چرا صنایع از ذخیره گاز طفره میروند؟
ناترازی گاز در زمستان، به یکی از مهمترین چالشهای ساختاری اقتصاد ایران تبدیل شده است؛ بحرانی که ریشههای آن فراتر از سرمای چند ماهه و رشد مصرف خانگی است. درحالیکه ایران دومین دارنده ذخایر گازی جهان است، هرساله با آغاز فصل سرما، فشار شبکه افت میکند، صنایع بزرگ به اجبار از مدار خارج شده و نیروگاهها به سوخت مایع پناه میبرند؛ نتیجه آن، کاهش تولید صنعتی، آلودگی شدید هوا و تداوم کسری انرژی در تراز ملی است.
مجموع این عوامل،ناترازی گاز رانه یک پدیده فصلی بلکه نشانهای ازفرسودگی مدیریتی و عدم هماهنگی میان سیاستهای انرژی و واقعیتهای زیرساختی میسازد. از همین رو، زمستانِ کمفشار گاز، دیگر فقط مسألهای تکنیکی نیست بلکه هشداری برای بازنگری در مدل حکمرانی انرژی کشور بهشمار میرود که اگر اصلاح نشود، خطر تبدیل ایران گازخیز به ایران کمگاز، کاملا واقعی است.
با این حال ناترازی گاز در زمستان امسال طبق اعلام منابع مختلف از 350 میلیون مترمکعب عبور خواهد کرد. این بدان معناست که فاصله بین تولید و مصرف گاز کشور در فصل سرد سال با کسری 350 میلیون مترمکعبی در هر روز مواجه است. با این حال اولویت، تأمین گاز بخش خانگی اعلام شده که باتوجه به ناترازی، باید بخشی از نیاز گازی نیروگاهها و صنایع کاهش یابد و سوخت جایگزین نظیر گازوئیل در اختیار نیروگاهها و صنایع قرار گیرد.
این وضعیت منجر به این شده که مصرف گاز در بخش خانگی و نه برای تولید بیشتر شود. همچنین مسئله ناترازی گاز به کاهش تولیدات صنعتی، منفی شدن رشد اقتصادی بخش صنعتی کشور و از همه مهمتر کاهش منابع ارزی کشور منتج شود. این وضعیت کاهش حاشیه سود صنایع و درنتیجه کاهش مزیت نسبی تولید به نسبت دیگر بازارهای دارایی را نیز به همراه دارد. از طرف دیگر دولت در چند سال گذشته اعلام کرده تا در فصول گرم سال، امکان تامین گاز بیشتری برای صنایع را دارد و در صورت ذخیرهسازی گاز، بخش مهمی از نیاز صنایع ارزآور تامین خواهد شد.
حال این مسئله مطرح میشود که با وجود مقطعی بودن ناترازی گاز در اوج پیک مصرف (فصل سرد سال) چرا صنایع به سمت ذخیرهسازی گاز حرکت نمیکنند؟ آیا سرمایهگذاری اولیه برای صنایع در زمینه ایجاد مخازن ذخیرهسازی گاز هزینه زیادی دربردارد و در مقابل فایده ندارد که به این سمت حرکت کنند؟
مسئله کشورهایی که با ناترازی مقطعی گاز نظیر ایران مواجه هستند،همیشه قطعی گاز بخش رفاهی اقتصاد درمقابل بخش صنعتی اعمال میشود. با این وجود، صنایع در کشورهای مختلف دنیا بهخصوص در اروپا به سمت ذخیرهسازی گاز با سرمایهگذاری خود رفتند؛ اقدامی که در ایران هیچگاه انجام نشده است. این در حالی است که عدمالنفع اقتصادی سالانه قطع گاز بیش از 15 میلیارد دلار اعلام شده و سرمایهگذاری برای ذخیرهسازی گاز فقط یک بار انجام خواهد گرفت.
*فاصله با استانداردهای جهانی
هماکنون سه درصد از مصرف گاز ایران (حدود 20 میلیون متر مکعب) از طریق ذخیرهسازی تأمین میشود، درحالیکه در اروپا کشورهایی هستند که این رقم را به 40 درصد رساندهاند و تقاضای فصل سرد خود را از طریق ذخیرهسازی گاز تأمین میکنند. براساس آمار موجود، کشورهای اروپایی حدود 25درصد از نیاز زمستانی خود را از طریق گازهای ذخیره شده در تابستان تأمین میکند که بخش اعظمی از این ذخیرهسازی توسط صنایع انجام شده است.
