رستم پیروز میدان نبرد با سهراب، اما شکستخورده تاریخ است. این ماجرا، داستانی از تراژدی نبرد پدر و پسر جوانش با روایتگری« فردوسی» شاعر نامدار ایرانی است؛ این پیامد، مبتنی بر«روایت» واقعه و براساس آن، قضاوت تاریخ است که برنده و بازنده هر میدانی را مشخص میکند.
شان این روایتگری اکنون در نبرد نابرابر میان رژیم اشغالگر اسرائیل با فلسطین و غزه به طور واضح بهچشم میآید. هرچند شاید مقاومت مبارزان فلسطینی در میدان، در صحنه محاسبات عینی شکست بخورد و افراد آن کشته شوند، و یا به خاطر خباثت و قساوت حریف، غیر نظامیان زیادی از کودکان و زنان و مردان فلسطینی به شهادت برسند، اما در حقیقت پیروزی از آن جبههای است که اهداف و آرمان آن محقق شود و روایت او از میدان به قلب تاریخ برسد. آرمان مقاومت، بلندشدن پرچم آزادی« قدس شریف» و « نجات فلسطین» است که اکنون در همه قارهها و شهرها فریاد میشود و مسئله فلسطین به کانون توجه افکار عمومی باز گشته است و «روایت جعلی» رژیم ددمنش اسرائیل که در طی دهههای گذشته برای جهانیان تصویرسازی کرده بود، فروریخته است.
روایتگری که سهم عمدهای از آن را زنان سرافزار غزه بردوش میکشند و با ایستادگی و تابآوریشان در میانه ویرانههای خانه و کاشانه و با باری از غم جانکاه پرپرشدن جگرگوشههایشان به دنیا مخابره میکنند و در برابر فروپاشیدن مرزهای انسانیت، شرافت و دین، قد علم کردند و حال دنیا را از فرو غلتیدن در خواب روزمرگی و چشم فروبستن بر ظلم ظالمان و حال مظلومان دگرگون کردهاند.
روایتگری که از مصاف دو جبهه حق و باطل، طیب و خبیث خبر میدهد، به گواه تاریخ، پایهگذار این سبک از مقاومت و روایت را باید جناب زینب (سلامالله علیها) معرفی کرد. سبکی که ریشه در اعماق یکی از مهمترین جریانات سیاسی اجتماعی تاریخ دارد؛ حماسه کربلا.
زینب زنی است که تمام قد در مسیری که میدانست چه مشقتها و چه فقدانها و فراقها در پی دارد، همراه شد، برای آن که امام امت را در میدان نبردی که قدرتطلبان ظاهر نمایی که دین را نقاب خواستهای خودپسندانه خود کرده بودند و مسبب رخت بربستن روح دین از جامعه و نشر ظلم بر مردم بودند، یاری کند و او را در میدان نبردی که با حربه دشمن در بیابانهای تفتیده کربلا رخ داد تا هر شر و قساوتی از چشم مردم پنهان بماند، تنها نگذارد.
اگر زینب نبود، در نبردی که فرمانده و تمام یارانش را به وحشیانهترین شیوه ممکن، به شهادت رسانده بودند، خبری مجعول از واقعه کربلا در تاریخ مخابره میشد و جاهلان، اجازه رخنمایی از این حقیقت تابنده را نمیدانند.
امروز به مدد حماسه حضرت زینب سلامالله علیهاست که خون بر شمشیر پیروز شده است و تاریخ، مجاهدان کربلا را فاتح دلها و کلید گشایش مصائب عالم میداند و مکتب حسینی سرلوحه همه مقابلهکنندگان با ذلت، ظلم و ایستادگی در سراسر دنیا شده است.
عظمت زینب (سلامالله علیها) نه در نسبت دختری او با علیبن ابیطالب (علیهالسلام) و یا خواهری حسنین (امام حسن و امام حسین علیهمالسلام)، بلکه عظمت او در مکتبی است که بنیان گذاشت. «مکتب مقاومت زنانه» و سبک «زیست عزتمندانه».
این مکتب، حد والایی از کنشگری زنانه را در میدان عمل به رخ میکشد و تصویرهای قالبی جنسیتی از زن بهعنوان یک انسان ضعیف و تحت سیطرهی عواطف، ناکارآمد و ناتوان در میدان جنگ را به مجاهدی باصلابت، مسلط بر عواطف، تدبیرگر میدان و حمایت گر تغییر میدهد.
زینب مجاهدت کرد اما نه با شمشیر و نه لزوماً در تشابه با مردان؛ او با وجود غم جانکاه از دست دادن برادری که امام بود و فرزندان جگرگوشه او و خودش و نزدیکترین یارانشان و به خاک وخون کشیده شدن ایشان، اراده از کف نداد و سر تسلیم فرود نیاورد و با رهبری و هدایت بقیه زنان حاضر در واقعه کربلا صفحاتی را به برگهای تاریخ پیوند زد که باعث شد: نخست حادثه نظامی که با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصه عاشورا به پایان رسید؛ تبدیل به یک پیروزی قطعیِ دائمی شود و دوم کاری کند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده و مخالفان خود را قلع و قمع کرده و بر تخت پیروزی تکیه زده، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری است[1].
*سیما باقرزاده
[1]. برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از پرستاران 1/02/1389
منبع: خبرگزاری ایرنا
شناسه خبر 85245