سپهرغرب، گروه گردشگری: قالی ایرانی همان باغ ایرانی است که حوض ها، جوی ها، درختان وگلهایی دارد و دیوارهایی که آن را محصور کرده اما این عناصر، همه به فراخور دوران و ذوق هنرمندان دچار تغییر، تکوین و تکامل تا به امروز شده اند.
باغ ایرانی همان فردوس یا بهشت است و قالی از باغهای ایرانی الهام گرفته شده است، گفته میشود پردیسها، باغهای بزرگ ایران کهن، در دوران خود از هفت دیواره تشکیل میشدند و در این فضای محصور، درختان، نهرها و بوستان آن از نفوذ دشمنان و اهریمنان پاسداری میشدند.
هفت دیواره باغ در قالی همان حاشیهها هستند، از هفت دیوار پردیس، یک دیوار پهنتر بوده که این دیوار در قالی همان حاشیه پهنتر است که بیشتر از حاشیههای دیگر خودنمایی میکند و با انواع نقشهای گیاهی و جانوری آراسته میشود، جوی آبی که در چهارگوشه باغ جریان دارد در قالی به شکل داخلیترین نوار قالی درآمده که همان آبراههای است که از حوض مرکزی و نهرهای اصلی در باغ جریان گرفته است.
نقش فرش "باغی" که در دوران صفویه به نامهای "گلستان" یا "گلزار" شهره بود بیشترین نزدیکی به نقشه ی باغهای ایرانی را دارد.
آنچنان که علی حصوری پژوهشگر فرش در کتابش "فرش سیستان " گفته است، نقشه گلستان که تصویری از فردوسها و باغهای ایران است دست کم متعلق به هزاره دوم پیش از میلاد هستند و از این دست قالیهای نقش باغی قدیمی، تنها بیست عدد در موزههای جهان موجود است و اما نقش فرشی دیگر که باز نمود بسیار زیبایی از باغهای ایرانی ست، قالیهای "قابقابی"یا "خشتی" است. نقش این قالیها همان نقش باغهای ایرانیِ مملو از باغچههایی است که پشت سر هم در ردیفها و ستونها قرار گرفته اند.
در این نقش هر قاب سرو یا بته سرکج (بته جقّه)یا گل سرخ و یا کاج و درخت مجنونی را به نمایش میگذارد که هر کدام در حصار باغچهها طنازی میکنند.
بسیاری از نقش فرشهای ایران در گروه نقشههای گلستان جای میگیرند و از این جمله نقشه "لچک و ترنج" است که خود زاییده نقش گلستان یا همان باغی است.حوضهای باغهای باستانی در نقشه قالی گلستان به مرور و نه به یکباره برجستهتر شده اند و به باغچههایی آراسته تبدیل شدهاند که همان ترنجها هستند.
نقشهی سه ترنج از معروفترین و رایج ترین این فرش هاست که با نقشهای ساده و سمبلیک چون ماهیها و گاه با نقوش گیاهی و اسلیمی و جانوری آراسته شده اند و اما به مرور یکی از سه ترنج یا سه حوض از 2 دیگری بزرگتر شده و در برخی موارد "سلسله" را تشکیل داده که یک حوض سراسری بزرگ است و در ادامهی شکل گیری و تکوین نقشه "لچک و ترنج "2 حوض دیگر کمکم به طرف حاشیه رفته و به نصف ترنج تبدیل شده اند و باز نصف ترنجها به 2 قسمت تبدیل و به 2 گوشه فرش رفته و بدین ترتیب به صورت چهار لچکی در چهار گوشه فرش پدیدار شده اند. به واقع لچک یک چهارم ترنج میانی است و همه با نقوش دلانگیز اسلیمیها و گل و برگها آراسته شدهاند.
روند تبدیل و ایجاد نقشه لچک و ترنج میراث سالهای دراز است و از صفویه این نقش بیشتر از پیش آراسته و با ذوق هنرمندان منقش شد. کهنه ترین فرش باقی مانده با نفش لچک و ترنج متعلق به دوران صفوی است و در واقع از همان دوران لچک و ترنجها یا حوضهای باغ فرش« لچک و ترنج» انواع نقشهای بیبدیل و دلانگیز را بر تن خود جای دادند.
در همین دوران بود که پس از افت و خیزهای فراوان و رنجوریها که در اثر بیتوجهی بر پیکره هنر قالیبافی در طول دورانها و حاکمیتها روا داشته شده بود دوباره این هنر اعتلا یافت و کارگاههای قالیبافی بزرگ در شهرهای کاشان، اصفهان و تبریز شکل گرفتند و قالیهای بی شماری برای کاخهای سلطنتی و تحفه برای ممالک دیگر بافته شدند.
