بافتهای فرسوده، بلای جان شهر و شهروند همدانی
معمولاً پاسخهایی که به این چند پرسش که در ادامه میآید، داده میشود، میتواند تصویری نسبتاً روشن و قابل تحلیل از شیوه و کیفیت مدیریت یک شهر در برابر بافتهای فرسوده ارائه دهد؛ بافتهایی که اکنون دیگر نه تنها یک مسئله، بلکه بهصورت دغدغهای جدی و چالشی در آستانه بحران (بهویژه در شهرهای در حال توسعه) در حال بروز و خودنمایی هستند. این پاسخها میتوانند در ذهن شهروندان نشان دهند که:
- مسئولیت تخمین زدن و مشخص کردن عمر مفید و یا میزان خطرآفرینیِ ساختمانهای موجود بر عهده چه شخص، نهاد، یا گروه کاری است؟ و این عناصر (شاخصها) به چه شکلی تعیین، تعریف و متعاقباً بهروزرسانی میشوند؟
- در طرح و نقشههایهای تفصیلی و توسعه شهر، بافتهای فرسوده با چه سطح و درجهای از اهمیت و حساسیت رتبهبندی میشوند؟
- به عنوان نخستین ضرورت برای ایمنسازی جان و سلامت مردم در برابر این عوامل چالشبرانگیز، چه اقدامات و قوانین لازمالاجرا تعریف و به نهادها و افراد مسئول ابلاغ شده است؟ و در نهایت، کدام نهاد یا دستگاه مسئول نظارت، پایش و اجرای این امر است؟
- آیا مالکان این سازهها نسبت به وضعیت ملک خود و لزوم پاسخگویی در قبال هرگونه پیامد و خطر احتمالی، توجیه شدهاند؟ و آیا آنها با ارسال ابلاغیههایی در راستای ایمنسازی و جلوگیری از خطرات ناشی از سقوط و آوار (مانند حریمسازی)، اقدامات لازم و جدی را انجام داده یا در حال انجام هستند؟
- چه دلیل و یا دلایلی باعث میشوند تا مالکان سازههای فرسوده، به بهانههایی نظیر افزایش قیمت زمین، بازسازی، بهسازی یا ایمنسازی ابنیه تحت مالکیت خود را رها کرده و آن را تعطیل و یا وقتکشی کنند؟ در صورت بروز چنین روندی، کدام نهاد مسئولیت رسیدگی و برخورد با این فرصتطلبیها را بر عهده دارد؟
- مرز دقیق میان یک ساختمان «لازمالتخریب» و یک «اثر تاریخی» کجاست؟ روند تفکیک این دو دسته، یعنی جدا ساختن ابنیه غیر فرهنگی از مواریث تاریخی، بر اساس چه معیاری و توسط کدام مرجع یا کارگروه تخصصی انجام میشود؟
- آیا قوانین، مصوبات و حمایتهای مالی و قانونی لازم، ازجمله بستههای تشویقی 19گانه، برای تسهیل نوسازی و ایمنسازی ابنیه فرسوده تعریف و مالکان بهطور کامل از نحوه بهرهمندی از آنها آگاه شدهاند؟
موضوع این است که بافتهای فرسوده بهدلیل سیمای نازیبا و مخاطرات ایمنی برای ساکنان و رهگذران، چالشهایی جدی ایجاد کردهاند. با این حال، برخی مالکان با انجام اقدامات ظاهری مانند تغییر دکور و نماسازی، بهجای بازسازی اساسی، در پی فرار از هزینههای سنگین ساختوساز و پاک کردن صورتمسئله هستند، اقدامی که صرفاً امکان فعالیت تجاری و مسکونی محدود را برای مدتی فراهم میآورد.
اما آنچه که در این میان فراموش شد و اصطلاحاً «زیر فرش پنهان میشود» این واقعیت است که بسیاری از این ابنیهها و خانهها از پایبست ویران بوده و امید چندانی به دوام و قوامشان نیست و سرانجام شدت و وسعت خطر و عمق فاجعه پنهان شده در این پی و دیوارها نخنما زمانی خود را نشان میدهد که در پی بروز یک حادثه هر چند کوچک اما به ناگاه یک شهر و شهروندان آنرا متحمل خسارات جانی و مالی تأملبرانگیزی میکنند.
نتایج این حوادث اسفبار و دردناک، نهتنها با هیچ منطق و دلیلی قابل جبران و توجیه نیست، بلکه هرگونه اقدام بعدی چه از طریق پیگیریهای قضائی، تشدید نظارتها و چه ابلاغیههای اداری نیز به نتیجهای نمیرسد و صرفاً به «نوشداروی بعد از مرگ سهراب» تبدیل میشود.
