مترجم آثار دفاع مقدس، نیازمند آشنایی با زمینههای تاریخی جنگ تحمیلی است
ادبیات دفاع مقدس با توجه به هویت الهی و نقش الگوساز خود، بیانگر نوعی ارزش الهی و آرمانی است که فطرت انسانها را به پذیرش جهانبینی الهی، مفاهیم اسلامی و انسانی نظیر ایثار، فداکاری، شهادتطلبی و شجاعت فرامیخواند و در شرایطی که مفاهیم اسلام و ایرانهراسی در جهان در حال گسترش بوده، ترجمه گویا از آثار دفاع مقدس، قادرخواهد بود که جلوی برداشتهای اشتباه از سالهای جنگ تحمیلی را بگیرد. درواقع ترجمه مطلوب آثار دفاع مقدس به زبانهای خارجی، یکی از راههای ایجاد تعامل و تبادل فرهنگی میان ایران و سایر کشورها است و میتواند زمینه مناسبی را برای درک و شناخت عمیقتر نسبت به دوران دفاع مقدس فراهم کرده و تفاوت معنای جنگ نزد ملت ایران و دیگر ملتهای جهان را آشکار کند.
محمد حنیف؛ نویسنده و پژوهشگر ادبی ازجمله نویسندگانی که سالهاست علاوهبر نوشتن چند رمان که برای برخی از آنها برنده جایزه بهترین کتاب سال دفاع مقدس هم شده، درباره ترجمه این آثار میگوید: دفاع مقدس ابعاد جهانی دارد و در سراسر دنیا بسیارند کسانی که شیفته انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هستند. با این داستاننویس و پژوهشگر ادبیات داستانی دفاع مقدس به بررسی موضوع ترجمه آثار دفاع مقدس پرداختهایم که حاصل آن پیشرویتان قرار دارد.
*در چهلمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، روند و عملکرد ترجمه آثار مکتوب در حوزه دفاع مقدس را چطور ارزیابی میکنید؟
کلاً در زمینه ترجمه آثار ادبی، دچار کاستیهایی هستیم و در رابطه با ترجمه آثار داستانی جنگ و دفاع مقدس به زبانهای دیگر نیز متأسفانه کار شایستهای انجام نشده است. حداقل انتظار جامعه ادبی این است که آثار برگزیده جشنوارهها بهویژه با موضوع جنگ و دفاع مقدس به زبانهای انگلیسی، عربی، اسپانیولی و زبانهای زنده و روز دنیا ترجمه شوند. درواقع انعکاس اخبار جشنوارههای داخلی در ژورنالهای معتبر غیرفارسی، حداقل کاری است که میتوان در این زمینه انجام داد که این وظیفه را بخش فرهنگی و امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برعهده دارد.
*جشنوارهها چه نقشی در انتقال فرهنگ ایثار و مقاومت به سایر کشورها دارند؟
بنیاد ادبیات داستانی در سالهای گذشته بخشی بهعنوان امور بینالملل داشت که اگر این بخش همچنان فعال باشد، یکی از وظایف مهم این دفتر میتواند انعکاس اخبار جشنوارهها، آثار جنگ و گرفتن مقالاتisi با موضوع جنگ و دفاع مقدس یا نقد آثار ادبیات داستانی جنگ، ترجمه آنها به زبانهای دیگر و ارسالشان برای مجلات روز دنیا باشد. از این طریق ما میتوانیم آثار برجسته داستانی با موضوع جنگ و دفاع مقدس را تا حدودی معرفی کنیم که متأسفانه در این زمینه کاری انجام نمیشود.
یک بخش دیگر هم، ترجمه پایاننامههایی است که در دانشگاههای معتبر دنیا درباره ادبیات داستانی جنگ ایران نوشته میشود، مثلاً یک دانشجوی دوره دکترا در یکی از دانشگاههای معتبر هلند، در پایان نامهای به موضوع جنگ پرداخته بود که اتفاقاً از منابع متعدد فارسیزبان، مثل کتاب «کندوکاوی پیرامون ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس» و بسیاری از کتابهای دیگر استفاده کرده بود. با توجه به اینکه آن دانشجو ایرانی بود، توانسته بود مجموعههای ایرانی را بخواند و از آن کتابها استفاده کند. اگر چنین کتابها و کتابهای مشابه این کتاب ترجمه شوند، در این صورت دانشجوهای غیرایرانی هم میتوانند از کتابهای مرجع برای بررسی ادبیات داستانی جنگ ایران و عراق استفاده کنند که متأسفانه این کار هم انجام نشده است.