با این وصف باغ ایرانی اصل و اساس بسیاری از نقشهای فرش ایرانی است و چه بسا که بسیاری از آنها از بتّه ای گرفته تا ختاییها و اسلیمیها گاه در قالب عناصر باغ ایرانی کار آراستن باغفرش ایرانی را به سرحد کمال و پختگی میرسانند.
بیژن اربابی، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران و کسی که تز دکترای تخصصیاش را بر بنیان گفتمان باغ ایرانی و تاثیر آن بر فرش ایرانی قرار داده است با اشاره به این جمله پوپ، که "باغ ایرانی دست از سر هنر ایران بر نمی دارد" درباره تبلور باغ ایرانی در فرش ایرانی گفت: پوپ با واکاوی هنر ایران به این نتیجه رسیده است که در دایره فرهنگی هنر ایران از معماری تا بخشهای نگارگری، فرش و هنرهای سنتی نقش و موتیف باغ مکرر تکرار شده است.
این حاصل یک تفکر جمع گرای خودآگاه و یا ناخودآگاه است، بخش خودآگاه آن اندیشمندان و فرهیختگان جامعه هستند و بخش ناخودآگاه آن گفتمان جاری در محیط اجتماعی ماست که از دوره صفوی برجسته شده است. پس این نگاه ایرانی به باغ در پندار ایرانی مصادیق زیادی از بابت اینکه این نقش و طرح مکرر تکرار شده است وجود دارد.
وی درباره باغ ایرانی که در فرش و هنرایرانی به شکل مستقیم و غیرمستقیم متجلی شده معتقد است باغ یک نهاد فرهنگی دارد که از فرش به هنرهای سنتی پایدارمانده است.
اربابی در این باره توضیح داد: آنچه موجب شده است که فرش ایرانی در صدر دستبافتههای دنیا قرار گیرد نگاه به مفاهیم زیباییشناسی ناشی از طبیعتی بوده که در فرشهای ایرانی به شکل باغ به طور مستقیم یا غیر مستقیم نمودار شده است.
این پژوهشگر فرش افزود: آنچه در نهان ذهنها و حتی داریوش شایگان در "چهل تکههای سنت" اشاره کرده است، باغ را در پس ذهن هنرمندان ایرانی به عنوان پردیش یا بهشت و یا محلی که میخواهند به آن سفر کنند میدانند و در واقع این باغ بیشتر به عنوان یک باور است. اندیشه پایدار از یک باور درست میشود که در فضای مادی و زمینی خودش را نشان میدهد.
از نگاه اربابی اندیشه باغ هنوز میتواند مورد توجه باشد و وجه برتری نگاه فرش ایران است: قالی ایرانی باغ ایرانی را به دو شکل منعکس کرده است، یکی مستقیم و دیگری غیر مستقیم. قالی طرح "باغی" که چهار بخش است و در موزه فرش ایران هم نمونههایی از آن موجود است. آنچه واقعیت دارد این است که شما فکر میکنید از یک تصویر هوایی باغ استفاده کردید و باغ را با توجه به آبراههها و چهاربخشی بودن طرحهای باغی مورد بافت قرار دادهاید.
وی در ادامه افزود: میتوانیم بگوییم طرحهای دیگر که به طور غیرمستقیم از باغ وجود دارد چه ترنج دار،چه لچک ترنج و چه افشان و قابی، این نقشها دالهایی هستند که ما را به سمت مطلوب یعنی باغ هدایت میکنند، طرح فرش "باغی" یک نگاه مستقیم و خیلی رئال نسبت به باغ است و طرحهایی مثل "چک ترنج" به شکل غیر مستقیم و با توجه به محتوا و نقشاندازیهایی که نسبت به باغ دارند میتوان مرتبط دانست.
اربابی یادآور شد: باغ در بخش هنر سنتی و در فرش پایدار مانده و بخشی از آن در هنر فعلی ما زدوده شده است، معتقدم که یک دلیل این پایداری باغ در فرش توجه و شناخت درست و ویژه غرب به قالی ایرانی است، میخواهم این امتیاز را به غربیها بدهم که آنها از خیلی پیشتر از قرن هیجدم به منشا ذهنی و زیبایهای قالی ایرانی آگاه شدند.
وی افزود: تغییرات در روند جامعهای که پویاست اجباری و اجتناب ناپذیر است، علت آن هم این است که ذوق و کمال هنرمندان این تغییرات را ایجاد میکند اما آنچه در بستر و در محور تفکر لایههای سنتی هنر ایرانی وجود دارد همان باغ است، در واقع عناصر باغ ممکن است تغییر کرده باشد اما مهم محتوا و محور است.
