سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: کجرفتاریها و جرائم ازجمله عواملی هستند که منجر به ناامنیهای روانی و اجتماعی در حوزه داخلی جامعه شده و در صورت گسترش، بهعنوان یک آسیب، جامعه را در معرض تهدید قرار میدهد. گرچه بروز کجرفتاری و جرم در همه جوامع و طبقات اجتماعی دیده میشود بااینحال اما در جامعه ما به دلیل جایگاه فرهنگی، مذهبی و ارزشی خاص، لزوم بررسی، برخورد و مقابله کارآمد با آنها دوچندان مینماید.
روایت برخورد با آسیبهای اجتماعی در ایران به دو دلیل از اهمیت بالایی برخوردار است؛ نخست آنکه به دلایل مختلف ازجمله کشاکش سنت و مدرنیته، جوانی جمعیت، تفاوت فکری و رفتاری نسلها و مسائل اقتصادی ظرفیتهای بالا و مناسبی را برای بروز کجروی به وجود آورده است. دوم آنکه گسترش آسیبهای اجتماعی همواره یکی از مناسبترین بسترها برای برنامهریزی مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی ایران در بُعد دولتی، غیر دولتی و گروهی است.
بیتردید در ایران نیز بهمانند همه کشورهای جهان آسیبها و ناهنجاریهای گوناگونی وجود دارد با وجود این اما ویژگی بارز آسیبهای اجتماعی در ایران، ارتباط زنجیرهوار این تکثرها و تداخل پیامدهای آنها با یکدیگر است بهگونهای که هرکدام از آنها میتواند پیامدهایی را ایجاد کند که بستر بروز دیگری را فراهم و یا تقویت کرده و بهاصطلاح بر یکدیگر بار شوند که قطعاً این امر نیز به تعمیق و گسترش آسیبهای اجتماعی مذکور خواهد انجامید.
مصلحت نگفتن یا کتمان حقیقت
زنان یکی از مهمترین شاخصهای امنیت اجتماعی در برآوردهای کنونی محسوب میشوند و با اینکه ممکن است در نگاه اول چنین تصور شود که مردان بیشترین سهم آماری را در ارتکاب جرائم و تخلفات و نیز آسیبهای اجتماعی دارند (که البته شاید هم در وهله نخست اینگونه باشد) بااینحال اما در جامعه ما و در چند سال اخیر روایت افزایش آسیبها و جرائم در حوزه زنان باعث شده تا از این پدیده با عنوان (زنانه شدن آسیبهای اجتماعی) بسیار یاد شود.
از منظر کارشناسان، زنانه شدن آسیبهای اجتماعی به مفهوم روند فزاینده ورود زنان به حوزههایی است که تا چندی پیش بهعنوان آسیبهای مختص به مردان به آن نگریسته میشد؛ اعتیاد، کارتنخوابی، خیانت، قتل، سرقت و... ازجمله آنها هستند که در حال حاضر نهتنها به دلیل عواملی چون فقر فرهنگی، ضعف مبانی اعتقادی، افزایش انتظارات و توقعات از کیفیت زندگی، تغییر در الگوهای رفتاری زنان سنتی، کمتابی زنان در مقابله با شرایط نامساعد زندگی باعث انحراف آسانتر آنها به بیراهههای پرخطر شده بلکه باعث شده تا این امر بازتاب رسانهای و گسترده، نمای محسوسی هم در جامعه داشته باشد.
برخی صاحبنظران و کارشناسان در این باب معتقدند دلایل روانشناختی متفاوتی در شکلگیری و ارتکاب جرم تأثیر دارد و اینکه چرا برخی زنان به سمت جرم گرایش پیدا میکنند هم دلایل متفاوتی دارد. دلیل نخست شاید وجود اختلال شخصیتی- روانی در این زنان است. در واقع فرد توانمندیهایی در خودش احساس میکند و بهموجب آن مرتکب جرم میشود. در چنین افرادی و با این طرز تفکر، احتمال بروز جرم بیشتر است. چون با مهارتهایی که قبلاً برای مقابله با رفتارهای خانواده خود پیدا کردهاند راحتتر میتوانند آنها را فریب دهند.
دلیل دیگر نیز عقدهها و ناکامیهای گذشته است. فردی که عقدههای روانی دارد و احساس حقارت میکند، بهراحتی مرتکب جرم میشود. مثلاً دختری که در گذشته دوستی داشته که در ازدواج به او خیانت کرده است، از پسران انتقام میگیرد. در واقع این عقدهها افراد را به سمت بزههای رفتاری میکشاند، علت سوم فضا و محیطی است که زنان در آن رشد کردهاند. قطعاً افرادی که رفتارهای پرخطر داشتهاند، بهراحتی دیگران را نیز به سمت ارتکاب رفتار مجرمانه سوق میدهند.
