سپهرغرب، گروه اندیشه: در شماره سابق، به این نتیجه رسیدیم که از میان همه جهانهای فرضی، عالَمی که شامل موجود مختار باشد، کاملتر است. بنابراین جهان با وجود علی (علیهالسلام) و حاجقاسم و ابنملجم و ترامپ کاملتر از جهانی است که خالی از این افراد باشد؛ هرچند برخی از آنها به مقام رفیع شهادت که اوج کمال انسانی است، برسند و برخی دیگر قاتل بهترین انسانها باشند. بهشتی شدن انسانهای وارسته دلیل کاملتر بودن نظام خلقت نیست؛ چراکه در این صورت جهنمی شدن سایر انسانها دلیل بر نقص عالم میبود، به عبارت دیگر کاملتر بودن جهان موجود به این دلیل نیست که وزنه انسانهای باایمان در کفه ترازو سنگینتر است؛ اتفاقاً قرآن تصریح میکند که همواره انسانهای بیایمانِ کاخنشین بهلحاظ عِدّه و عُدّه بر مؤمنین کوخنشین برتری دارند: أکثَرُهُم لایُؤمِنُون (بقره، 100)، أکثَرُهُم لایعقلون (حجرات، 4)، بیشتر آنها ایمان نمیآورند و نمیاندیشند. بلکه به دلیل این است که موجود مختار به خودی خود موجب کاملتر بودن جهان میشود، شایسته است قدری دراینباره به گفتوگو بنشینیم.
شاید اگر با این سؤال مواجه بشویم که «یک جت جنگی کاملتر است یا یک پروانه؟» آنچه در ابتدای امر به ذهنمان خطور کند این باشد که جت جنگی بهدلیل سرعت مافوق صوت، قابلیتهای گوناگون و فراوانی فناوریهای بهکاررفته در آن، کاملتر است؛ اما با قدری تأمل روشن میشود که عکس قضیه صادق است، چراکه «پروانه» با وجود کوچکی جثه و اندامی بهظاهر ساده، از یک «جت جنگی» بهمراتب پیچیدهتر و کاملتر است. این بهدلیل آن بوده که کاملتر بودن تنها به بزرگی جثه و سرعت حرکت وابسته نیست، بلکه «توانایی انجام کار با خواست درونی و برخورداری از دانش و اراده» مایه امتیاز پروانه از جت است.
کوهنوردی را با رباطی هدایتشونده مقایسه کنید. در مسابقه کوهنوردی هردو به قله میرسند، اما رباط هیچ اختیاری از خود ندارد و حرکت و سکونش وابسته به خواست هدایتکنندهاش است؛ پس علاوهبر آنکه فتح قله افتخاری برای او به ارمغان نمیآورد، درصورت بروز بحران نیز توان تشخیص راه حل مناسب و تصمیمگیری براساس آن را ندارد. حتی اگر از فناوری هوش مصنوعی بهره ببرد، بازهم در محدوده کدها (برنامههایی که از پیش برایش طراحی شده) قادر است از خود عکسالعمل نشان دهد. این درحالی است که کوهنورد با خواست خود برای فتح قله صخرهها را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد و با هر قدمی ارادهاش نیز تقویت میشود، درحالی که رباط پیش از کوهنوردی و پس از آن، نهتنها کاملتر نمیشود، بلکه قطعههای بهکاررفته درآن نیز به تحلیل میرود.
علاوهبر اینکه موجودی که با اراده و خواست خویش کاری انجام میدهد، از علم و دانش نیز برخوردار است؛ زیرا اگر نسبت به چیزی درک نداشته باشد، هیچگاه نمیتواند تصمیم به انجام آن بگیرد. روشن است که موجودِ عالم و دانشمند کاملتر از موجودی است که از علم و دانشی برخوردار نیست، جت جنگی درک و فهمی نداشته و امکان ندارد از روی اختیار و خواست خود عمل کند.