*در سالهای اخیر بارها بر این نکته تأکید شده که خاطرات دفاع مقدس، ازجمله گونههای ادبی امروز ماست که ویژگیهای بومی مخصوص خود را دارد و از این منظر میتواند بهعنوان یک نماینده خوب از ادبیات ایرانی، برای عرضه در بازار جهانی معرفی شود. نظر شما راجع به این موضوع چیست؟ فکر میکنید که چقدر دست این نوع ادبیات در مواجهه با مخاطب جهانی پر است؟
خیلی از آثار برجسته که در ارتباط با تحولات سیاسی یا درگیریهای نظامی نوشته شده هنوز هم خواننده دارد، مثل کتاب «جنگ و صلح» تولستوی با اینکه خیلیوقت پیش این اثر نوشته شده و همچنین آثار دیگر مانند «سلاخخانه شماره پنج» یا آثار دیگر که نشان سرخ دلیری دارند و فیلمها و مجموعههای داستانی که براساس این آثار نوشته میشوند یا داستانهایشان مربوط به زمان جنگهای نخست و دوم است، باز هم بیننده دارد. به هر حال بستگی به این دارد که اثری که با موضوع جنگ نوشته میشود، چقدر قابلیت ترجمه به زبانهای دیگر داشته و کیفیتش چقدر باشد.
بهنظر میرسد در آثار داستانی که با موضوع جنگ و دفاع مقدس نوشته شده آثار زیادی داریم که ضمن حفظ هویت بومی ایرانی و جنگ هشتساله حرفهایی زده که برای مخاطب جهانی جذاب است و اگر «دختر لوتی»؛ اثر شهریار عباسی را مطالعه کنید، متوجه میشوید که این کتاب با شناخت عمیق از ارتباطات فرهنگی و اجتماعی منطقهای از ایران نوشته شده که جنگ را از نزدیک لمس کرده است، بنابراین وقتی میخوانید، باور میکنید و تأثیر میپذیرید، یا «هرس»؛ اثر نسیم مرعشی را اگر بخوانید، کاملاً یک زن آسیبدیده جنگ را میبینید، یا کتاب «ریشه در اعماق»؛ اثر ابراهیم حسنبیگی را که میخوانید غربت جانباز جنگ را در جامعهای که به سمت مصرفگرایی و مادیگرایی حرکت میکند، میبینید یا آثار نویسندههای دیگر که بسیارند. در نتیجه آثار برجستهای داریم و کافیست به آثار برگزیده در جشنوارههای «جلال»، «شهید غنیپور» و «قلم زرین» یا حتی جشنوارههای دیگر که خیلی تناسبی با گفتمان حاکم ندارد نگاه کنیم، آثاری که در آنجا با موضوع جنگ انتخاب میشود، آثار برجستهای هستند که اگر درست ترجمه انجام شود، میتواند مخاطب خاص خود را پیدا کند.
*بخشی از مشکلاتی که در سالهای گذشته دامن ترجمه خاطرات دفاع مقدس را گرفته، نبود ارتباط میان نویسنده و مترجم بوده است. به هر حال این متون قرار است در کشورهای مختلف بهویژه کشورهای عربزبان منطقه توزیع شود و ممکن است ناآشنایی مترجم با فضای جنگ تحمیلی، سوءتفاهمهایی را برای مخاطبان جدید ایجاد کنند. فکر میکنید که آیا برای ترجمه یک اثر، داشتن یک متن کافی است؟
در ترجمه آثار نهتنها تسلط بر زبان مبدأ و مقصد اصل بدیهی است، بلکه مثلاً کسی که فیزیک، فلسفه یا روانشناسی ترجمه میکند، بهطور طبیعی باید در زمینه فلسفه و فیزیک هم متخصص باشد. طبیعی است کسی که راجع به جنگ ایران و عراق مینویسد، باید با تاریخ جنگ ایران و عراق که ریشه در روابط ایران و عثمانی دارد، آشنایی داشته باشد، زیرا زمینههای جنگ از همان زمان با اختلافات مرزی بین ایران دوره صفوی و عثمانی، مسئله زوار، حمایت از گروههای مخالف دو طرف، تفاوتهای مذهبی بین دو منطقه و وجود زیارتگاهها و عوامل بسیار دیگر آغاز شده است که اگر کسی بخواهد درباره این مسئله بنویسد، نهتنها باید به ابعاد مختلف جنگ هشتساله ازجمله گفتمان دو طرف و تحولات سیاسی و بینالمللی، شعارها، روحیات و نمادها واقف باشد، بلکه باید به زمینههای تاریخی که باعث این جنگ شده، در کوتاهمدت یا بلندمدت، مسلط باشد در غیر اینصورت آنگونه که باید اثرگذار نخواهد بود.
مثلاً سربندهایی که سربازان در دوران جنگ تحمیلی میبستند، برای مخاطب خارجی اصلاً مفهومی ندارد، ولی کسی که ترجمه میکند، باید بتواند آن پشتوانه فرهنگی پیشانیبندها را به مخاطب منتقل کرده و میزان دلبستگی و علقههای افرادی که این پیشانیبندها را میبستند، بداند یا مثلاً یک سرباز عراقی وقتی حاضر نیست خون یک سرباز ایرانی را درصورتی که عمل جراحی کرده و نیاز به خون دارد، به بدنش تزریق کند، باید تاریخ 1400 ساله اسلام را یک نگاهی کرده باشد تا بفهمد آن سرباز عراقی، چرا چنین حرفی را میزند. بنابراین تنها تسلط به زبان مبدأ و مقصد کافی نیست.