نهرِ خاموش عباسآباد؛ روایتی از عقبنشینی طبیعت در برابر زیادهخواهی و اهمالکاری
عباسآباد، این نام آشنا در حافظه جمعی شهر، همیشه با تصویر جویبارهای روان، درختان کهنسال و بافت سنگی اصیل، در ذهنها نقش بسته است؛ جایی که نهرهای باریک اما زلالش همچون رگهای حیاتی در دل باغها میدوید و هوای شهر را تازه میکرد. اما اگر اینروزها سری به این دره بزنید، واقعیتی را شاهد خواهید بود که نه حاصل یک اتفاق مقطعی، بلکه نتیجه انباشتی از سالها بیتوجهی، مداخلههای نادرست و نبود یک سیاست مدیریتی منسجم برای حفاظت از میراث طبیعی و آبی این منطقه است. حال این روددره بهخوبی گواهی میدهد که طبیعت در این نقطه نهتنها زخمی شده، بلکه آرامآرام درحال عقبنشینی است.
اگر در لابهلای برنامههای تفریحیمان سری به رود جاری در این روددره بزنیم، خواهیم دید نهری باریک در میان انبوهی از برگهای خشک مدفون شده است. سطح زمین چنان از لایههای فشرده برگ پوشیده شده که مرز مشخص خاک، سنگ و مسیر آب، تقریباً ناپدید شده است. این وضعیت بیش از آنکه جلوهای پاییزی داشته باشد، علامت یک چرخه ناکارآمد در مدیریت فضای سبز است. انباشت سنگین برگها در چنین حجم و گسترهای نشان میدهد که پاکسازی دورهای انجام نشده و نهر که باید راه تنفس محیط باشد، در میان رسوبی از برگها و رطوبت محبوس مانده است. رطوبت ماندگار در بستر نهر نهتنها جریان آب را کُند میکند، بلکه خود بهمرور زمینه فرسایش چوب درختان، افزایش آفات و حتی کاهش کیفیت خاک اطراف را فراهم میآورد. اتفاقی که در یک زیستبوم شکننده همچون عباسآباد، میتواند آغاز یک روند خطرناک باشد؛ شاخههای شکسته و رهاشده در مسیر، زمینهای فاقد هرس مناسب و کمبود جریان آب در بستر رودخانه، نشان میدهد که طبیعت دیگر نیروی کافی برای ترمیم خود را ندارد. این بخش از عباسآباد همواره یکی از نقاط جذاب گردشگری و محلی برای تجمع عمومی بوده، اما با کاهش کیفیت جریان آب و رهاشدگی محیطی، زیبایی بصری آن نیز رو به افول گذاشته است.
علاوهبر اینکه رودخانه عباسآباد در سایه اهمالکاری مسئولان رها شده و به آن رسیدگی نشده است، اما ساختوسازهای وقت و بیوقت مردم و واحدهای صنفی و خدماتی در حریم این رودخانه، اینروزها بیش از گذشته راه نفس این زیستبوم حیاتی شهر همدان را تهدید کرده است. اگر کمی در حاشیه مسیر جریان آب قدم بزنید، شاهد دیوارههای سنگی و بتنی خواهید بود که عرصه را بر جریان آب تنگ کردهاند؛ دیوارهایی که بیهیچ تناسبی با محیط طبیعی ساخته شده و همچون بریدگی در تن باغها، به چشم مینشیند. این دیوارها با قطع پیوستگی بصری و طبیعی، نشاندهنده مداخلهای است که بدون توجه به اصول منظر طبیعی، میراث و حتی مسیر حرکت آب، اجرا شده است. ساخت چنین دیوارهایی اغلب به بهانه حفاظت یا مرزبندی انجام میشود، اما در واقعیت آنچه رخ میدهد، چیزی جز محدودسازی جریان اکولوژیک آب، تغییر رطوبت خاک و آسیب رساندن به ریشه درختان نیست.
نکته تأسفبارتر اینکه به نظر میرسد بالا رفتن این دیوارها نه محصول یک برنامهریزی جامع، بلکه نتیجه اقدامی مقطعی و بدون نظارت کافی است.
در کنار این موارد، شاخههای خشکیده و شکسته، سنگهای جابهجاشده، مسیرهای باریک و ناایمن برای عابران و نشانههایی از فرسایش خاک، قابل مشاهده است. مجموعه این موارد، دستورالعملی روشن به ما میدهد؛ عباسآباد در این بخش به یک برنامه احیا نیاز دارد و نه صرفاً یک اقدام عمرانی یا یک پاکسازی سطحی. احیای نهرهای قدیمی نیازمند همافزایی میان شهرداری، سازمان میراث فرهنگی، محیط زیست و حتی دانشگاهها است. نهر تنها یک مسیر آب نیست؛ ستون فقرات زیستمحیطی عباسآباد است. خشکیدن یا کمرمق شدن این نهر، آغاز خاموش شدن حیات درختانی بوده که دههها است سایه سخاوتمندشان را بر سر مردم این شهر گستراندهاند.
در این میان، نقش مدیریت شهری بسیار پُررنگ است؛ انتظار عمومی از شهرداری، چیزی فراتر از نظافت دورهای یا تعمیر مقطعی است. عباسآباد نیازمند یک نگاه کلان و آیندهنگر است؛ نگاهی که هم میراث را ببیند، هم محیط زیست را حفظ و هم نیازهای گردشگری و استفاده عمومی را تأمین کند. وجود چنین ناهماهنگیهایی در مدیریت فضاهای سبز و آبراههها، نتیجه نبود طرحهای یکپارچه و بلندمدت است. کارشناسان معتقدند اگر لایروبی اصولی، مرمت سازههای تاریخی، کنترل ساختوسازهای غیر ضروری و احیای پوشش گیاهی در قالب یک برنامه جامع انجام نشود، در کمتر از یک دهه سیمای طبیعی عباسآباد دستخوش تغییراتی غیر قابل بازگشت خواهد شد.
شاید بخشی از بیرمق بودن رودخانه عباسآباد، ناشی از خشکسالی و کمبارشی بوده باشد؛ اما این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که نهر عباسآباد دیگر آن نهر خروشان بهیادمانده در ذهنهای قدیمی نیست. امروز این نهر کمجان، تنگشده و در معرض خفگی است. اگر مدیریت شهری و دستگاههای مسئول بهجای اقدامات مقطعی، به راهبردهای احیا و حفاظت بلندمدت روی نیاورند، شاید نسلهای آینده نام عباسآباد را تنها در کتابها بخوانند، نه در جریان زلال آب و سایهسار درختانش!