شهید مطهری (ره) در کتاب «توحید» میفرماید: اختراعات انسان هیچگاه از حد ماشین فراتر نمیرود. برای مثال اگر در سمینارهای بینالمللی که گوشیهای مخصوصی صحبتهای سخنران جلسه را ترجمه میکند، سخنران کلمهای بر زبان بیاورد که موجب آزردگی خاطر شنوندگان شود، امکان ندارد این گوشیها خطای گوینده را به جهت رفع سوء تفاهم اصلاح کنند. آنها براساس برنامه ارائهشده هر کلمه را به همان معنای مورد نظر ترجمه میکنند و خود درکی از این مسئله ندارند؛ اما پروانه با اراده و اختیار خود این طرف و آن طرف میرود، زنبور عسل خود گلی را انتخاب میکند و از شهد آن برای تولید عسل مینوشد، حتی گله گوسفندان در دوراهیها به اختیار خود راهی را به سوی چراگاه برمیگزینند.
نتیجه آنکه علم و اختیار دو بال ناگسستنیاند که دارنده خود را از سایر موجودات کاملتر و برتر میکنند. روشن است که هرچه استعداد دانشآموزی در یک موجود بیشتر و از اختیار آزادتری برخوردار باشد، کاملتر است. حال از یکسو انسان از ظرفیت و استعداد کسب دانش بینهایت برخوردار است؛ زیرا ظرف ذهن برخلاف ظرفهای مادی با کسب دانش لبریز نمیشود و سرریز نمیکند. اتفاقاً هرچه انسان بیشتر میآموزد، ذهن او برای کسب علوم جدید آمادگی بیشتری مییابد و ازسوی دیگر، انسانها میتوانند در برابر همه تمایلات و خواهشهای نفسانی و شیطانی ایستادگی کنند؛ ازاینرو، اراده و اختیار آنها نیز در بالاترین سطح خود قرار دارد.
بنابراین انسان هدف اصلی از آفرینش کل جهان است؛ زیرا تحقق نظام احسن به معنای کاملترین جهان ممکن، درگرو وجود انسان است. از همین رو میتوان گفت: هدف خداوند از آفرینش کرات آسمانی و برقراری نظم کیهانی و درختان تصفیهکننده هوا و حیوانات مختلف برای تغذیه یا سوارکاری انسان فراهم شدن زمینه رشد و تکامل اختیاری انسان است تا با تلاش اختیاری به بالاترین شناختها دست یابد. در روایات به این مضمون اشاره شده است: یَابنَ آدم، خَلَقتُ الأشیاءَ لِأجلِک و خَلَقتُکَ لِی: ای آدمیزاد، همه موجودات را برای تو آفریدم و تو را برای خودم.
اما آیا معقول است خداوند برای فراهم شدن زمینه رشد و تکامل انسان، عالَمی با این عظمت را بیافریند؟ چرا باید حیوانات بیگناه قربانی انسانها شوند؟ این سؤال با توجه به وجود نحلهها و مکاتبی که طرفدار حقوق حیوانات هستند، اهمیت مییابد. طرفداران این اندیشه به گیاهخواری رو میآورند و خوردن گوشت حیوانات را نوعی بیرحمی و ضد انسانیت تلقی میکنند و ذبح حیوانات را مساوی با محروم کردن آنان از حق طبیعی حیات میدانند. این درحالی است که براساس ادله عقلی و نقلی (قرآن کریم و روایات اسلامی) اساساً هدف از آفرینش جهان ازجمله حیوانات زمینهسازی برای رسیدن انسان به بالاترین مقامی است که برای هیچ مخلوقی جز انسان ممکن نیست و آن رسیدن به «کمال بیانتها» است. در شماره بعد دراینباره به گفتوگو خواهیم نشست.
این مطلب را میتوان به صورت قاعدهای عقلی نیز بیان کرد. «اگر x موجودی باشد که کمالپذیریاش بیانتها باشد و برای رسیدن به کمال به yهایی نیازمند باشد، معقول است خداوند yها را صرفاً برای اینکه x به کمال برسد، بیافریند». انسان همان x است که کمالپذیریاش حدی ندارد؛ اما او نمیتواند بدون استفاده از منابع طبیعی به زندگی ادامه داده و رشد کند، بنابراین اگر خداوند انسان را برای رشد و تکامل آفریده، لازم است شرایط لازم برای رشد او را هم فراهم کند؛ انسان، تنها نامزد فتح قله تکامل است و سایر موجودات، چنین استعدادی ندارند. ازاینرو موجودات جهان خود را برای تحقق برترین کمالی که توسط انسان ممکن است، فدا میکنند.
شناسه خبر 50433