شناسه خبر:85228
1403/5/8 08:38:54

سپهرغرب، گروه - سمیرا گمار :

امیر شالبافیان، رزمنده همدانی حاضر در عملیات مرصاد گفت: زمانی که شهید صیاد شیرازی از طریق هلیکوپتر برای بررسی شرایط وارد منطقه عملیات درگیری با منافقان می‌شود، می‌بیند خاکریزی زده شده و نیروهایی از رزمندگان در آنجا هستند، خودش می‌گوید من پرسیدم آن‌ها چه کسانی هستند؟ که در جواب می‌گویند گردانی از لشکر 32 انصارالحسین (ع) همدان هستند؛ شهید صیاد شیرازی می‌گوید من به آن‌ها می‌گویم ملائکه‌الله! این تعبیر آقای صیاد شیرازی نسبت به حضور بچه‌ها در آن ساعات ابتدایی درگیری با منافقان است.
امیر شالبافیان متولد سال 1345 در شهر بهار است که بعد از گذراندن مقطع سیکل، در دوره دبیرستان عازم جبهه شده و به اذعان خود وی، شخصیتش در جبهه شکل گرفته است. از سال 1361 که وارد جبهه شده تا پایان جنگ در یگان 32 انصارالحسین (ع) همدان بوده و مسئولیت‌های مختلفی ازجمله فرماندهی دسته، فرماندهی گروهان و درنهایت در عملیات مرصاد معاون فرماندهی گردان را داشته است. وقتی شهیدمبارکی به‌عنوان فرمانده گردان در این عملیات به شهادت می‌رسد، شالبافیان فرماندهی گردان را برعهده گرفته و تا پایان در این عملیات ایثارگری، مجاهده می‌کند. او 16 سال است در کسوت استادی دانشگاه بوده و علاوه‌بر تدریس، مؤلف نیز هست که مهم‌ترین کتاب عملیات مرصاد را با محوریت نقش رزمندگان همدان به نام «از قراویز تا مرصاد» تألیف کرده است.

حال با توجه به اینکه پنجم مردادماه سالگرد عملیات مرصاد بوده و این عملیات از جهات متعدد مهم است، خبرنگار گروه خبری سپهر با شالبافیان گفت‌وگویی ترتیب داده تا نقش رزمندگان همدان در این عملیات را تشریح کند. در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید:

* عراق با نیرنگ موضوع آتش‌بس را مطرح کرد

رزمنده همدانی حاضر در عملیات مرصاد در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه عراق بعد از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر در موضع ضعف قرار گرفت و مجبور شد به‌صورت نمادین با خدعه و نیرنگ موضوع آتش‌بس را مطرح کند، عنوان کرد: جمهوری اسلامی نیز در مقابل نمی‌توانست بدون صدور قطعنامه یا عقب‌نشینی دشمن از شهرهای اشغال‌شده پیشنهاد آتش‌بس را بپذیرد. بنابراین داستان ادامه داشت تا اینکه جمهوری اسلامی در سال 1367، قطعنامه 598 را پذیرفت و عراقی‌ها ماهیت اصلی خود را نشان دادند؛ به این صورت که نه‌تنها با پذیرش پیشنهاد صلح از سوی ایران موافقت نکردند، بلکه از سه محور به خاک ایران حمله کردند.

* تمام توان جمهوری اسلامی در جنوب متمرکز بود و در غرب خلأ وجود داشت

امیر شالبافیان ادامه داد: رزمنده‌ها از محور جنوب، جبهه‌های میانی و غرب رسیدند، تا جایی که امام (ره) یک پیام ویژه دراین‌باره صادر کرده و گفتند: «اینجا نقطه بین کفر و اسلام است و هیچ عذری از هیچ احدی پذیرفته نیست و باید جنگید؛ بود و نبود سپاه به حفظ خرمشهر بستگی دارد.» یعنی امام (ره) که زمانی می‌فرمود اگر سپاه نبود کشور نبود، اینجا لحن خود را تغییر داده و فرمودند اگر خرمشهر بار دیگر بخواهد سقوط بکند، وجود سپاه توجیهی ندارد. درواقع تمام توان جمهوری اسلامی در جنوب متمرکز و همین باعث شده بود در غرب خلأ ایجاد شود؛ دشمن در قالب سازمان مجاهدین خلق، حیات خود را در استمرار جنگ می‌دید.