همچنین در کشورهای پیشرفته و صنعتی، سهم گاز طبیعی از سبد تأمین سوخت نیروگاه، یکسوم است و ذخیرهسازی گاز توسط خود صنایع انجام میشود تا در زمستان با کمبود گاز مواجه نشوند. سود سالانه شرکتهای انرژیبر کشورمان چند صد هزار میلیارد تومان است و در این بین هیچ اقدام مثبتی در زمینه کاهش ناترازی گاز و جلوگیری از قطعی آن به وسیله صنایع در زمینه سرمایهگذاری برای ایجاد مخازن ذخیرهسازی انجام نمیشود و این وضعیت منجر به قطعی گاز بخش صنعت و جریانسازی علیه این قطعی بدون هیچ اقدامی از سوی این صنایع شده است.
از دید کارشناسان، راهکار بنیادین برای عبور از بحران ناترازی گاز، نه در هشدارهای فصلی بلکه در مدیریت علمی ذخیرهسازی و اصلاح الگوی مصرف نهفته است. ایران با وجود برخورداری از منابع عظیم گازی، در بخش ذخیرهسازی زمستانی سهمی کمتر از یک درصد ظرفیت تولید روزانه دارد. از سوی دیگر، اصلاح الگوی مصرف با بازنگری تعرفهها، تفکیک مشترکان پرمصرف، بهینهسازی ساختمانهای دولتی و جایگزینی وسایل گرمایشی غیرراندمان از اقدامات ضروری است.
بااینحال همانطور که اشاره شد، نقش صنایع بهخصوص صنایع بزرگ مانند پتروشیمی و فولاد در مقوله ذخیرهسازی گاز، یک نقش دوگانه اما حیاتی است که اغلب در بحرانهای ناترازی نادیده گرفته میشود. برخی صنایع میتوانند با مشارکت در پروژههای زیرساختی مانند توسعع مخازن ذخیرهسازی، بهطور مستقیم در امنیت انرژی مشارکت کنند. این امر بهویژه در مناطقی که خوراک پتروشیمیها از گاز تأمین میشود، اهمیت مضاعفی دارد؛ البته در کنار این موضوع، صنایع باید بر روی بهینهسازی در اوج مصرف نیز متمرکز شوند.
* سجاد طاهری
مجموع این عوامل،ناترازی گاز رانه یک پدیده فصلی بلکه نشانهای ازفرسودگی مدیریتی و عدم هماهنگی میان سیاستهای انرژی و واقعیتهای زیرساختی میسازد. از همین رو، زمستانِ کمفشار گاز، دیگر فقط مسألهای تکنیکی نیست بلکه هشداری برای بازنگری در مدل حکمرانی انرژی کشور بهشمار میرود که اگر اصلاح نشود، خطر تبدیل ایران گازخیز به ایران کمگاز، کاملا واقعی است.
با این حال ناترازی گاز در زمستان امسال طبق اعلام منابع مختلف از 350 میلیون مترمکعب عبور خواهد کرد. این بدان معناست که فاصله بین تولید و مصرف گاز کشور در فصل سرد سال با کسری 350 میلیون مترمکعبی در هر روز مواجه است. با این حال اولویت، تأمین گاز بخش خانگی اعلام شده که باتوجه به ناترازی، باید بخشی از نیاز گازی نیروگاهها و صنایع کاهش یابد و سوخت جایگزین نظیر گازوئیل در اختیار نیروگاهها و صنایع قرار گیرد.
این وضعیت منجر به این شده که مصرف گاز در بخش خانگی و نه برای تولید بیشتر شود. همچنین مسئله ناترازی گاز به کاهش تولیدات صنعتی، منفی شدن رشد اقتصادی بخش صنعتی کشور و از همه مهمتر کاهش منابع ارزی کشور منتج شود. این وضعیت کاهش حاشیه سود صنایع و درنتیجه کاهش مزیت نسبی تولید به نسبت دیگر بازارهای دارایی را نیز به همراه دارد. از طرف دیگر دولت در چند سال گذشته اعلام کرده تا در فصول گرم سال، امکان تامین گاز بیشتری برای صنایع را دارد و در صورت ذخیرهسازی گاز، بخش مهمی از نیاز صنایع ارزآور تامین خواهد شد.
