مادر و پهلوی شکسته مجید توکلیوصالی
ارتباطی هم به مکان و زمان ندارد، گاه در وسط روضه فاطمیه یا سکانسی از فیلم یا متنی از یک کتاب که وقتی شنیده یا دیده یا خوانش میشود، کار خود را میکند...
اینبار در اتاق تشریفات ستاد نماز جمعه همدان باید نقل آن را از فرزند پنجساله آن روز شنید که:
مادر اول صبح 30 دیماه سال 1365 برای تهیه نان و شیر درحالی که فرزند سومش را در شکم داشت، به کوچه و خیابان میزند و من و برادر سهسالهام با چشمانی نگران منتظر آمدن مادر... اما صدای غرش هواپیمای دژخیمان صدامی در آسمان همدان و بمب پی بمب بر سر مردم رهگذر و بیپناه کوچه و محل، نگرانی را به فاجعه تبدیل میکند، ترکش بزرگی پهلوی مادر را میشکافد و او را به همراه جنین چندماههاش غرق به خون میکند و قطعاً و قطعاً با این وضع، میهمان مادر عالم حضرت زهرا (س) میشود...
بغض و سرخی چشمان امامجمعه و مسئولین حاضر در اتاق تشریفات گویای آن است که روضه پهلوی مادر مکان و زمان و مداح ندارد که وقتی جاری است، باید دل بسوزد، هرچند در مراسم تجلیل از مقام شامخ شهیده زهرا حُلُکیان (شریفی) که به همت ستاد نماز جمعه و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد و انگار که مأموریت یافتن بعد از 1400 سال، صدای مظلومیت این مظلومه تاریخ را از این طریق از تریبون نمازجمعه فریاد زنند.