* صدام منافقان را تجهیز و راهی ایران کرد!

این رزمنده تأکید کرد: وضعیت جبهه غرب باعث شد دشمن آخرین تلاش‌های خود را انجام دهد؛ سرکرده سازمان مجاهدین خلق به اتفاق یکی دو تن از فرماندهان عالی‌رتبه عراقی پیش صدام می‌روند، آنجا یک فرمانده عراقی به صدام می‌گوید اگر اجازه بدهید نیروهای مجاهد ایرانی یعنی منافقین، می‌توانند ظرف یک هفته به تهران برسند! صدام هم موافقت کرده و می‌گوید با شدت و حدت این کار را دنبال کنید!

* منافقان فراخوان بین‌المللی زدند

شالبافیان سپس توضیح داد: اسناد تاریخی می‌گویند صدام به فرماندهانش توصیه کرد که شما نیروهای مجاهد را تقویت کنید و هر چیزی که ارتش به‌اصطلاح آزادی‌بخش خلق ایران نیاز دارد، در اختیار آن‌ها قرار دهید؛ بنابراین عراق با تمام توان تجهیزات در اختیار منافقان قرار داد. از طرف دیگر منافقان نیز یک فراخوان بین‌المللی زده و از اقصی نقاط دنیا تمام اعضا و هواداران خود را به عراق دعوت و بعد از چند روز مریم و مسعود رجوی در پادگان اشرف برنامه خود را برای حمله به ایران اعلام کردند.

*عملیات آن‌ها فروغ جاویدان و رمزشان یاحسین بود!

وی در ادامه متذکر شد: پس از تشریح اقدامات منافقین توسط مسعود رجوی، عملیات فروغ جاویدان، (نه مرصاد) با رمز یاحسین (ع)! در تاریخ سوم مردادماه 1367 آغاز شد؛ عملیات مرصاد اسم عملیاتی است که رزمندگان جمهوری اسلامی در مقابل عملیات فروغ جاویدان منافقین که نخستین عملیات مستقل آن‌ها بود، انجام دادند. البته پیش از این نیز منافقین اقداماتی داشتند و حدود 110 بار عملیات محدود ایذایی انجام داده بودند.

* چند پیروزی کوچک قبل منافقان به آن جسارت داده بود

این مؤلف و استاد دانشگاه توضیح داد: به‌هرحال نیروهای سازمان مجاهدین خلق که فرصت را مناسب دیده و چند پیروزی کوچک قبل به آن‌ها جسارت داده بود که می‌توانند ایران را فتح کنند، ساعت چهار بعدازظهر روز سوم مردادماه سال 67 از سمت مرز خسروی وارد خاک ایران می‌شوند؛ سپس به قصر شیرین، سرپل ذهاب، گردنه پاتاق و کرند می‌رسند. علی‌اکبر راستگو، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق در کتابش نوشته نیروهای منافقین حدود 20 نفر از بچه‌های بسیجی پایگاه کرند که بین 13 تا 15 سال سن داشتند را تیرباران کرده و از آنجا خارج می‌شوند.

* رسم عید قربان را به نام خودشان مصادره کردند

شالبافیان با اشاره به اینکه شروع این تجاوز به خاک وطن هم‌زمان با عید قربان بود که مردم رسم داشتند پول روی هم بگذارند و در هر کویی یک قربانی داشته باشند، تصریح کرد: نیروهای منافقین این اقدام را مصادره کرده و به رسانه‌های دنیا می‌گویند مردم این قربانی‌ها را برای ما کشته‌اند و از ما استقبال کرده‌اند! آن‌ها از ابتدا تیم رسانه‌ای قوی‌ای داشتند و گام به گام پیشروی خود را هم فیلمبرداری می‌کردند که البته ایران آن فیلم را غنیمت گرفت و الان موجود است؛ اما ما در بُعد رسانه‌ای ضعیف عمل کرده و می‌کنیم.

* آقای ناطقی فکر کرده بود منافقان نیروهای عراقی هستند!

