شناسه خبر:25173
1399/4/26 03:05:54
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی‌سینای همدان:

دیوان حافظ تفسیر عرفانی از قرآن است

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی‌سینای همدان گفت: استفاده از آیات و روایات اسلامی در اشعار حافظ در حدی بوده که به نظر بنده دیوان این شاعر تفسیر عرفانی از قرآن است.

در صفحه «دُرهای دری» سپهرغرب بر آن هستیم تا مفاخر ادبی زبان پارسی و ایران شکوهمند را هرچند اندک، به مخاطبان خود بشناسانیم. تاکنون طی شمارگان قبل با شما از فردوسی، مولانا، خاقانی، نظامی و صائب گفته‌ایم و اینک می‌خواهیم از رندی خوش‌سخن به‌نام «حافظ» بگوییم.

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین حافظ شیرازی، شاعر غزل‌سرای فارسی‌زبان سده هشتم بوده که گویا زاده 727 هجری قمری و درگذشته 792 هجری قمری در شیراز است. این شاعر محبوب، مشهور به لسان‌الغیب بوده و همچنین به ترجمان‌الاسرار، لسان‌العرفا و ناظم‌الاولیا نیز معروف است.

از زندگی حافظ اطلاعات کافی و دقیقی در دست نیست، اما می‌توان گفت وی علوم و فنون را در محفل درس استادان زمان خود فرا گرفت و در علوم ادبی عصر پایه‌ای رفیع یافت؛ حافظ فرهنگ باستانی ایران را با فرهنگ اسلامی، فلسفه و عرفان پیوند داد و در شعرش متبلور کرد، این شاعر همچنین در علوم فقهی و الهی تأمل بسیار داشته و قرآن را از بَر کرده است.

گرایش حافظ به شیوه سخن‌پردازی خواجوی کرمانی مشهور است و خودش از مهم‌ترین اثرگذاران بر شاعران بعدی شناخته می‌شود. حافظ را چیره‌دست‌ترین غزل‌سرای زبان فارسی می‌دانند، نوآوری اصلی وی در تک‌بیت‌های درخشان، مستقل و خوش‌مضمونی بوده که سروده و همچنین تلفیق هنرمندانه غزل عارفانه و عاشقانه.

فال حافظ یکی از پُرطرفدارترین فال‌ها در میان ایرانیان است و امروزه در هر خانه ایرانی یک دیوان حافظ یافت می‌شود و مردم ما طبق سنت و رسوم قدیمی در روزهای ملی یا مذهبی نظیر نوروز و شب یلدا بر سر سفره هفت‌سین یا شب‌چره، با کتاب حافظ فال می‌گیرند که همین موضوع به‌خوبی تلفیق فرهنگ ایرانی و اسلامی (زیرا تفأل زدن به دیوان حافظ شاید به این جهت است که آیات قرآن در آن تبلور یافته) را نشان می‌دهد و نیز آنکه این شاعر تا چه حد به زندگی ایرانیان راه یافته است.

با آنکه ما در ادب فارسی قبل از حافظ بزرگان ادیبی همچون فردوسی، سنایی، سعدی، مولانا و دیگران را داریم، اما این شاعر با «رندی» مخصوصش خود را در صدر مجلس همه شعرا نشانده است و امروز او و اشعارش نه‌تنها در ایران آوازه دارند، بلکه در دنیا نیز نام‌بردار هستند.

دوره تاریخی سخت زندگی شاعر زبان او را گاهی نیش‌دار می‌کند و طنز تلخ به‌وفور در اشعارش دیده می‌شود؛ حافظ از ریا به ستوه آمده و خود را هم‌ردیف بدطینتان خوب‌نما کردن، برایش ننگ است. بنابراین در اشعارش به ستایش رند، خرابات، شراب و غیره برمی‌خوریم که به این طریق خود را مقابل ریاکاران قرار می‌دهد.