حال این مسئله مطرح میشود که با وجود مقطعی بودن ناترازی گاز در اوج پیک مصرف (فصل سرد سال) چرا صنایع به سمت ذخیرهسازی گاز حرکت نمیکنند؟ آیا سرمایهگذاری اولیه برای صنایع در زمینه ایجاد مخازن ذخیرهسازی گاز هزینه زیادی دربردارد و در مقابل فایده ندارد که به این سمت حرکت کنند؟
مسئله کشورهایی که با ناترازی مقطعی گاز نظیر ایران مواجه هستند،همیشه قطعی گاز بخش رفاهی اقتصاد درمقابل بخش صنعتی اعمال میشود. با این وجود، صنایع در کشورهای مختلف دنیا بهخصوص در اروپا به سمت ذخیرهسازی گاز با سرمایهگذاری خود رفتند؛ اقدامی که در ایران هیچگاه انجام نشده است. این در حالی است که عدمالنفع اقتصادی سالانه قطع گاز بیش از 15 میلیارد دلار اعلام شده و سرمایهگذاری برای ذخیرهسازی گاز فقط یک بار انجام خواهد گرفت.
*فاصله با استانداردهای جهانی
هماکنون سه درصد از مصرف گاز ایران (حدود 20 میلیون متر مکعب) از طریق ذخیرهسازی تأمین میشود، درحالیکه در اروپا کشورهایی هستند که این رقم را به 40 درصد رساندهاند و تقاضای فصل سرد خود را از طریق ذخیرهسازی گاز تأمین میکنند. براساس آمار موجود، کشورهای اروپایی حدود 25درصد از نیاز زمستانی خود را از طریق گازهای ذخیره شده در تابستان تأمین میکند که بخش اعظمی از این ذخیرهسازی توسط صنایع انجام شده است.
همچنین در کشورهای پیشرفته و صنعتی، سهم گاز طبیعی از سبد تأمین سوخت نیروگاه، یکسوم است و ذخیرهسازی گاز توسط خود صنایع انجام میشود تا در زمستان با کمبود گاز مواجه نشوند. سود سالانه شرکتهای انرژیبر کشورمان چند صد هزار میلیارد تومان است و در این بین هیچ اقدام مثبتی در زمینه کاهش ناترازی گاز و جلوگیری از قطعی آن به وسیله صنایع در زمینه سرمایهگذاری برای ایجاد مخازن ذخیرهسازی انجام نمیشود و این وضعیت منجر به قطعی گاز بخش صنعت و جریانسازی علیه این قطعی بدون هیچ اقدامی از سوی این صنایع شده است.
از دید کارشناسان، راهکار بنیادین برای عبور از بحران ناترازی گاز، نه در هشدارهای فصلی بلکه در مدیریت علمی ذخیرهسازی و اصلاح الگوی مصرف نهفته است. ایران با وجود برخورداری از منابع عظیم گازی، در بخش ذخیرهسازی زمستانی سهمی کمتر از یک درصد ظرفیت تولید روزانه دارد. از سوی دیگر، اصلاح الگوی مصرف با بازنگری تعرفهها، تفکیک مشترکان پرمصرف، بهینهسازی ساختمانهای دولتی و جایگزینی وسایل گرمایشی غیرراندمان از اقدامات ضروری است.
بااینحال همانطور که اشاره شد، نقش صنایع بهخصوص صنایع بزرگ مانند پتروشیمی و فولاد در مقوله ذخیرهسازی گاز، یک نقش دوگانه اما حیاتی است که اغلب در بحرانهای ناترازی نادیده گرفته میشود. برخی صنایع میتوانند با مشارکت در پروژههای زیرساختی مانند توسعع مخازن ذخیرهسازی، بهطور مستقیم در امنیت انرژی مشارکت کنند. این امر بهویژه در مناطقی که خوراک پتروشیمیها از گاز تأمین میشود، اهمیت مضاعفی دارد؛ البته در کنار این موضوع، صنایع باید بر روی بهینهسازی در اوج مصرف نیز متمرکز شوند.
* سجاد طاهری
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.