وی افزود: در این بین آقای حجت‌الاسلام ناطقی که نماینده حضرت امام (ره) در منطقه غرب بودند، برای بازدید به منطقه می‌روند و می‌بینند اوضاع طبیعی نیست؛ به کرمانشاه برگشته و در اسلام‌آباد می‌بینند نماینده ولی ‌فقیه، فرمانده سپاه، فرمانده نیروی انتظامی، نیروهای ژاندارمری و هیچ‌کدام از یگان‌های نظامی و انتظامی حضور ندارند! از اسلام‌آباد سریع به سمت کرمانشاه حرکت می‌کنند که در قرارگاه به فرماندهان اطلاع بدهند نیرو آماده کنند برای تقابل و با پیشروی منافقین، تصورشان این بوده که ارتش عراق است.

* نخستین گروه مبارز با منافقان، نیروهای مجاهد از لشکر بدر عراق بودند!

این رزمنده در ادامه اظهار کرد: ایشان پشت ارتفاعات چهارزبر، به اردوگاه شهیدشهبازی که عقبه لشکر 39 همدان در منطقه غرب بوده، می‌رسند و می‌بینند فرمانده حضور ندارد؛ وقتی به جانشین وی اطلاع می‌دهند که عراقی‌ها در مسیر هستند، آن جانشین می‌خندد و آقای ناطقی عصبانی می‌شود و آن آقا یک نفر را برای کسب خبر به منطقه می‌فرستد که وقتی به گردنه حسن‌آباد می‌رسد، منافقان رگبار را روی ماشینش می‌گیرند. به این ترتیب وقتی برمی‌گردد و اوضاع را تشریح می‌کند، حاج‌میرزا سلگی فراخوان می‌دهد و فرمانده گردان‌ها را فرا می‌خواند؛ به یک گروهان از گردان 154 و دو گروهان از گردان 155 که در راه همدان بودند هم دستور می‌دهد که برگردید. بنده هم در آنجا حضور داشتم که با شهیدمبارکی به منطقه رفته و در ارتفاعات مستقر شدیم. بچه‌های اطلاعات عملیات تیپ دو کربلا هم دیده بودند سه اتوبوس نیروهای بدر عراق درحال رفتن به جنوب هستند که وقتی می‌بینند در مسیر درگیری هست، همان‌جا مشغول می‌شوند؛ بنابراین نخستین درگیری بین منافقین و لشکر 9 بدر عراقی انجام شده و این درگیری فرصتی را برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان می‌آورد تا نیروها آرایش بگیرند.

* تصمیم داشتند 24 ساعته تهران را فتح کنند که با آتش رزمندگان اسلام مواجه شدند

شالبافیان یادآوری کرد: بعد از این داستان منافقین در کتاب خودشان اشاره می‌کنند که ما تصمیم گرفتیم استراحت کنیم و تا ساعت چهار هم مشغول استراحت بودند و ما روی ارتفاعات نظاره‌گر این موضوع بودیم؛ بعد از دو ساعت استراحت چراغ‌هایشان را روشن کردند و با ایجاد رعب و وحشت، حرکت کردند. هم به ما و هم فرماندهان گردان 155 اشاره شد که کسی تیراندازی نکند تا آن‌ها به تیررس برسند که مهمات بیهوده مصرف نشود؛ به محض اینکه در تیررس ما قرار گرفتند، دستور آتش صادر شد و از طرفین جاده زیر بارانی از گلوله‌های آرپیچی و تیربار قرار گرفتند؛ برای نخستین‌بار سیلی محکمی از رزمندگان اسلام خورند که خودشان هم تصورش نمی‌کردند. چون برنامه آن‌ها این بود که ساعت 10 به اسلام‌آباد و ساعت 12 به کرمانشاه برسند، بعد ساعت پنج به سمت همدان حرکت کنند، 11 صبح در قزوین باشند و ساعت چهار بعدازظهر تهران باشند! یعنی برنامه زمان‌بندی آن‌ها این بود که ظرف 24 ساعت تهران را بگیرند که در تنگه چهارزبر با حجم انبوه آتش رزمندگان لشکر انصارالحسین (ع) مواجه شدند. البته ناگفته نماند گردان‌های دیگر ازجمله 151 ملایر نیز با تمام وجود پای کار آمدند.

