امروزه یکی از مشکلات زیستی بسیاری از افراد در لایههای مختلف و مقاطع سنی متفاوت، تنهایی و گلهمندی از تبعات کمبود دوست و رفیق، بهخصوص از نوع نافع و پیشران آن برای زندگی بهتر و لذتبخشتر است؛ با یکی از این اشخاص که اخیراً برخورد کردم، شکایت از بطالت وقت و تنهایی میکرد. سؤال کردم سطح تحصیلات شما چیست؟ پاسخ داد که دارای مدرک کارشناسی ادبیات هستم. گفتم آیا تاکنون کتاب شیرین، ارزشمند و ارتقادهنده کلیله و دمنه که هم ارتباط زیادی با رشته شما دارد و هم حاوی داستانهای آموزندهای است را مطالعه کردهاید؟ گفت کمی درباره آن شنیدهام، اما آن را نخواندهام! عرض کردم شما که به قول خودت تا اندازه زیادی زمان اضافی داری که بهاصطلاح حوصلهات سر میرود و از بیرفیقی گلهمندی، چرا باید با کتاب این دوست مهربان آنهم کتابی که جنبه مشغولیت هدفمند و تقویتکننده دارد، بیگانه باشی؟بزرگی از دوستان بومی خودمان در همدان میگفت ما باید روز قیامت جوابگوی جرج جرداقی غیر مسلمان باشیم که گفته من تاکنون 200 بار نهجالبلاغه را خوانده و بهرههای متعددی از آن بردهام! اما اکثریت ما حتی یکبار هم کامل این اثر اقیانوسی، ارزشمند و چندبُعدی از حضرت امام علی علیهالسلام را نخواندهایم. اگر توجهی به فرهنگ کشورمان و دین اسلام داشته باشیم، اذعان میکنیم که کسب علم و دانش، مطالعه و انس با کتاب ازجمله لوازم و ضروریات زندگی ما است و قرآن کریم هم فرموده «آیا آنان که میدانند با آنانی که نمیدانند، مساویند؟». اما گویا به دلایل مختلف که اکثریت آنها منطقی و مقبول ارزیابی نمیشود، از این لازمه انواع پیشرفتها غافلیم و جداً میتوان گفت «آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم، یار در خانه و ما گِرد جهان میگردیم.»
با توجه به واقعیات تحقیقاً باید قبول کرد که امروزه عده زیادی از ما در عرصههای مختلف نیازمند به علم و تخصص و به تعبیری آموزش در مسئولیتها و عناوینی هستیم که بهعنوان جایگاه حقیقی یا حقوقی به یدک میکشیم؛ مثلاً شما به کلمه دانشجو با بار معنایی بالا بنگرید، آیا این معنا با واقعیات عینی موجود، بهنوعی در برخی موارد مسخ نشده است؟ بگذریم که عده نهچندان کمی با فرافکنی و دلیلتراشی بیجا میخواهند از پاسخگویی مرتبط به عناوین مختلف فرار به جلو داشته باشند. زشت است که از مدعی نشاندار علمی سؤال کنی چرا اهل مطالعه نیستی و بهراحتی بگوید چه فایدهای دارد؟! سؤال این است که چرا وقتی من و شما را با عناوین پُرمعنا خطاب میکنند، صادقانه نمیگوییم این عنوانها زیبنده ما نیست، اما وقتی زمان ادای وظیفه آگاهانه توأم با کارآیی میشود، میگوییم چه فایده؟!
مانند برخی که در جایگاهی منصوب میشوند و بعضاً دهها آگهی بهنام آنان بهعنوان انتصاب بهجا، شایسته و امثالهم صادر میشود و منصوبین بهراحتی آن را زیبنده خود دانسته و پذیرای آن میشوند، اما در زمان حل مشکلات، رفع موانع و پیشبرد امور مرتبط با جایگاهی که پذیرفتهاند، در عمل قدم از قدم برنمیدارند؛ درست مثل تودههای ابری که بارشی ندارند، اما تشنگان به وجود آنها برای سیراب شدن دل بستهاند.
امید است من و شما از ابرهایی باشیم که بباریم و اگر دنبال رفیق نافع هستیم، از مطالعه و انس با کتاب این یار مهربان و بهویژه نهجالبلاغه، غافل نباشیم، إنشاءالله.