گروه رسانه ای سپهر

آخرین اخبار:
شناسه خبر:99278

بی‌ثباتی در سیاست‌گذاری مهم‌ترین عامل نوسات بازار گوشت

بی‌ثباتی در سیاست‌گذاری مهم‌ترین عامل نوسات بازار گوشت

استان همدان با تکیه بر اقلیم کوهستانی، مراتع ییلاقی دامنه‌های الوند و پیشینه‌ای کهن در کشاورزی، همواره به‌عنوان یکی از قطب‌های راهبردی تأمین امنیت غذایی در غرب کشور شناخته شده است. بر اساس آخرین آمارهای رسمی سازمان جهاد کشاورزی در سال 1403، این استان با دارا بودن جمعیتی بالغ بردو میلیون و 400 هزار رأس دام سبک و حدود 147 هزار رأس دام سنگین، سهمی 3.65 درصدی از تولید گوسفند و بره کشور را به خود اختصاص داده است. ثبت رکوردهای تولیدی نظیر استحصال سالانه 31 هزار تن گوشت قرمز و بیش از 382 هزار تن شیر خام، همدان را در جایگاه دهم تولیدکنندگان برتر کشور نشانده و این استان را به یکی از تأمین‌کنندگان اصلی نیاز بازارهای پرمصرف همجوار، ازجمله تهران، تبدیل کرده است. با این وجود، تصویر کلان دامپروری در «پایتخت تاریخ و تمدن»، ترکیبی پیچیده از ظرفیت‌های بالقوه و چالش‌های نفس‌گیر است. از یک سو، وجود ذخایر ژنتیکی ارزشمندی همچون نژاد گوسفند «مهربان» و اجرای طرح‌های پیشرویی نظیر «هر روستا یک دامداری» برای احیای واحدهای روستایی، افق‌های روشنی را برای گذار از دامداری سنتی به صنعتی ترسیم می‌کند اما از سوی دیگر، فعالان این صنعت با موانع ساختاری عمیقی دست‌وپنج نرم می‌کنند. نوسانات شدید قیمت نهاده‌های دامی (به‌ویژه ذرت و سویا)، کمبود سرمایه در گردش و خشک‌سالی‌های پیاپی که فقر مراتع را در پی داشته، حاشیه سود تولیدکنندگان را به‌شدت تحت فشار قرار داده است؛ تا جایی که در برخی قطب‌های تولیدی استان، گزارش‌هایی از فعالیت با نیمی از ظرفیت به گوش می‌رسد. در چنین شرایط حساسی، واکاوی دقیق وضعیت موجود فراتر از اعداد و ارقام خشک آماری، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است. مصاحبه پیش‌رو تلاشی است برای ترسیم نمایی واقعی از وضعیت میدانی دامپروری در همدان؛ در گفت‌وگو با دکتر پویا زمانی، عضو هیئت‌علمی گروه علوم دامی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی‌سینا سعی شده ضمن بررسی راهکارهای عبور از بحران تأمین نهاده‌ها و مدیریت بازار، به پرسش‌های کلیدی درباره آینده این صنعت دیرپا و راهکارهای عملیاتی برای حمایت از تولیدکنندگان پاسخ داده ‌شود.
**آقای دکتر زمانی، با توجه به اینکه استان همدان یکی از قطب‌های مهم کشاورزی و دامپروری کشور است و عشایر هم نقش بزرگی در تأمین گوشت قرمز دارند، با این حال بازار گوشت استان همیشه با مشکلاتی روبه‌روست. به‌نظر شما مهم‌ترین مشکلات زیرساختی در این زمینه چیست و چه اقداماتی می‌توان انجام داد تا عرضه و قیمت‌گذاری گوشت قرمز به حالت پایدار برسد و تولیدکنندگان نقش مؤثرتری در بازار داشته باشند؟ در درجه نخست، ریشه مشکلات به مسائل اقتصادی و نوسانات شدید قیمت‌ها برمی‌گردد. این نوسانات بزرگترین چالش دامداران ایران است. برای مثال، در مقطعی قیمت گوشت افزایش می‌یابد و همه به سمت دامپروری هجوم می‌آورند؛ اما بلافاصله قیمت نهاده‌ها (به‌ویژه خوراک دام) به‌شدت بالا می‌رود و چون فعالیت اقتصادی توجیه و صرفه خود را از دست می‌دهد، دامدار مجبور به کشتار دام می‌شود. بحران دامپروری که تقریباً از سال 1398 تا 1402 طول کشید، منجر به کشتار درصد بالایی از «میش‌های مولد» در سراسر کشور شد، زیرا دامداران توان پرداخت هزینه‌های نگهداری را نداشتند. نتیجه این اتفاق، کاهش چشمگیر تولید بره و دام‌های پرواری بود. اکنون کمبود گوسفند یکی از معضلات اصلی است و برخلاف آمارهای رسمی جهاد کشاورزی، تمام متخصصان اتفاق‌نظر دارند که به‌دلیل کشتار گسترده در آن سال‌ها، جمعیت دامی فعلی بسیار کمتر از نیاز واقعی کشور است.