«گوته» دانشمند بزرگ، شاعر و سخنور مشهور آلمانی دیوان شرقی خود را به‌نام او و با کسب الهام از افکار حافظ تدوین کرد.

با این مقدمه به سراغ دکتر محمد آهی، استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی‌سینای همدان رفتیم تا با ما از حافظ بگوید:

* استاد به‌عنوان نخستین پرسش بفرمایید که علت گرایش حافظ به شاعری چیست؟

آن‌همه معانی و زیبایی که حافظ با توجه به آشنایی کامل با قرآن، عرفان و ادب با آن‌ها رو‌به‌رو بود، شاعر را به وادی شعر و شاعری می‌کشاند؛ اما علاقه صرف شاعر به شعرسرایی نمی‌تواند منجر به پدید آمدن اثر شگرف او باشد و بی‌گمان یک موهبت الهی است. البته برخی معتقدند که به شاعران الهام می‌شود که اگر صحت داشته باشد، باید بگوییم اشعار فاخر و رحمانی از الهامات خدا بوده و اشعار مبتذل از القائات شیطانی است. یونانی‌ها معتقدند که الهه‌ای این الهام را به شاعر می‌کند، در اسلام نیز کسانی مانند دعبل که شعر خوب گفته‌اند، روایت از امام رضا (ع) در مورد وی داریم که: «این شعر را جبرئیل به تو الهام کرد».

* چه کسانی بر حافظ اثر گذاشته و وی چه شاعرانی را تحت تأثیر قرار داده است؟

قرن هشت که زمان زندگی شاعر بوده، اوج شکوفایی ادبیات فارسی با استفاده از فرهنگ ایرانی- اسلامی است. از طرفی حافظ عارف، متکلم، مفسر، فقیه و ادیب بوده، بنابراین با هنرمندی حتی اگر تأثیری هم پذیرفته، مانند زنبور عسل عمل کرده؛ یعنی گل‌های ادب پارسی را گلچین کرده و محصولی متفاوت همچون عسل به‌وجود آورده است. ازاین‌رو تقلید و تأثیرپذیری وی کورکورانه و واضح نیست و خواننده اشعارش متوجه آن نمی‌شود، زیرا نوآوری غلبه دارد و به همین جهت اثر پذیرفتن را نشان نمی‌دهد.

و اما از باب اثرگذاری حافظ بر دیگران درواقع باید گفت، چه کسی است که از او اثر نپذیرفته باشد؟!

* تلخی زبان و رفتارهای ضد عرف و شرع در شعر حافظ همچون ستایش شراب، خرابات و رندی به چه جهت است؟

درواقع تناقض‌نمایی و پارادوکسیکالی در اشعار حافظ به دو دلیل می‌تواند باشد؛ نخست اینکه شاعر در زمان و اجتماعی زندگی می‌کند که حاکمان مدعی دین در ظاهر و فاسق در باطن دارد و تعصب و سختگیری دوره زندگی وی، شاعر را بر آن می‌دارد که برای حفظ جان هم تقیه کند و هم به‌نوعی از افعال معکوس و زبان نمادین برای ابراز نظراتش بهره ببرد تا اسرار الهی را به دست صاحبان واقعی‌ آن برساند. درواقع استفاده و ستایش برخی از مواردی که با دین وی در تضاد است، نوعی تعریض و کنایه به حاکمان ریاکار همه ادوار و دوره خود او همچون امیر مبارزالدین بوده که گویا درحال قرآن خواندن 700 نفر را گردن می‌زند!

دلیل دوم این است که شاعر از شراب که ملموس است، نام می‌برد و مستی در عشق الهی را اراده می‌کند و اشعار وی باید عارفانه تفسیر شود. این موضوع که شعر آینه‌ای است که هرکس خود را در آن می‌یابد را نیز باید عنوان کرد که در شعر حافظ نیز هرطور که تعبیرش کنیم، خود را شناسانده‌ایم.