* ملائکه‌الله در مرصاد چه کسانی بودند؟

وی اظهار کرد: وقتی منافقان برای بار دوم به تنگه آمدند، با حجم آتش سنگین رزمندگان اسلام مواجه شدند و تلفاتی از حیث نیرو و تجهیزات داشتند که مجبور به عقب‌نشینی شدند. چندین و چند بار این حرکت را انجام داده و به این نتیجه رسیدند که نمی‌توانند از این تنگه عبور کنند؛ پس مجبور شدند از ماشین‌های خودشان پیاده شده و پیاده ارتفاعات را دور بزنند. خدا رحمت کند شهید صیاد شیرازی را، او وقتی از موضوع خبردار شد و توسط معاونت عملیات سپاه مأموریت گرفت، از طریق هلیکوپتر وارد منطقه شد؛ زمانی که شهید صیاد شیرازی برای بررسی شرایط وارد منطقه عملیات درگیری با منافقان می‌شود، می‌بیند خاکریزی زده شده و نیروهایی از رزمندگان در آنجا هستند، خودش می‌گوید من پرسیدم آن‌ها چه کسانی هستند؟ که در جواب می‌گویند گردانی از لشکر 32 انصارالحسین (ع) همدان هستند؛ شهید صیاد شیرازی می‌گوید من به آن‌ها می‌گویم ملائکه‌الله! این تعبیر آقای صیاد شیرازی نسبت به حضور بچه‌ها در آن ساعات ابتدایی درگیری با منافقان است. حالا آقای صیاد شیرازی هم با حضور خود، نیروی هوایی و هوانیروز را به خدمت می‌گیرد و در مقابل منافقین ایفای نقش می‌کند و در اعترافات منافقان هست که می‌گویند هواپیماهای جمهوری اسلامی امان ما را بریده بود.

این رزمنده همدانی ادامه داد: درگیری‌ها ادامه داشت تا اینکه فرمانده من یعنی شهیدمبارکی هم در روز چهارم مردادماه به شهادت رسید و سایر گردان‌ها و یگان‌ها وارد عمل شدند؛ روز پنجم هم مأموریت ادامه داشت و گردان‌های تیپ یک ذوالفقار لشکر 32 همدان که در جنوب بودند، مأموریت خودشان را به نحو احسن انجام دادند و نزدیک به30 نفر از آن‌ها شهید شدند.

* گردان 160، 24 ساعته تشکیل، تجهیز و درگیر شد

شالبافیان با اشاره به گردان 160 که حاج‌میرزا سلگی همیشه به نیکی از آن یاد می‌کرد، افزود: وقتی خبر رخنه منافقین به شهر همدان می‌رسد، در سپاه جلسه‌ای تشکیل شده و فرمامده بسیج همدان به فرمانده بسیج بهار که آقای بهمن قاسملو بوده، دستور می‌دهد سریع فراخوان بزنید؛ فراخوان به هر وسیله‌ای اعم از تلفن، مراجعه به منازل، مراجعه به صحرا (چون شغل اکثر مردم شهرستان بهار کشاورزی بوده)، به‌واقع او مأمور به تشکیل یک گردان می‌شود و گردانی را ظرف 24 ساعت به‌نام گردان 160 تشکیل داده، تجهیز کرده و به سمت منطقه حرکت می‌دهد؛ آن‌ها روز پنج مردادماه به منطقه رسیده و ظرف 48 ساعت گردانی که 24 ساعت قبل تشکیل شده، وارد عمل می‌شود و سه شهید هم تقدیم می‌کند. بنده کتابی را برای گردان 160 تهیه کردم که فکر می‌کنم ظرف یکی دو ماه آینده اگر مسئولین مربوطه در استان حمایت کنند، به چاپ می‌رسد که این کتاب به تبیین نقش رزمندگان همدانی در مرصاد می‌پردازد.

* چرا مسئولان همدانی کتاب از مرصاد تا قراویز را چاپ نمی‌کنند؟!

وی در خاتمه با ابراز ناخرسندی از مسئولان بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان به جهت بی‌توجهی به کتاب از مرصاد تا قراویز، اذعان کرد: این کتاب که به‌شدت مورد استقبال دانشجویان واقع شده و سال گذشته ویرایش و اصلاح آن مجدد صورت گرفت، با بی‌توجهی مسئولان استان مواجه شده و چاپ مجدد نمی‌شود! سؤال من این است چرا این کتاب که با اقبال مواجه شده، چاپ نمی‌شود تا نسل جوان با وقایع و تاریخ آشنا شوند؟ امیدوارم خداوند عاقبت همه را ختم به خیر کند.

شناسه خبر 85228