شناسه خبر:83217
1403/3/12 12:50:16

یک پژوهشگر جامعه‌شناسی با بیان اینکه دوره مقدماتی شکل‌گیری شخصیت کودکان در خانواده و مدرسه (آموزش و پرورش) است گفت: به‌دلیل اینکه این دوره در کودکان کار به‌درستی طی نمی‌شود شاهد منکوب شدن آن‌ها خواهیم بود پس آینده درستی را نمی‌توان برای آن‌ها انتظار داشت.

سپهرغرب، گروه - طاهره ترابی مهوش :

این روزها درگیری با معضلات اجتماعی همچون کودکان کار تنها معطوف به شهرهای بزرگ نیست بلکه رشد جمعیت کودکان کار ناشی از فقر و ناکامی دستگاه‌های مربوطه در ساماندهی و حمایت از آن‌ها که تنها به جمع‌آوری مقطعی این کودکان اکتفا می‌کنند، عامل تداوم و گسترش دامنه این شاخه از آسیب‌های اجتماعی در سایر شهر نیز شده که شهر همدان نیز از این آسیب در امان نیست، به طوری که اگر امروز سری به پیاده‌راه بوعلی و میدان و چهارراه‌های همدان بزنید، نگاه خسته و صورت‌های زرد و در عین حال پوشش نامناسب این کودکان توجهتان را جلب خواهد کرد.
تأسف‌بارتر اینکه بسته‌های حاوی آدامس یا بسته‌های رنگاررنگ جوراب که می‌شد بادبادکی زیبا در دستان این کودکان مظلوم باشد، امروز به ابزار و ملزومات کارشان بدل شده و نگاه‌های پرحسرت این کودکان به همسن و سالانشان که با ناز بر صندلی خودروها تکیه زده‌اند و یا دست در دست والدین در مسیر حرکت می‌کنند، دل هر رهگذری را به درد می‌آورد. گاه صدای دعوایشان برای پیش‌دستی در ارائه آدامس و جوراب به رهگذران همراه با دویدن در طول پیاده‌راه و دور میدان‌ها بیانگر این است که کودک درونشان لحظاتی هرچند کوتاه ظهور و بروز می‌کند.

بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در خصوص این آسیب اجتماعی با رئیس گروه مسائل اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران گفت‌و‌گویی ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:

دکتر احمد بخارایی با بیان اینکه پدیده کار و کارگر در کشور ما یک معضل بزرگ اجتماعی است، گفت: درواقع موضوع بحث شما یعنی کودکان کار، یکی از پیامدها، خروجی‌ها و شاخص وضعیت بد کارگران در ایران است یعنی در مقیاس کلان‌تر، کارگران با مشکل مواجه‌اند.

وی با ترسیم وضعیت کارگران در کشور، گفت: نداشتن امنیت شغلی، پایین بودن حقوق و دستمزد، فرسودگی شغلی ازجمله مسائلی است که قشر کارگر با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند یعنی به لحاظ شخصیتی با آن‌ها به‌سان یک فرد در جایگاه انسانی رفتار نمی‌شود.

وی ادامه داد: برای مثال سال جاری شاهد افزایش 35 درصدی حقوق و دستمزد بودیم و با فرض افزایش 35 درصدی حقوق، حدود 10 تا 11 میلیون تومان به کارگر پرداخت می‌شود که در شهرهای بزرگ این عدد حتی کفاف اجاره مسکن این افراد را هم نمی‌دهد.

این پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه مهم‌تر از همه این مسائل که دارای جنبه مادی هستند، بعد انسانی قضیه حائز اهمیت است که فرد به‌عنوان کارگر در محیط کار خود منکوب می‌شود، اذعان کرد: این بدان معناست که آنچه که از انسان در ذهن ما به‌عنوان تعالی و سعادت او مطرح است و در عین حال با واژه کلیدی عدالت در تلاقی است به شدت زیر سؤال رفته، البته این امر مختص ایران نیست اما با شدت بیشتری در محیط‌های کاری اعمال می‌شود.