* جناب دکتر حافظ به تلفیق غزل عارفانه و عاشقانه معروف است، کمی در این مورد توضیح می‌دهید؟

بنده به‌شخصه این اعتقاد که برخی اشعار حافظ به عشق مجازی اشاره دارد و عشق زمینی مدنظر اوست را قبول ندارم؛ زیرا شاعر در سن پختگی اشعارش را سروده و نمی‌توان پذیرفت که عشق سطحی را تفسیر می‌کرده است. از طرفی حافظ یک عارف متکلم بوده و چون ازنظر فقهی و عرفانی عاشق شدن به غیر خدا حرام است، بنابراین باید گفت شاعر اگر هم چنین تجربه عشق مجازی داشته، از آن مرحله عبور کرده و به عشق حقیقی رسیده است.

* آیا در اشعار حافظ نکات تعلیمی که برای مردم دوران ما مفید باشند، وجود دارد؟

مطالعه و تأمل در غزلیات حافظ نه‌تنها برای مردم دوره ما، بلکه برای همه ادوار مفید است. شما یک بیت از این شاعر نمی‌بینید که کاربرد نداشته باشد؛ زیرا حکمت «کهنگی» ندارد. به این بیت توجه کنید: «آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»؛ این بیت و تعلیمی که دارد، در هیچ دوره‌ای مرگ ندارد و تا قیامت ارزشمند بوده و اگر دقت کنید در آن به بُعد اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، خودسازی و حتی بین‌المللی توجه شده است.

* ما آثار هر شاعری را به یک ویژگی خاص می‌شناسیم، برای مثال خاقانی را با ترکیب‌سازی، سعدی را با سهل ممتنع و غیره، آثار حافظ چه مشخصه منحصربه‌فردی دارند؟

ویژگی خاص اشعار حافظ ایجاز بوده که متأثر از شیوه قرآن است و از اُنس شاعر با قرآن حکایت دارد؛ این ویژگی سبک خاص او را تشکیل می‌دهد و درواقع هنرمندی حافظ را نیز می‌رساند، چراکه توانسته آن‌همه معانی که برخی را کسب و به احتمال قوی مقدار بسیاری را شهود کرده، در قالب ابیات موجز بیان کند. ما در آثار فاخری همچون مثنوی و شاهنامه با 6 دفتر و 6 هزار بیت رو‌به‌رو هستیم، اما حافظ با 500 بیت شگرف، زیبایی بی‌پایان چه در معنا و چه در بیان آفریده است.

به‌جز ایجاز و تناقض‌نمایی که پیش‌تر به آن اشاره شد، ایهام و چندلایگی معانی نیز در شعر حافظ وجود دارد و به همین دلیل مفاهیم تودرتوی اشعارش است که با دیوان این شاعر فال گرفته می‌شود (درواقع تنها شاعری که به اشعارش تفأل می‌زنند)، زیرا به‌هرحال از چند معنی، یک مفهوم برای فال‌گیرنده آشنا و مناسب حالش می‌آید.

برای مثال بیت «من آن نگین سلیمان به هیچ نشمارم/ که گاه‌گاه بر آن دست اهرمن باشد» را ببینید، بُعد اجتماعی، کلامی، ادبی، عرفانی و شاید ابعاد دیگری نیز دارد؛ در اسرائیلیات آمده که انگشتر حضرت سلیمان (ع) به دست یکی از اجانین می‌افتد و او برای مدتی اداره امور مملکت این پیامبر را به دست می‌گیرد، در اینجا حافظ بنا بر اعتقاد شیعی خود و در بُعد و لایه کلامی این بیت می‌خواهد بگوید که پیامبر معصوم بوده، جنیان نمی‌توانند بر معصوم مسلط شوند و نگین حکومت‌داری او به دست شیاطین نیفتاده است.