مسئله بعدی که در سطح ملی با آن روبه‌رو هستیم، پایین بودن بازدهی دام‌های بومی است. دام‌های سبک بومی ما اگرچه از نظر صفات رشد و تولیدمثل بازدهی پایینی دارند، اما طی هزاران سال با شرایط سخت محیطی، خوراک‌های کم‌کیفیت، آب‌وهوای نامتعادل و بیماری‌های بومی کشور سازگار شده‌اند. متأسفانه در مقطعی، روندی تحت عنوان «آمیخته‌گری‌های بی‌رویه» در کشور اتفاق افتاد به این صورت که نژادهای خارجی نامناسب وارد شدند و بدون برنامه‌ریزی صحیح، با دام‌های بومی و سنتی تلقیح یافتند. این دام‌های دورگه نتوانستند بازدهی مورد انتظار را داشته باشند و چون برخلاف دام‌های بومی، سازگاری لازم با شرایط سخت (مثل مراتع فقیر یا سیستم عشایری) را نداشتند، باعث ضرر و زیان بسیاری از دامداران شده و در نهایت بسیاری از گله‌ها جمع‌آوری شدند.
دامداری‌های سنتی روستایی و عشایری ما وابستگی شدیدی به مراتع و بارندگی دارند. اگر بارندگی مناسب باشد و علوفه در مراتع یا پس‌چرای مزارع کشاورزی فراهم باشد، تولید خوب است اما در سال‌های خشک‌سالی که علوفه نیست، دامدار توانایی تأمین خوراک دستی را ندارد و تولید افت می‌کند. یک تصور غلط وجود دارد که اگر خوراک گران یا کمیاب شود، قیمت گوشت بلافاصله بالا می‌رود، اما واقعیتِ بازار برعکس است. وقتی خوراک گران و نایاب می‌شود (به‌ویژه در فصول سرد که دسترسی به مرتع نیست)، دامدار توان سیر کردن دام را ندارد و مجبور می‌شود دام‌های خود را برای کشتار عرضه کند. این «عرضه انبوه و اجباری» باعث می‌شود قیمت گوشت موقتاً کاهش یابد و دامدار به‌شدت متضرر شود. این چرخه معیوب در بسیاری از سال‌ها تکرار می‌شود.
بی‌ثباتی در سیاست‌های صادرات و واردات نیز ضربه بزرگی به تولید می‌زند. گاهی صادرات آزاد و گاهی ممنوع می‌شود که نوسانات شدیدی در بازار ایجاد می‌کند. یک دامدار برای تولید نیاز به برنامه‌ریزی دارد، اما با این نوسانات شدید، هیچ روش علمی و مدیریتی نمی‌تواند سوددهی را تضمین کند. حتی اگر قیمت گوشت افزایش یابد، مقطعی است و در نهایت این دامدار است که زیان می‌بیند. نکته آخر مبحث واردات نهاده‌هاست؛ بخش عمده کنسانتره دامی (شامل جو، ذرت، کنجاله سویا و غیره) وارداتی است و نوسانات ارزی و وارداتی مستقیماً بر هزینه تمام‌شده تولید اثر می‌گذارد. علاوه بر نوسانات قیمت، ما با معضل وابستگی شدید به خوراک دستی مواجهیم. دامداری‌های صنعتی (به‌ویژه پرواری گوساله) و حتی دامداری‌های کوچک تا حد زیادی به کنسانتره وابسته‌اند. وقتی قیمت کنسانتره بالا می‌رود، هزینه تولید افزایش می‌یابد؛ اما گرانی تنها بخشی از مشکل است؛ مشکل بزرگ‌تر «کمبود و عدم دسترسی» است. واردات نهاده‌های دامی (جو، ذرت، سویا) تا حد زیادی انحصاری است و در اختیار چند شرکت محدود قرار دارد. این شرکت‌ها کنترل بازار را در دست دارند؛ هر زمان بخواهند توزیع می‌کنند و هر زمان نخواهند، کالا را در انبارها دپو می‌کنند. مدتی است که این اقلام کمیاب شده و این مسئله ضربه سنگینی وارد کرده؛ ابتدا به مرغداران (که 100٪ وابسته به خوراک وارداتی‌اند)، سپس به گاوداری‌های گوشتی و در نهایت به دامداری‌های دام سبک که برای تأمین کنسانتره نیازمند این اقلام هستند.