و مسئله چهارم، محرومیتهای اجتماعی است؛ وقتی زنی احساس میکند بار مالی خانواده به دوش اوست و باید درآمدزایی کند، ممکن است به سمت جرم برود.
گو اینکه در این طبقهبندی میتوان علت گرایش برخی زنان به ارتکاب جرم را نیز ضعف ساختار شناختی آنها دانست. برخی زنان به علت نداشتن تصور شناختی و تحلیل درست، فریب زنان دیگر را میخورند و با باور حرفهای آنها درباره رفاه و امکانات مالی، به سمت ارتکاب جرم میروند. بحث دیگر نبود ارتباط عاطفی میان زنان و دختران با خانواده است. وقتی نیازهای عاطفی این افراد در خانواده تأمین نشود، آنها سعی میکنند با عضویت در گروههای تبهکار، این نیاز را برطرف کنند.
نرخ رو به افزایش کجروی و آسیب!
تحقیقات نشان میدهند که زنان در برخی از جرائم حضور بیشتر و فعالتری نسبت به مردان دارند. جرمهایی مثل سقطجنین، نوزادکشی و نیز کودکآزاری ازجمله جرائمی هستند که مرتکبان اصلی آنها را زنان تشکیل میدهند. درعینحال و در دسته دیگری از جرائم که زنان در آنها حضور فعال دارند جرائم جنسی است. حضور پررنگ زنان در این جرائم به این دلیل است که یک طرف جرم، الزاماً باید یک زن باشد، جرائمی مثل زنا و روسپیگری (تنفروشی) از این قبیلاند.
گو اینکه در برخی از جرائم نیز مانند قتل، سرقت، قاچاق مواد مخدر و کالا، زنان بهعنوان رابطه و باربر مورد استفاده قرارمی گیرند که این امر بدین جهت است که عمدتاً مأموران پلیس نسبت به زنان به یک دید ترحمآمیز نگاه میکنند و این امر سبب میشود که کمتر به زنان مظنون بشوند.
مدتهاست فقدان اطلاعات شفاف و نیز عدم دسترسی آسان به سیاهه آمار جرائم زنان و محکومان این قشر در کشور ما نهتنها به یک معما بلکه به یک معادله چند مجهولی تبدل شده که بسیاری از اهل رسانه مدتهاست بهدنبال کشف آن هستند.
هرچند بهرغم آنکه برجستهترین هدف قانون در فصل سوم ترویج شفافیت نهفته بوده و در فصل پنجم قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات پیشبینی شده است اما هنوز عدهای مصرانه بر این عقیدهاند که چون اسرار و یا مصلحت کشور و نظام نباید نابجا دستاویزی برای شماتت و یا طعنه دشمنان شود، از ارائه چنین آماری به عناوین مختلف طفره میروند.
اینکه در این راستا حتی تارنمای مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه نیز هیچ آمار مشخص در این زمینه ارائه نمیدهد و رجوع به دادگستریها، سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و یا نیروی انتظامی استانها نیز تقریباً همیشه بینتیجه مانده اما از بررسی و تحلیل سیاهه جرائم بهعلاوه آمار خاکستری و پنهان و نیز تخمینهای کارشناسان و صاحبنظران مستند به اطلاعات بهدست آمده از سخنان برخی آگاهان این حوزه میتوان اینگونه برداشت کرد که هماکنون جرم اول در زنان مانند مردان همان جرم مواد مخدر، جرم دوم اعمال منافی عفت و جرم سوم سرقت است در حالی که در مردان سرقت رتبه دوم جرم را دارد و در مجموع آمار زندانیان زن که به جرم موادمخدر، اعمال منافی عفت و سرقت هماکنون در زندانها بهسر میبرند نسبت به سالهای گذشته افزایش محسوسی یافته است.
در این میان نکته قابل توجه آن است که تنها تعداد اندکی از زنان حبسکشیده بعد از آزادی از زندان مجدداً مرتکب جرم میشوند و این در حالی است که مردان اینگونه نیستند و در موارد متعدد حتی بعد از تحمل مجازات بازهم به سراغ ارتکاب جرم میروند.