بخارایی با اشاره به اینکه در این بین ما با مسائلی همچون نداشتن قراردادهای رسمی مواجهیم که در پی آن احساس امنیت شغلی در کارگران شکل نمی‌گیرد، اذعان کرد: افزایش بیکاری نیز به بروز و نمود این مسائل در محیط‌های کارگری کمک می‌کند برای مثال بنده شخصی را می‌شناسم که با مدرک دکترا امروز راننده تاکسی اینترنتی است و بالأجبار و از روی ناچاری وارد آموزش و پرورش شده و ماهانه در بهترین شرایط هشت میلیون تومان حقوق دریافت می‌کند حال آنکه این مبالغ در شهرهای بزرگ جوابگوی نیازهای روزانه و رفت و آمد فرد هم نیست.

وی، ادامه داد: بنابراین وقتی شاهد این فجایع در محیط‌های کارگری اسم و رسم‌دار هستیم این شرایط به سایر بخش‌های جامعه‌ تسری پیدا می‌کند که ازجمله این خروجی‌ها می‌توان به پدیده کودکان کار اشاره کرد.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه پدیده کودکان کار را باید پیوسته با یک معضل بزرگتر که کار و کارگری در ایران است مورد نقد و بررسی قرار داد، نه به‌عنوان یک امر مستقل، گفت: این نگاه بدان جهت است که در هر جامعه‌ای حلقه‌های مسائل اجتماعی به‌هم پیوسته بوده و یک زنجیره را شکل می‌دهند.

بخارایی ادامه داد: مسئله بعدی مطرح در بروز این پدیده به ناکارآمدی دستگاه آموزش و پرورش بازمی‌گردد ابراز کرد: در چرایی مطرح بودن این مسئله باید بگویم وقتی کلمه کودک به یک فرد نابالغ اطلاق می‌شود انتظار می‌رود که او در محیط آموزشی حضور پیدا کند اما آنچه امروز قابل مشاهده است اینکه آموزش و پرورش ما از محتوا تهی شده و ما شاهد مباحثی همچون افت تحصیلی و بی‌میلی نسبت به تحصیل در کودکان و نیز بیداد گسست بین معلم و دانش‌آموزش را شاهد هستیم.

وی با بیان اینکه امروز آمارهای اسف‌باری در خصوص وضعیت تحصیل دانش‌آموزان دوره ابتدایی تهران به گوش می‌رسد، اذعان کرد: آنچه ازسوی معلمان مدارس حاشیه این شهر نقل می‌شود به هیچ عنوان قابل تصور نیست مگر می‌شود که میانگین بسیاری از دروس یک دانش‌آموز زیر نمره 10 باشد بنابراین این شرایط را می‌توان مترادف با تعطیلی نهاد آموزش و پرورش دانست.

رئیس گروه مسائل اجتماعی انجمن جامعه‌شناسی ایران با بیان اینکه از زاویه دیگر افزایش نرخ بیکاری جامعه نیز بیشترین آسیب را به طبقه سوم جامعه وارد می‌کند که یکی از آسیب‌های این معضل در خانواده اجبار به کار کودکان است، تصریح کرد: به دیگر سخن وقتی والدین از اشتغال جدی و کارآمد برخوردار نیستند پس فرزندشان مجبور است که وارد بازار کار شود.

دکتر بخارایی افزود: بنابراین عوامل اقتصادی (بیکاری و شرایط حاکم و کار و کارگر در جامعه) و اجتماعی (ناکارآمدی و تعطیلی آموزش و پرورش) که بیان شد همگی در پدیدار شدن این آسیب در جامعه دخیل هستند پس کودکی که می‌بایست در مدرسه بوده و یا در محیط امن خانواده پرورش یابد، مجبور به کار شده و وقتی که روی کار بزرگسالان در جامعه نظارت دقیقی نمی‌شود چگونه می‌توان انتظار بهتری از شرایط کار کودک و آسیب‌های مترتب بر آن داشت؟

وی با تأکید بر اینکه متأسفانه امروزه با رواج زباله‌گردی در شهرها کار کودک نیز بسیار متنوع‌تر از گذشته شده، خاطرنشان کرد: این بدان معناست که امروز از کودکان می‌توان به‌عنوان ابزاری برای پرداختن به اینگونه مشاغل استفاده کرد که در جامعه‌شناسی کار و شغل به اینگونه مشاغل کذایی شغل‌های مزخرف گفته می‌شود.

پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: مسئله این است که مشاغلی همچون زباله‌گردی در کشوری که در آن عقلانیت حکمفرماست به هیچ وجه قابل تصور نیست یعنی جلوی این کار را می‌توان به‌راحتی از طریق تفکیک در مبدأ گرفت؛ بنابراین لازم نیست این امر توسط انسان در مکتب اسلام و در سایر مکاتب دارای ارج و قرب باشد، از خلقت هر یک از این افراد هدفی دنبال می‌شود.

بخارایی با بیان اینکه در جامعه یقیناً برای ‌جلوگیری از این مشاغل مزخرف که از آن می‌توان به‌عنوان شغل حاشیه‌ای، کذاب و الکی نیز یاد کرد، باید فرهنگسازی در دستور کار قرار گیرد، افزود: اما امروز زباله‌گردها با نادیده گرفتن شأن و جایگاهشان به لحاظ انسانی جایگزین این فرهنگسازی شده‌اند که نتیجه آن رواج زباله‌گردی نه‌تنها با نگاه کودکان کار بلکه در سایر گروه‌های سنی ژ مرد و ژ زن و حتی گروه سنی کهنسالان در جامعه است.

وی با بیان اینکه این شرایط برای جامعه ما با نگاه اسلامی تأسف‌بار است، تشریح کرد: در مجموع باید گفت کار کودک در یک پیوستار قابل ملاحظه و بررسی است.

این پژوهشگر اجتماعی افزود: با این نگاه درواقع شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه که منجر به بروز پدیده کودکان کار در جامعه شده برآیند نقص در عملکرد مدیریت کلان جامعه است یعنی این تدبیر، خلاقیت، نظارت و نوآوری در سطح کلان مدیریت سیاسی یک جامعه است که در پپوست با سایر بخش‌ها می‌تواند از بروز چنین مشکلاتی در جامعه جلوگیری کند.

وی با تأکید بر اینکه متأسفانه در کشور ما نظام سیاسی از شایستگی لازم در ادوار مختلف برخوردار نبوده که نتیجه آن بروز چنین مشکلاتی است اذعان کرد: البته در این بین شاید برخی عناصر نظام سیاسی وظایف خود را با حسن نیت انجام داده و دنبال می‌کنند اما چون منظومه فکری و معرفتی با نقص مواجه است نمی‌توان انتظار داشت این تلاش‌ها به نتیجه مطلوب برسد.

وی با بیان اینکه این بدان معنا است که علیرغم تلاش‌ها هنوز این پدیده و آسیب اجتماعی زیر پوست جامعه در جریان است افزود: آنچه درخصوص تبعات کار برای کودکان قابل تأمل است اینکه جای کودک در محیط خانواده و آموزش و پرورش بوده که در آن دوران سپری می‌شود و از آن می‌توان به‌عنوان دوره مقدماتی و به معنای واقعی سکوی پرتاب او به زندگی آینده یاد کرد؛ بنابراین وقتی در این سکو قرار نگیرد و عملاً پای خود را در جایگاه نامعتبر قرار دهد او به اصطلاح جامعه‌شناسی من‌کوب شده و از بین رفته است و نمی‌توان آینده‌ای مطلوب برای بیشتر کودکان کار انتظار داشت زیرا در کودک آن پایه و هسته شخصیتی‌ در جایگاه مناسب شکل نگرفته و کوچکترین خطا و شکست او را به نابودی خواهد کشاند.

شناسه خبر 83217