
جوامع انسانی براساس مبانی اندیشهای، سبک زندگی و جهتگیری حیات خود را تنظیم میکنند؛ مراد از مبانی اندیشه، نوع جهانبینی و فهم اندیشهمند از انسان و جهان است که در استنباط از مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و غیره، نمود پیدا کرده و افق دید افراد را نسبت به زندگی مشخص میکند. این موضوع تا بدان حد اهمیت دارد که میتواند با درنوردیدن مرزهای جغرافیایی بیش و پیش از هر نیروی نظامی، بر اندیشه ملتها اثر گذاشته و دروازه ذهن و قلب مردم را بگشاید؛ به این ترتیب نیاز نیست برای جنگ سخت هزینه کنیم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی اخیر خود فرمودند «ما نمیتوانیم در مسائل گوناگون سیاسی، اقتصادی و دیگر چیزها پیرو مبانی تمدن مادی غرب باشیم» این موضع ریشه در تفکری عمیق دارد که با نقد ساختاری تمدن غرب و اولویت دادن به ارزشهای اسلامی- ایرانی شکل گرفته است؛ تحلیل این گزاره نیازمند بررسی ابعاد گوناگونی است که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
* تضاد ارزشی و فلسفی
تمدن غرب بر پایه اومانیسم (انسانمحوری)، سکولاریسم (جدایی دین از زندگی) و مادیگرایی بنا شده است. درحالی که نظام فکری اسلام، توحیدمحور بوده و به هماهنگی عقل، دین و اخلاق اعتقاد دارد؛ برای نمونه غرب در سیاست دموکراسی لیبرال را مبتنی بر حداکثرسازی آزادیهای فردی میداند، اما در نگاه اسلامی، آزادی در چارچوب مسئولیت در برابر خدا و جامعه معنا مییابد. این تفاوت ماهوی تقلید کورکورانه از مدلهای غربی را با چالشهای ایدئولوژیک روبهرو میکند.
* اقتصاد مصرفگرا و نابرابریساز
الگوی اقتصادی غرب مبتنی بر سرمایهداری و انباشت سود است که به نابرابریهای گسترده، استثمار منابع جهانی و تخریب محیط زیست انجامیده است. در مقابل اقتصاد اسلامی بر عدالت اجتماعی، ممنوعیت ربا و توزیع عادلانه ثروت تأکید دارد. تجربه ایران در طراحی نظام بانکی بدون ربا یا اجرای سیاستهای یارانهای برای اقشار ضعیف، نشاندهنده تلاش برای ایجاد مدلی بومی است که با تکیه بر اخلاق اسلامی، از تقلید از نظامهای ناعادلانه غربی، پرهیز میکند.
* استعمار نوین و استقلال فرهنگی
تمدن غرب در قالب جهانیسازی، به ابزاری برای اشاعه ارزشهای خود تبدیل شده است. این پدیده که گاه به «امپریالیسم فرهنگی» تعبیر میشود، هویتهای بومی را تهدید میکند. برای نمونه سبک زندگی مصرفگرای غربی، روابط خانوادگی و اخلاق اجتماعی را در بسیاری از جوامع تضعیف کرده است. ایران با تأکید بر تولید علمِ دینی، تقویت صنایع فرهنگی و حفظ حجاب بهعنوان نماد هویتی، میکوشد در برابر این هجمه مقاومت کند.
* چالشهای سیاسی و امنیتی
غرب در عرصه بینالملل همواره منافع خود را با مداخله در حاکمیت کشورها پیش برده است. کودتای 1953 در ایران، حمایت از رژیمهای دیکتاتوری یا تحریمهای ناعادلانه، نمونههایی از رویکردی است که اعتماد به الگوهای غربی را مخدوش کرده است. از نگاه رهبری پیروی از غرب نهتنها استقلال سیاسی را تهدید میکند، بلکه امنیت ملی را در برابر دستاندازیهای خارجی آسیبپذیر میکند.
5. ضرورت تمدنسازی اسلامی
ایران با تکیه بر انقلاب اسلامی، به دنبال ایجاد تمدنی نوین مبتنی بر آموزههای دینی است. این طرح نیازمند طراحی نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگیِ خودبنیاد است. تقلید از غرب این فرآیند را متوقف میکند و جامعه را در جایگاه «مقلد» و نه «مبتکر»، نگه میدارد. برای نمونه پیشرفتهای ایران در فناوری هستهای یا زیستفناوری، نشان میدهد که خوداتکایی در چارچوب ارزشهای اسلامی دستیافتنی است.
در این میان باید به این نکته توجه کرد که عدم پیروی از تمدن مادی غرب، بهمعنای انزوا نیست، بلکه تلاشی آگاهانه برای اجتناب از وابستگی فکری و عملی به الگوهایی است که با مبانی اسلامی و منافع ملی کشور ناسازگار هستند. این رویکرد با هدف حفظ استقلال، تقویت هویت دینی و ارائه راهکارهای بومی برای چالشهای جهانی شکل گرفته است. تجربه چهار دهه گذشته نشان میدهد که ایران میتواند با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و همگرایی منطقهای، مسیری مستقل و متکی بر ارزشهای خود را دنبال کند.
شناسه خبر 93009