به اذعان کارشناسان اجتماعی و رفتاری در حال حاضر و بر اساس اطلاعات موجود در موضوع آسیبهای اجتماعی کشور، شاهد رشد نگرانکنندهای در حوزه زنان هستیم که بیم آن میرود در صورت عدم برخورد و یا پیشگیری مؤثر، جامعه را با آسیبهای مختلفی مواجه سازد.
اینکه بهعنوان نمونه و در همین رابطه یکی از مسئولان ذیربط چندی پیش از افزایش آمار دختران فراری (14 تا 18 ساله) خبر داد و اعلام کرد که سالانه 10 الی 15 درصد نیز به این آمارها اضافه میشود.
با کمال تأسف روابط نامشروع و روسپیگری نیز یکی دیگر از پدیدههای زشت اجتماعی است که امروزه در مرز بین جرم و آسیب قرار گرفته که با توجه به حساسیت موضوع و دشواریهای تحقیق در آن اگرچه آمار درست و قابل اطمینانی ندارد اما بر اساس گزارشهای غیر رسمی و پراکنده نشان از آمار بالای زنان متأهل مبتلا به این جرم و نیز کاهش سن حتی تا نوجوانان است.
اینکه در همین ارتباط رئیس سازمان بهزیستی کشور نیز چندی پیش اعلام کرده بود سن زنان خیابانی در کشور در حال کاهش است و هماکنون 38 درصد آنها زیر 15 سال هستند که این امر میزان بالای آسیبپذیری دختران نوجوان در جامعه را به روشنی نشان میدهد و اینکه اهمیت این موضوع به گونهای شد که برخی مسئولان قوه قضائیه رسماً با ابراز تأسف از تخریب چهره کلانشهرها و نیز خیابانهای پرتردد از وجود زنان خیابانی از دوایر و سازمانهای مربوطه شهرداری، بهزیستی و... خواستند تا با جمعآوری این افراد به فکر حل کردن موضوع باشند.
و اما مورد رو به افزایش دیگر معظل خیانت زنان به همسران است که گستره و آمار قابل تأملی را به خود اختصاص داده است. روند روزافزون ورود زنان به روابط خارج از تعهد زناشویی (بهویژه بهصورت مجازی) فرار با شخص خارج از تعهد و یا نمونههایی از قتل همسران بهعنوان مانع و... نیز ازجمله پیامدهای منفی خیانت زنان در سالهای اخیر بود که لزوم مواجهه کارشناسانه با این موضوع را بسیار ضروری ساخته است.
همچنین افزایش آمار فروش نوزادان بیشناسنامهای که ماحصل وجود عواملی چون اعتیاد و کارتنخوابی مادران و نیز ورود دختران به جرگه فراریان و باردار شدن آنهاست که در صدر جرائم خاص زنان است گو اینکه عمده کارشناسان نیز معتقد به آلوده بودن این نوزادان به ویروس اچ.آی.وی هستند.
زیربنای کج تربیت و مدیریت...!
چرا امروزه شاهد افزایش جرائم زنان هستیم سؤالی است که پاسخهای متعددی برای آن وجود دارد. با اینحال دکتر افسر افشارنادری (جامعهشناس) معتقد است در جامعه ما که یک جامعه سنتی است، تعداد زنان مجرم زیاد شده در حالی که به زنان بهعنوان جنس دوم نگریسته میشود. در این میان برخوردهایی که در مواجهه با مسائل مختلف اجتماعی صورت میگیرد، برخوردهای علمی و اجتماعی نبوده و بیشتر احساسی است. در واقع ما با مشکلات، ریشهای برخورد نمیکنیم.
نکته دیگر اینکه اگر زنان نسبت به گذشته گستاخانهتر مرتکب جرم میشوند، به این دلیل است که برخی از این زنان یا همسر ندارند یا وضع اقتصادیشان نامناسب است البته فقر و فشار اقتصادی همیشه بوده و هست؛ و اینکه این افزایش جرم نیز الزاماً ناشی از افزایش جمعیت نیست، بلکه به دلیل مسائل اقتصادی، فرهنگی و ناشی از محیطی است که فرد در آن رشد و نمو پیدا کرده است. بهعنوان مثال گاهی شاهد هستیم که مادر و دختر یا پدر و پسر با هم مرتکب جرم میشوند.
