از همان آغازین روزهای تمدن بشری این آب بود که با آبادانی همراه و برای فرزندان آدم در کنار خاک حاصلخیز میزبان روستاها و شهرها شد؛ اما به مرور و با بالا گرفتن هیاهوی صنعت و تغییر اقلیم، آب که مایه حیات بود، بیشازپیش ارزشمند شد؛ چون به مرور بارشها کمتر و درنتیجه منابع آبی محدودتر شد. با وجود این محدودیتها و کاستیها، اما مردم نبودنها را جدی نگرفتند و همچنان و ایبسا بیش از گذشته در مصرف آب زیادهروی کردند. این درحالی است که ذخایر آب شیرین فقط ۲٬۵۳ درصد (۳۵ میلیون کیلومتر مكعب) حجم ذخایر آبهای سطح زمین را شامل میشود. توزیع و پراکنش این حجم محدود آب نیز در سطح کره زمین بسیار متفاوت است. توزیع مکانی و زمانی آب نیز بسیار متغیر بوده و منطبق با پراکنش جمعیت و نیاز جوامع بشری به آب نیست. برای نمونه قاره آسیا با ۶۰ درصد جمعیت جهان، تنها ۳۶ درصد منابع آب تجدیدشونده جهان را دریافت میکند. درحالی که حوزه آبخیز آمازون با ۰٬۴ درصد جمعیت جهان، حدود ۱۴ درصد و خاورمیانه و شمال آفریقا متشکل از ۲۰ کشور و پنج درصد جمعیت جهان، تنها یک درصد منابع آب تجدیدشونده دنیا را به خود اختصاص داده است؛ درنتیجه برعکس تصور مردم آب قابل شرب کمتر از آن چیزی بوده که هرکاری با آن میخواهیم انجام میدهیم.
جدیترین جلوه دستبسته جوامع در برابر این مایع حیات را مردم همدان در تابستان 1401 لمس کردند؛ شاید بتوان یکی از دلایل این بحران را کاهش 33 درصدی بارش در سال آبی 1400-1401 دانست، اما مهمتر از آن اُفت ذخایر آبی در طی سالهای گذشته و عدم دوراندیشی مسئولان در مدیریت منابع و اجرای طرح انتقال آب از سد تالوار بوده که آنها را میتوان گرانیگاه مسائلی دانست که پیامدشان نبود آب به معنی واقعی کلمه بود. اکنون بعد از گذشت 19 ماه از پایان کابوس بیآبی، صفهای طولانی و جیرهبندی چندینساعته، آب تالوار و چاهها در شبکه آبرسانی شهر جریان دارد. البته این یک واقعیت است که به گوارایی آب همدان نیست و بعضی مواقع کدر میشود و این نگرانیهایی برای مردم ایجاد کرده است که انتظار میرود مسئولان در حل این معضل و ایجاد امنیت خاطر برای مردم کوشا باشند؛ البته برخی مدیران برای افزایش کیفیت آب دست به کار شده و بودجهای از طرف وزارت نیز اختصاص یافته است.
این درست است که مردم باید صبر داشته باشند و همراهی کنند، اما توجه به واقعیت زندگی مردم از سوی مدیران انتظار خارج از منطقی نیست؛ شاید اگر مسئولان در کنار تلاش فنی اندکی به هنر مدیریت افکار عمومی توجه میکردند، قطعاً اکنون هر روز با یک شبهه از سوی اقشار مختلف مردم مواجه نبودیم. روند فرسایشی حاصل از این گره ذهنی موجود در جامعه، بیهودهگویی برخی مغرضان یا نادانها را به دنبال داشته است؛ بهنحوی که یک مطالبه بهحق دستآویز برخی شده که اصل موضوع را به محاق برده و به دنبال مطامع خود هستند.
شناسه خبر 82404