*خط سیر کمرنگ هشدار تا اخطار
شاید این چندمین گزارش روزنامه سپهرغرب با موضوع چندیدن هزار کیلومترمربع بافتهای فرسوده شهر همدان است که از متن تا حاشیه شهر را در قالب سکونتگاهها و مراکز جاری دربرگرفته و مدتهاست که زنگ خطر را با صدای بلند برای همگان به صدا درآورده است.
البته همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، وجود بافت فرسوده محدود به شهر همدان نیست؛ بلکه برعکس، بهدلیل قدمت تاریخی و افزایش جمعیت حاشیهنشین، در چند دهه اخیر شاهد گستره وسیعتری از این سازهها نسبت به سایر شهرها، بهویژه در نواحی پیرامونی آن بودهایم و هستیم.
با این حال، آنچه که اهمیت رسیدگی به این معضل روزافزون را بیش از هر زمان دیگری بالا برده، دو موضوع کلیدی است؛ نخست، سکونت اجباری و اجتنابناپذیر دهها هزار نفر (بهخصوص در حاشیههای شهر) در این بافتها؛ و دوم، انباشت میلیاردها سرمایه تجار و کسبه در همین ابنیهها، بهویژه در مرکز شهر. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ایمنی و شهرسازی، بافت فرسوده در برابر نخستین تکانههای طبیعی یا حوادث انسانساز، باعث بروز خسارات مالی و جانی بسیار عظیم و جبرانناپذیری خواهد شد.
گرچه ما هیچگاه انتظار این را نداشته و نداریم که موضوع بافتهای فرسوده و مشکلات متن تا حاشیه آن را میتوان و باید در زمان کوتاه حل و فصل کرد اما با این حال و بر اساس قاعده دفع ضرر احتمالی و علاج قبل از وقوع، انتظار آن میرفت که طی چند سال اخیر مسئولان و متولیان امر با توجه به حساسیت و خطرات و تهدیدات بالقوه و بالفعل موضوع و اینکه شدت و عمق این مسئله در شهر همدان حالتی نگرانکننده به خود گرفته، به دور از هرگونه اتکا و اکتفا به برپایی جلسات اداری و مصوبات کاغذی، اقدامات واقعی و عملی عاجل و اصولی را در دستور کار قرار داده و به هر شکل ممکن تصمیم و مُوضع عملی خود را نسبت به این خطر عمومی مشخص و اعلام کنند.
اما بررسیهای میدانی و سرکشی به نقاط مختلف شهر که در گزارشهای قبلی به آنها پرداخته شد، گویای این حقیقت تلخ است که در طول این سالها، نه در مسئولان و متولیان و نه در مالکان و کاربران، ارادهای واقعی برای حل این مسئله شکل نگرفته است. در نتیجه، عمده ساختارهای متزلزل و رو به تخریب نهتنها باقی ماندهاند، بلکه بهدلیل گذشت زمان، حالتی بهمراتب ناپایدارتر و شکنندهتر به خود گرفتهاند، حالا البته فرقی هم نمیکند این مسئله مربوط به بافت مرکزی و متن شهر باشد یا حاشیهنشینها و مراکز سکونت غیر رسمی و حوالی شهر.
*کلاف سردرگم نوسازی؛ بلاتکلیفی، ناهماهنگی و فقدان حمایت
و اما در حالی که در عمده محافل و جلسات شهری همدان دائماً از توسعه پایدار و لزوم سرعت گرفتن حرکت در این مسیر صحبت به میان میآید اما بررسی وضعیت بهوضوح بیانگر آن است که ظاهراً همان دست تصمیمگیران، تصمیمسازان و مجریان نیز فراموش میکنند که اساساً یکی از مهمترین زیربناهای توسه پایدار ارائه و اجرای راهکارها و راهحلها در مقابل الگوی سنتی کالبدی و اجتماعی و... است که بتواند از بروز مسائلی چون کاهش امنیت و پایین آمدن کیفیت زندگی شهروندان جلوگیری کند که صدالبته مبحث تعیین تکلیف بافتهای فرسوده هم از مهمترین مؤلفههای این امر محسوب میشود.
در واقع، مطرح شدن توسعه پایدار بهعنوان شعار اصلی هزاره سوم، ناشی از تأثیر شهرها بر کیفیت زندگی شهروندان در تمام ابعاد است. شهر همدان در دهههای اخیر بخش قابل توجهی از جمعیت را جذب کرده که این امر توجه مضاعفی به پارادایم توسعه و برنامهریزی در همه ابعاد را ایجاب میکند. با این حال، به نظر میرسد برخی مدیران، حوزه کاری خود را صرفاً در حد صدور بیانیه، ابراز تأسف از وضعیت موجود یا حوادث پیشآمده تعریف کرده و علاقهای به اقدام عملی و جدی ندارند.