در بحث عرفان منظورش از این بیت و نگین انگشتری «دل» بوده که نباید به دست غیر خدا برسد، در بُعد اجتماعی به زمان زندگی خود و افکار منحط موجود اشاره دارد و ازنظر ادبی هم که می‌توان استعاره‌های متعددی از این بیت و نگین انگشتری مدنظر داشت.

* دلیل شهرت و محبوبیت خاص حافظ در داخل و خارج از ایران چیست؟

حافظ مجمع‌المعانی است؛ او توانسته برترین معانی را در قالب زیباترین بیان ممکن بریزد که این مورد در کنار مواردی همچون ایجاز و چندلایگی که اشاره کردیم، دلیل محبوبیت بی‌حدومرز شاعر است. البته باید درنظر داشت که این موهبت به حافظ هبه شده و تأثیر اُنس دائمی و خاص وی با قرآن است. از طرفی باید گفت به‌واقع هیچ‌کدام از شاعران ما قرینه ندارند و در دنیا بدون اغراق، بی‌نظیر هستند.

* از اُنس شاعر با قرآن گفتید، با توجه به این موضوع استفاده از آیات و روایات اسلامی را در دیوان حافظ می‌بینیم؟

درواقع استفاده از آیات و روایات در اشعار این شاعر در حدی بوده که به نظر بنده دیوان حافظ تفسیر عرفانی از قرآن است. حتی ایجازی که شاعر در اشعارش از آن بهره می‌گیرد و مایه سرآمدی‌ وی می‌شود، تأثیرپذیری از موجز بودن آیات قرآن است؛ یعنی باید گفت حافظ نه‌تنها از محتوای کتاب آسمانی ما بهره برده، بلکه از شیوه بیان آن نیز کمال استفاده را کرده و در سرودن اشعارش به‌کار بسته است.

حال که بحث از قرآن شد، جا دارد که بگویم حیف است به این شاعر حافظ بگوییم! زیرا او ابتدا «عارف» بوده و عارفِ عامل، بی‌گمان از یک حافظ قرآن برتر است.

* آیا حافظ نیز همچون دیگر شعرا در حفظ زبان و ادب پارسی نقش داشته است؟

قطعاً بسیار نقش داشته است؛ زبان و ادب پارسی را اهل زبان با آثار خود و خلق معانی حفظ کرده‌اند. درواقع واژگان امروز ما با خلق معانی توسط حافظ و امثال او زیاد شده است.

* استاد سختی و تصنع کلام برخی از شعرا همچون حافظ اجازه نمی‌دهد همه از اشعار آنان بهره و حظ کامل ببرند، چه پیشنهادی در این مورد دارید؟

«هرچه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست/ ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست»، مشکل از گوینده نبوده، ایراد از گیرنده است؛ حافظ با کسی که قرآن، کلام، ادب، عرفان و غیره بلد نیست، چه کند؟ برای رسیدن به گنج معانی باید تلاش کرد، تحقیق انجام داد و علوم مختلف را فرا گرفت تا معانی اشعار شاعری همچون حافظ را درک کرد.

* سؤال آخر اینکه آیا مردم ما با مفاخر ادبی خود همچون حافظ آشنا هستند و اگر خیر، چه کارهایی در جهت بهتر شدن این اوضاع می‌توان انجام داد؟

آشنایی ما بسیار اندک است، برای درک حافظ باید با علوم انسانی و حداقل‌ها آشنا بود؛ پژوهش و تحقیق مشقت دارد، اما برای حظ بردن از علم و ادب و شناختن واقعی مفاخر ادبی باید این راه را پیمود. همچنین در راه شناساندن این مفاخر نوشته‌ها، بحث‌های علمی و مصاحبه با اساتید این حوزه لازم است و همین کاری که روزنامه شما درپیش گرفته و صفحه‌ای را به ادب پارسی اختصاص داده نیز بی‌گمان در شناخت مردم از بزرگان زبان و کشور خود، اثر دارد.

* فاطمه فراقیان

شناسه خبر 25173