در این خصوص برخی صاحب نظران مسائل حقوقی معتقدند که جرائم ارتکابی توسط زنان به لحاظ کیفیت و کمیت در سالهای اخیر تغییراتی داشته است. البته شاید در جرائم قدیمی که زنان تاکنون مرتکب میشدند مثل سرقت یا قتل با افزایش چندان زیادی مواجه نبودهایم اما درخصوص جرائم جدید بهویژه جرائم مربوط به فضای مجازی، مشارکت زنان بیشتر است، به نوعی که در مجموع افزایش جرائم زنان در مقایسه با مردان خطرناک و نگرانکنندهتر تلقی میشود. نوع جرائمی که در این سالها رو به افزایش بوده، جرائم مربوط به مسائل جنسی، فضای مجازی و مشارکت با مردان در قاچاق و مصرف مواد مخدر، تشکیل باندهای سازمانیافته و حتی سرقت است.
بنابراین میتوان گفت جرائم فضای مجازی توسط زنان نسبت به مردان با افزایش قابل توجهی روبهروست. چرایی این موضوع نیز به پدیدههای صنعتی برمیگردد. فناوری ضمن اینکه فرصتهایی را برای سازندگی فراهم میسازد، زمینههای تخریب را هم مهیا میکند. تکنولوژی مربوط به رایانه بهویژه اینترنت، حس کنجکاوی را تحریک میکند و از سوی دیگر چون حراست و مراقبت از افراد در زمان استفاده از این فناوری و امکان اِعمال کنترل اجتماعی کمتر است، افراد مستعد بیش از بقیه به ارتکاب جرائم مربوط به آن روی میآورند. هک کردن، سرقت اطلاعات، انتشار تصاویر مستهجن و بسیاری جرائم دیگر، با استفاده از همین فناوری بهوقوع میپیوندد.
البته درمورد برخی جرائم سنتی نیز امروزه با افزایش این جرائم مثل رابطه غیراخلاقی، مصرف مواد مخدر، شوهرکشی، سقط جنین و بچهکشی مواجه هستیم. چون این جرائم کمتر آشکار میشوند معمولاً در آمارها بازتاب واقعی ندارند. ضمن آنکه بهنظر میرسد جامعه نیز چندان درصدد کشف اسرار مجرمانه برای تمام آحاد بهویژه زنان و دختران نیست و با تسامح با این موضوع برخورد میکند و جز با شعار، حرکتی از خود بروز نمیدهد. اگر این روال ادامه یابد، بهتدریج جامعه بیتفاوت میشود و آسیبهایی نظیر مصرف مواد مخدر و برقراری روابط غیراخلاقی و نامشروع جنبه عادی پیدا میکند.
یک نکته از معنی پیچش مو
از منظر جامعهشناسی، عوامل مختلفی همچون ضعفهای اقتصادی، فرهنگی، دینی، اعتقادی و... در گرایش زنان به ارتکاب جرم وجود دارد. در جوامعی که مردها در محور کارها هستند، مردان بیشتر زنان را درگیر جرم میکنند؛ مثلاً اعتیاد زنان بیشتر توسط برادران یا شوهرانشان اتفاق میافتد. در قتلهایی که توسط زنان رخ میدهد، علت را باید در شوهران آنها جستوجو کرد که به همسرشان خیانت میکنند و وقتی قانون نیز از آنها حمایت نمیکند، خشمشان را با شوهرکشی بروز میدهند. فقر یک عامل دیگر است که باعث میشود زن سراغ اعمالی مثل روسپیگری، قتل، اعتیاد و قاچاق مواد مخدر برود.
بااینحال اما آنچه مهم است اینکه وضعیت جامعه ایران و روندهای ناخواستهای که کشور در مسیر نوسازی و مدرنیته و گذر از جامعه سنتی ناگزیر به اتخاذ آنهاست موجب شده تا برخی آسیبها و ناامنیهای اجتماعی، گستره وسیعتری را نسبت به قبل به خود اختصاص دهد ضمن اینکه هرساله نیز این آسیبها و ناهنجاریها نیز نسبت به سال قبل ابعاد جدیدتری به خود پیدا کرده و تعمیق مییابد.
گو اینکه با تلاشها و اقدامات دورهای شاید بتوان شاهد کاهش و پیشگیری موقت از وسعت یافتن برخی از جرائم خصوصاً در حوزه زنان بود. بااینحال اما نکته مهم و ضروری در این میان لزوم بر اهتمام و تلاش واقعبینانه برای تحدید و ممانعت از تبدیل برخی از آنها به بحرانهای غیر قابل جبران است که قطعاً برای نیل به این مهم هم اولین گام شناسایی آسیبهای خطرزا و تلاش برای تدوین راهکارهای عملی مؤثر برای آنهاست که جز با هماهنگی و یکپارچه شدن نظرها و تلاشها از سوی مدیران و متولیان به نتیجه نخواهد رسید.
شناسه خبر 51403