چرا گرامیداشت حماسه 30 مهر به بازنگری نیاز دارد؟
سیام مهر برای مردم همدان فقط یک تاریخ در تقویم نیست، بلکه روزی است که خون جوانان و دانشآموزان این شهر صدای بیداری را در ایران طنینانداز کرد. حماسه 30 مهر 1357 نماد شجاعت مردمی است که در اوج خفقان، فریاد آزادی سر دادند و راهی را گشودند که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید. اما امروز، پرسشی جدی پیش روی ما است: آیا گرامیداشتهای امروزی این حماسه، هنوز توان بازتاب آن روح انقلابی و مردمی را دارند، یا تنها به مراسمی تشریفاتی و کمرمق تبدیل شدهاند؟
در سالهای اخیر بسیاری از مراسم بزرگداشت 30 مهر در چارچوبی تکراری برگزار میشوند: سخنرانیهای رسمی، پخش سرودها و بنرهایی با شعارهای کلی. اما جوهر این حماسه یعنی شجاعت، مسئولیتپذیری و اعتراض آگاهانه مردم و نوجوانان همدان در میان این تشریفات، کمرنگ شده است.
مشکل این است که ما «یاد» را حفظ کردهایم، اما «یادگیری» را از دست دادهایم. 0وقتی جوان امروز نداند چرا همسنوسالان او در آن سال به خیابان آمدند، 30 مهر برایش به یک مراسم تقویمی بدل میشود، نه درسی از تاریخ زنده.
گرامیداشت واقعی، یعنی انتقال معنا به نسل جدید. اما در بیشتر برنامههای فعلی، مخاطب اصلی یعنی دانشآموزان و دانشجویان حضور کمرنگ یا بیشتر حضوری تزئینی دارند؛ واقعهای که با پیشگامی دانشآموزان آغاز شد، امروز در مدارس و دانشگاهها حضور پُررنگی ندارد و هیچ فیلم مستند، روایت مردمی یا تولید فرهنگی جدی درباره آن در دسترس نسل جدید نیست؛ درحالی که همین نسل اگر درگیر روایت شود، میتواند حافظ و ادامهدهنده روح آن قیام باشد. مشکل فقط در نوع برگزاری نیست، در نگاه ما است که تاریخ را در قاب اداری میبینیم و نه در زندگی مردم.
* ناهماهنگی نهادی و فقدان راهبرد فرهنگی
یکی از آسیبهای جدی گرامیداشتها، پراکندگی و ناهماهنگی نهادهای برگزارکننده است؛ اداره کل ارشاد، بنیاد شهید، بسیج، آموزشوپرورش و شهرداری شاید هرکدام برنامهای داشته باشند یا اینکه حتی یک برنامه مشترک برگزار کنند، اما خروجی این تلاشها معمولاً به برنامههایی کمرمق و کماثر محدود میشود و هیچ نقشه محتوایی واحدی وجود ندارد که تعیین کند هر سال قرار است چه پیام تازهای از این حماسه بازگو شود.
این ناهماهنگی سبب شده است تا 30 مهر بهجای آنکه به فرصتی برای گفتوگوی اجتماعی و فرهنگی بدل شود، در حد یک رویداد اداری بماند؛ درحالی که همدان بهعنوان شهری با سابقه تاریخی و فرهنگی غنی، میتواند از این مناسبت برای تقویت هویت جمعی خود بهره گیرد.
* فراموشی مخاطب اصلی
امروز بزرگترین ضعف برنامههای گرامیداشت 30 مهر، بیتوجهی به نسل جوان است؛ نسلی که باید حامل حافظه تاریخی شهر باشد. اگر حماسهای که با حضور نوجوانان شکل گرفت، برای همان گروه سنی روایت نشود، از ذهن جامعه پاک میشود؛ گرامیداشتها باید از سالنهای رسمی به مدارس و دانشگاهها برگردند. باید روایتگری مردم، خانواده شهدا و شاهدان واقعه جایگزین سخنرانیهای از پیش نوشته شود، نسل امروز به زبان تصویر و احساس نزدیکتر است بنابراین بازسازی این واقعه از طریق مستند، پویانمایی، نمایش خیابانی و روایت دیجیتال میتواند مؤثرتر از هر سخنرانی باشد.
* پیوند گسسته میان تاریخ و جامعه
30 مهر فقط یک خاطره نیست، بخشی از هویت اجتماعی همدان است؛ در روزگاری که جوامع با سرعت از گذشته فاصله میگیرند، اینگونه حماسهها میتوانند پیوند نسلها را حفظ کنند، اما اگر ما نتوانیم بین «آنچه بود» و «آنچه هست» ارتباط برقرار کنیم، این حماسهها به قاب عکسهایی بر دیوار ادارات بدل میشوند. گرامیداشت 30 مهر باید یادآور «روح حقطلبی» و «مسئولیت اجتماعی» باشد؛ همان روحی که جامعه امروز نیز سخت بدان نیاز دارد.
* سه گام برای بازآفرینی معنا
1. تشکیل کارگروه دائمی گرامیداشت 30 مهر با مشارکت رسانهها، آموزشوپرورش و نهادهای مردمی
2. تولید روایتهای مردمی و دانشآموزی در قالب کتابچه، مستند، پادکست و برنامههای مدرسهای
3. پیوند دادن این مناسبت با موضوعات روز جامعه مانند مسئولیتپذیری جوانان، عدالتخواهی و مطالبهگری اجتماعی
تنها با این نگاه میتوان 30 مهر را از مراسمی سالانه به یک «فرهنگ زنده مدنی» بدل کرد.
این یک واقعیت است که شهرهایی زنده میمانند که گذشته خود را فراموش نکنند، اما مهمتر از حفظ خاطره، زنده نگه داشتن معنا است. اگر حماسه 30 مهر را صرفاً یاد کنیم، آن را به گذشته سپردهایم، اما اگر پیامش را در رفتار و بینش نسل امروز جاری کنیم، آن حماسه ادامه خواهد یافت و برکات فراوانی برای امروز و فردای مردم ما خواهد داشت. گرامیداشتها اگر با فهم تاریخی، نگاه آموزشی و زبان نسل جدید برگزار شوند، نهفقط یاد آن روز، بلکه روح آن روز را در جان شهر زنده میکنند. در غیر این صورت، هر سال بنرهایمان بزرگتر میشود، اما حافظه جمعی کوچکتر. حماسه را باید زندگی کرد، نه فقط یاد کرد.