سپهرغرب، گروه متن زندگی: مسکن نه فقط یکی از ملزومات ازدواج، بلکه از ملزومات فرزندآوری است و هر قدر بنا باشد تعداد فرزندان بیشتر باشد، داشتن یک مسکن مناسب با متراژ مناسب برای زندگی یک خانواده دستکم پنج نفره یکی از ضروریاتی است که کمتر به آن توجه شده است و تقریباً تدبیری برایش وجود ندارد، این در حالی است که تغییر در سیاستهای جمعیتی و تأکید بر افزایش تعداد فرزندان لاجرم نیازمند تغییراتی در سبک زندگی و نوع مسکن خانوادههاست.
از سوی دیگر در شهرهای بزرگ مسکن یکی از اصلیترین دغدغههای مردم است و با افزایش سرسامآور قیمت زمین و مسکن و رشد تصاعدی اجاره خانهها، خانوادهها نه فقط قادر به تهیه مسکن نیستند بلکه برای آنکه از پس هزینه اجاره مسکن بربیایند، ناگزیر هر سال به خانه کوچکتری نقل مکان میکنند. از همه بدتر اینکه بسیاری از صاحبخانهها برای اجاره دادن خانهشان شرط نفرات دارند و خیلی وقتها به دنبال اجاره خانه به زن و شوهری بدون بچه هستند یا شرط حداکثر سه تا چهار نفر را برای اجاره دادن خانههایشان به مستأجران میگذارند! در چنین شرایطی بدیهی است خانوادهها برای داشتن فرزند یا فرزندان بیشتر دغدغههایشان به هزینههایی همچون پوشک و شیرخشک و هزینههای معمول لباس، مدرسه و هزینههایی از این دست محدود نمیشود و دغدغههای بزرگتری همچون دغدغه زمین و مسکن دارند و خانه به دوشی مستأجران و شرط و شروط صاحبخانه و دغدغههایی از این دست خود میتواند مانعی بزرگ بر سر فرزندآوری به شمار بیاید، حتی اگر خانوادههایی دوست داشته باشند چندین فرزند داشته باشند و تکفرزندی یا دو فرزندی برایشان مطلوب نباشد.
آپارتمانهای کنونی که روز به روز هم از متراژشان کم میشود و به 30 متر هم رسیدهاند، در بهترین حالت برای زندگی یک زن و شوهر با حداکثر دو فرزند کفاف میدهد و زندگی تعداد نفرات بیشتر در چنین شرایطی میتواند چالشبرانگیز باشد. ریشههای رسوخ سبک زندگی آپارتماننشینی در این شکل و شمایل گستردهاش به دوران شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» بازمیگردد و این شکل و شمایل زندگی با شعارهای آن دوران سازگاری دارد.
با تغییر سیاستهای جمعیتی به سمت فرزند کمتر زندگی بهتر در دهه 70 شاهد تغییر در سبک زندگی و آپارتماننشینی به جای خانههای قدیمیساز و حیاطدار بودیم. تغییری که با عنایت به تعداد یک تا دو فرزند اگرچه بازی و روند رشد بچهها طی آن را دچار چالش میکرد، اما در آن دوران به علت کمتر بودن تعداد فرزندان کمتر به چشم میآمد. در دهههای بعدی هم شاهد رشد زندگی شهری و به تبع آن رشد عمودی شهرها به شکل آپارتمان و برجهای بلند و تبدیل یک خانه قدیمی 200- 150 متری به دستکم پنج، شش واحد آپارتمانی بودیم که این به معنای کوچک شدن فضای بازی و رشد کودکان است. از سوی دیگر فضای سبز و پارک هم در شهرهای بزرگی همچون تهران هم به اندازه کافی وجود ندارد و هم توزیع مناسبی ندارد تا بچهها بخواهند با حضور در پارکها و فضای سبز محلات با بازی و جستوخیز، مراحل رشد فیزیکی و روانی خود را طی کنند.
در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در حوزه مسکن خانوادهها بعد از تولد فرزند سوم تمهیداتی اندیشیده و تسهیلاتی در نظر گرفته شده است، از جمله وام 150 میلیون تومانی مسکن به خانوادههای دارای سه فرزند و بیشتر یا واگذاری یک قطعه زمین یا واحد مسکونی حداکثر به میزان 200 مترمربع برای ساکنان در روستاها یا شهرهای کمتر از 500 هزار نفر پس از تولد فرزند سوم و بیشتر به صورت مشترک و بالمناصفه به پدر و مادر، در همان محل بر اساس هزینه آمادهسازی فقط برای یک بار به صورت فروش اقساطی با دو سال تنفس و هشت سال اقساط که سند مالکیت، پس از پرداخت آخرین قسط، ظرف حداکثر یک ماه، به مالکان تحویل داده میشود، اما با عنایت به شرایط اقتصادی کنونی پرواضح است که وام 150 میلیون تومانی حتی در شهرهای کوچک نمیتواند برای خرید مسکن چندان گرهگشا باشد یا در شهرهای کمتر از 500 هزار نفر، چالش نخست خانوادهها زمین و مسکن نیست! حالا در آستانه هفته جمعیت قرار داریم و همچنان جمعیت مسئله نخست جامعه امروز ماست؛ موضوعی که باید واقعبینانهتر ابعاد مختلف آن را دید و تدبیر کرد.
شناسه خبر 55173