مشاهدات، بررسیها و گفتوگوهای میدانی با شهروندان، به علاوه پیگیری اخبار و خروجی جلسات کارگروه نوسازی و بافت فرسوده در مقایسه با واقعیات موجود توسط خبرنگار روزنامه سپهرغرب، متأسفانه نشان میدهد که عملکرد و نتایج به دست آمده در این حوزه، قابل قبول یا درخور توجه نیست.
شاید در برخی نقاط شهر، آن هم بهصورت استثنا و صرفاً در مورد بناهای تاریخی، اقدامات جزئی و ظاهریِ نماسازی صورت گرفته باشد تا صرفاً ظاهر کار موجه جلوه کند. اما واقعیت آن است که همین اقدامات نیز بهدلیل بیتوجهی به استحکام بنا، چندان مؤثر نیستند؛ چراکه خطر بالقوه آوار و ریزش همچنان در پس این دیوارها به قوت خود باقی است و با نزدیک شدن به ساعت صفر، نمیتوان به این اقدامات دلخوش بود.
در این خصوص، برخی کسبه با اشاره به نوسازیهای ظاهری اظهار میکنند که این اقدامات شاید در کوتاهمدت پاسخگو باشد، اما در بلندمدت خیر. حتی با وجود اراده برای تعمیر و ایمنسازی، آنها همچنان با مشکلات مالی و اداری فراوانی مواجهاند. علاوه بر این، با توجه به اینکه برخی از این بناها دارای مالکان حقیقی یا وارثانی هستند که باید به سهم خود نسبت به تأمین بخشی از این تعمیرات اقدام کنند اما متأسفانه نه خود کسبه و نه متولیان امر، پشتوانه حمایتی و حقوقی مشخصی برای الزام این افراد به انجام وظیفهشان در دست ندارند.
البته در مناطق حاشیهنشین نیز، داستان ناتوانی مالی و دشواری در دریافت تسهیلات همیشگی است. بسیاری از گفتوگوشوندگان با ابراز اینکه برخلاف اخبار منتشرشده، دریافت تسهیلات آسان نیست و همچنین از عهده پرداخت اقساط تسهیلات برنمیآیند معتقدند با توجه به تورم، مبلغ آن نیز دیگر تکافوی تعمیرات و نوسازی را نمیدهد. در نتیجه، در شرایط فعلی، چارهای جز کنار آمدن با وضعیت موجود و تحمل آن ندارند.
*نیازمند اعلام موضع صریح و اقدام عملی مسئولان
حالا شهر و شهروندان همدانی ماندهاند و رقمی بالغ بر هزاران متر مربع بافت فرسوده که هر کجا چشم میاندازی بهوضوح و با زشتی تمام قابل مشاهدهاند، بدتر اینکه هر روز هم مجبورند یا در زیرسقفهای آن زندگی و کاسبی و یا برای کار و خرید از زیر و کنار این سازههای خطرناک عبور کنند.
برخی کارشناسان هشدار میدهند که آستانه تحمل و ایستایی بسیاری از این بناها و دیوارهای نیمهمخروبه عملاً به پایان رسیده و تنها منتظر یک لرزه خفیف هستند (که اخیراً نیز در همدان تکرار شده است). آنها معتقدند، صرف نظر از تبعات حقوقی ناشی از بیتوجهی و رهاشدگی از سوی مالکان، ما در اینجا با مسئله بیتوجهی مسئولان و متولیان مدیریت شهری در همه ابعاد مواجهیم که هیچ توجیهی برای آن پذیرفته نیست.
برخی از کارشناسان اظهار میدارند که بیشتر مسئولان و متولیان امر دقیقاً از وخامت اوضاع و احتمالاتی که در خصوص بافتهای تخریبی شهر، شهروندان، کسبه و عابران را تهدید میکند، آگاه هستند. با این وجود، آنها به هر دلیلی نمیخواهند با پذیرش واقعیت، برای تعیین تکلیف این بافتهای خطرآفرین پیشقدم شوند و در نتیجه، در لوای سکوت، شهر و شهروندان را به امان خدا رها کردهاند.
آنها معتقدند اگرچه نمیتوان زمان دقیق بروز حادثه را مشخص کرد، اما همه ما از محل و گستره این خطرها تا حد زیادی آگاه و مطلع هستیم. بنابراین، میتوان با اولویتبندی و تمرکز بر ابنیه حساس و خطرساز، درجه و شدت برخی حوادث را تا جای ممکن کاهش داد؛ بهویژه اگر هنوز کسانی بر این باورند که در برابر شهر، شهروندان، و میز و منصبی که اشغال کردهاند، باید پاسخگو و مسئولیتپذیر باشند.