج و... داشته که متاسفانه در کشور ما مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

متاسفانه به دلیل فقدان نظم و منطق در این محوطه‌ها کرارا اتفاق می‌افتد که به دلیل نبود مسیر ایمن و سالم شاهد صحنه‌های نگران کننده از انحراف به خارج مسیر و تصادف با تماشگران و دیوارها و درختها بوده‌ایم و یا به دلیل برخورد تیوب با سنگ‌ها و سایر اشیاء برنده شاهد ترکیدن آن و متعاقبا افتادن نفرات بر روی هم و مصدومیت و جراحت تیوب‌سواران و.... هستیم و یا در برخی موارد نیز افراد و به‌خصوص جوانان از خیابان‌ها و جادهای اصلی برای این کار استفاده می‌کنند که آن نیز لاجرم موجب برخورد با خودروها و حوادث دیگر می‌شود.

نکته بسیار تاسف بار موضوع خانواده‌هایی است که حتی با فرزندان خردسال خود و به‌صورت گروهی اقدام به تیوب‌سواری می‌کنند و اصلا توجه ندارند که این امرچه تبعات جبران‌ناپذیر و دلخراشی را ممکن است به دنبال داشته باشد کما اینکه د رچند سال گذشته هم نمونه‌هایی از این دست را دیده و شنیده‌ایم که منجر به مجروحیت، شکستگی استخوان دست و پا و حتی خونریزی نفرات شد صرفا به این دلیل که خانواده‌ها می‌خواستند تفریح کنند اما...!!

هرچند در این بین نیز هستند والدینی که به ظاهر مراقب فرزندانشان هستند و با برخی اقدامات مراقبند تا اتفاقی برای ایشان رخ ندهد اما حقیقت اینجاست که در یک محیط آشوب‌زده و بی‌منطق مانند محوطه تیوب‌سواری چه تضمینی وجود دارد که افراد دیگر از مسیر خارج نشده و به سمت ایشان نروند آیا کسی اینجا می‌تواند تضمین بدهد که اوضاع تحت کنترل بوده و یا حداقل نظمی نسبی برآن حاکم است؟ قطعا نه...

موضوع اینجاست که به رغم غیر رسمی و حتی قانونی بودن این عمل اما مردم باز هم با جمعیت زیاد به این به اصطلاح تفریح روی خوش نشان داده و به آن می‌پردازند و علی‌الظاهر هم قرار نیست که از این عمل دست بکشند هرچند مسئولان نیز از سر ناچاری و با اتخاذ برخی تمهیدات خُرد از قبیل اعزام خودروهای اورژانس ویا انجام طرح‌های ترافیکی به دنبال کنترل نسبی و کاهش مخاطرات آن هستند اما این سوال نیز احتمالا در اذهان بسیاری به وجود امده که آیا وقت آن نشده که حتی الامکان با بستر سازی مناسب در برخی مناطق برای انجام این تفریح تا حدودی آن را کنترل و ایمن ساخت؟

البته منظور از طرح این موضوع اصطلاحا روشن کردن چراغ سبز برای افرایش ناهنجاری و خطر پذیری نیست بلکه هدف حاکم کردن نوعی مدیریت نسبی برای کاهش خطرات و کنترل عملکردهاست به این امید که تا چند سال آینده بتوان موجبات سالم و ایمن‌سازی این تفریح را برای علاقمندان و صد البته با رعایت بایستگی‌های آن فراهم کرد.

شناسه خبر 6042