اربابی اصفهان را یکی از قطبهای تاثیرگذار فرش ایران خواند و گفت: اصفهان شهری است که پایداری هنرهای سنتی را در آن به روشنی میتوان دید، این لایههایی که در رابطه با هنرهای سنتی در دوره صفویه در آن اقلیم و بافت فرهنگی شکل گرفته است هنوز هم پایدار است و در رابطه با فرشهایی که از منطقه اصفهان داریم میبینیم که ارتباط مستقیمی با نگارههای کاشیها و معماریهایی که از دوره شاهعباس اول در اسلیمیها و ختاییها وجود دارد دریافت میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران با اشاره به گذاری که در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان با مدیریت عیسی بهادری و در دوران پهلوی رخ داد، این تاثیر گذاری در تاریخ هنرهای سنتی منطقه اصفهان را قابل توجه دانست.
اربابی در این رابطه افزود: هنرستان هنرهای زیبای اصفهان توانست در اوج هنری ایران بدرخشد و ما نمی توانیم تاثیر تفکر سنت گرای پیوسته به فضای معماری، رنگها و نقشها و توجه قلبی و روحی که در آثار هنرهای سنتی دانشآموختگان این هنرستان نسبت به رنگ بندی عناصر و هنر دوره صفوی داشتند نادیده بگیریم، به همین دلیل اصفهان از مکانهایی است که توانسته بخش سنتی خودش را چه در رابطه با نقش و طرح و چه بسیار در رابطه با رنگ حفظ کند.
مهدی ابراهیمی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان درباره فرش اصفهان گفت: از زمان عیسی بهادری که از سال 1315 در هنرستان هنرهای زیبا مستقر شد، میتوان گفت طرح و رنگ فرش اصفهان شکل امروزی و با ثبات خودش را گرفته است.
وی که مدیریت راهاندازی موزه فرش هنرستان هنرهای زیبای اصفهان را برعهده داشته است، گفت: بافتهای با کیفیت امروز اصفهان همه برگرفته از همان طرح و رنگ و کیفیت نقوش زمان عیسی بهادری هستند، در واقع آنچه امروز از فرش اصفهان وجود دارد وامدار استاد بهادری و اساتید دیگری است که در مکتب ایشان و هنرستان هنرهای زیبا به این سبک رسیدند.
نقش فرشهای اصفهان بیشتر نقشهای انتزاعی از باغ ایرانی هستند. ابراهیمی با اشاره به نقوش صفوی در این فرش گفت: در فرش اصفهان، گلها و نقوش صفوی بیشتر نمایان است، در دوران قاجار گل فرنگ و زنبق نیز وارد نقشهها شد ولی موضوع و محور همان باغ ایرانی است.
عضو هیئت مدیره انجمن علمی فرش ایران افزود: نقش و رنگ فرش اصفهان کمتر تغییر کرده و ثباتش بیشتر شده است، باید گفت زمان مدیریت عیسی بهادری بر هنرستان هنرهای زیبای اصفهان، زمان تثبیت نقشه فرش اصفهان بود و از 90 سال پیش تا الان فرش اصفهان ثبات و اصالت خودش را حفظ کرده است.
در پیوند با آنچه ابراهیمی نقوش فرش اصفهان را با محور باغ ایرانی دانست باید گفت بر پهنه گنبدخانه مسجد شیخ لطف الله گویی فرشی از باغ ایرانی را بر سقف آسمان گستردهاند که منظری از باغ بهشت را بر بیننده گشوده و او را به تفرّج در این باغ دل انگیز دعوت میکند، گل بوتههای این باغ تا آنجا که میشود از چپ و راست هم رو به آستان قد کشیده شدهاند،
اسلیمی همان بوته ای است که هنرمند در گوشه ای از باغ آن را کِشته و حالا بیامان رشد کرده و گل و برگ داده، در دل هم پیچیده و گلستانی شیدا پدید آورده است. نقش گنبد مسجد شیخ لطف الله یکی از نقوشی است که هنوز در اصفهان بافته میشود و در واقع هر 2 یعنی هم کاشیکاری گنبدخانه و هم نقش فرش آن، طرحهای انتزاعی از باغ ایرانی اند.
باغ جان مایه بسیاری از نقشها برصنایع دستی و هنرهای سنتی ایران است، الهام بخش همه هنرمندان و صنعتگرانی که بر فرشها، پارچه ها، فلزها، سفالها و کاشیها نقش میزنند، اصفهان، امروز بیشترین صنایع دستی ایران را برای عرضه دارد و به واقع میتوان گفت از زمانی که شاه عباس این شهر را به پایتختی برگزید هنر در این شهر اعتلای دوچندان یافت و هنرمندان و هنرشان آن چنان ارج نهاده شدند که از ذوق و آفرینشهای آنان میراثی گرانبها برای آیندگان به یادگار ماند و امروز هم این شهر همچنان مهد صنایع دستی ایران است.
شناسه خبر 40500