لبخند نداشت، داس در دستش بود
تا کِشتهی خویش را درو کرد پدر
سپهرغرب، گروه دُرهای دَری: میلاد عرفانپور از شعرای کشورمان، چند رباعی راجعبه ماجرای غمانگیز قتل رومینا اشرفی، توسط پدرش سروده که آنها را از نظر میگذرانید:
***
دستان مرا بگیر بابا... سردم...
یکبوسه... که از فرارها برگردم
مِهری که دریغ کردی از من، بابا!
از هرکس و ناکسی گدایی کردم
***
آرام گرفتهام، بیا باباجان
از حال دلم بپرس...ها... باباجان
آن بوسه که خرج من نکردی، آخر
داسی شد و بوسه زد مرا، باباجان
***
آه از گل سرخ بیگناهی که منم
بر غربت خویشتن، گواهی که منم
بی مهر پدر، هیچ نفهمید از عشق
آن دختر بیپشت و پناهی که منم
***
سنگی شده بود... ساکت و سرد، پدر
پیغام محبتی نیاورد، پدر
لبخند نداشت، داس در دستش بود
تا کِشتهی خویش را درو کرد پدر
***
ای حسرت احساس کبودم! بابا!
ای مِهر تو خواهش وجودم! بابا!
دیشب یکی آمده، سرم را بردهست...
ای کاش هنوز خواب بودم، بابا
***
از مزرع غم، فتنه درو خواهد کرد
پشت سرهم، فتنه درو خواهد کرد
داس است بهدست غرب وحشی، داس است
از خون تو هم فتنه درو خواهد کرد
***
این درد، چه دودمان تلخی دارد
این جوهر خون، زبان تلخی دارد
سوغاتی دستهای بیایمان است
این داس، که داستان تلخی دارد
شناسه خبر 22580