**شما در صحبت‌هایتان به نژاد گوسفندان و آمیخته‌گری‌هایی که رخ داده اشاره کردید. در استان همدان نژاد شاخص و مطرحی به‌نام «مهربان» داریم که هم چندقلوزایی خوبی دارد و هم از نظر ترکیب بدنی، اقتصادی محسوب می‌شود. با این حال، به‌نظر می‌رسد توجه کافی به توسعه و اصلاح ژنتیکی این نژاد نشده و بیشتر به آمیخته‌گری با نژادهای دیگر پرداخته‌اند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
کاملاً درست است. نژاد «مهربان» یکی از اکوتیپ‌های اصلی دام سبک کشور (از میان حدود 28 اکوتیپ موجود) و نژاد بومی و اصلی استان همدان است. این نژاد بیشترین سازگاری را با شرایط اقلیمی، نوع زمین و آب‌وهوای همدان دارد. متأسفانه بسیاری از دامداران استان بنا به دلایلی که علمی نیستند، اقدام به جایگزینی یا آمیخته‌گری نژاد مهربان با سایر نژادها مثل «افشاری» یا «قزل‌افشار» کرده‌اند. برای مثال، برخی دامداران صرفاً به‌دلیل سلیقه ظاهری (ترجیح رنگ سیاه یا قهوه‌ای تیره)، نژاد افشاری را ترجیح می‌دهند، در حالی که این دلیل موجهی برای تغییر نژاد نیست.
در سال‌های اخیر، بحث ورود ژن چندقلوزایی به نژاد افشار بسیار مطرح شد. درست است که نژاد مهربان در حالت عادی نرخ دوقلوزایی حدود 20 تا 25 درصد دارد و نژاد افشاریِ اصلاح‌ژنتیک‌شده (هوموزایگوس) می‌تواند نرخ چندقلوزایی را به 70 یا حتی 150 درصد برساند (سه یا چهارقلو زایی)، اما نکته مهم «شرایط نگهداری» است. این دام‌های اصلاح‌شده نیازمند شرایط پرورشی کاملاً صنعتی، مدیریت دقیق، بهداشت بالا و تغذیه اختصاصی هستند. مادری که چند بره می‌زاید، نیاز غذایی بسیار بالایی دارد تا بتواند شیر کافی تولید کند. اگر این دام‌ها در شرایط سنتی یا غیراستاندارد نگهداری شوند، نه‌تنها بره‌ها از بین می‌روند، بلکه خود دام مادر نیز دچار مشکل می‌شود؛ بنابراین، وارد کردن این نژادها عملاً مشکل گوشت استان را حل نکرد، زیرا فقط به «تولید بره» فکر شد و توانایی «تولید شیر» مادر برای تغذیه آن‌ها نادیده گرفته شد. تجربه نشان داده که نژادهای وارداتی یا آمیخته (مثل افشاری) در این منطقه سازگاری نژاد مهربان را ندارند. نژاد مهربان نسبت به افشاری و قزل افشار مزیت‌هایی دارد، نژاد مهربان ضریب تبدیل بهتری دارد، یعنی خوراک را بهتر به گوشت تبدیل می‌کند.دیگر مؤلفه هماهنگ شدن با وضعیت مراتع استان است، با فقر مراتع و علوفه کم‌کیفیت بهتر کنار می‌آید در عین حال توان راهپیمایی بالاتری دارد.
اگر قرار است اصلاحی صورت گیرد، باید به‌صورت کنترل‌شده (در مراکز تحقیقاتی یا دانشگاهی) و روی همین نژاد مهربان انجام شود، نه اینکه نژادهای ناسازگار را وارد گله‌های مردمی کنیم. در همین راستا، ما اکنون پروژه‌ای در دست اجرا داریم که به‌طور تخصصی روی صفات وزن و کیفیت لاشه نژاد مهربان کار می‌کنیم. هدف ما افزایش مقدار ماهیچه در لاشه این نژاد است و پیش‌بینی می‌کنیم نتایج آن طی دو تا سه نسل آینده آماده و قابل ارائه به دامداران باشد. در ادامه موضوع اصلاح نژاد باید عرض کنم که ما ویژگی‌های نژادی را در گله بهبود داده‌ایم و این روند افزایش کیفیت ادامه خواهد داشت. در حال حاضر این اصلاحات به‌صورت ناخالص است، اما زمانی که نژاد به سمت خالص‌سازی پیش برود، بازدهی بسیار بیشتر خواهد شد؛ به طوری که هم درصد لاشه و وزن دام افزایش می‌یابد، هم مقدار ماهیچه بیشتر می‌شود و در مقابل، میزان چربی کاهش پیدا می‌کند. این طرح چون روی یک نژاد بومی انجام می‌شود، پس از رسیدن به نتیجه نهایی، راحت‌تر می‌توان آن را به سایر نژادهای ایرانی نیز تعمیم داد، به‌نظرم چنین طرح‌هایی باید در کل کشور اجرا شوند.
**با توجه به ظرفیتی که در استان برای تولید گوشت وجود دارد بسیاری افراد دلیل گرانی گوشت را تأثیرگذاری دلالان در این عرصه می‌دانند؛ نظر شما چیست؟
در خصوص گرانی گوشت باید بپذیریم که معضل واسطه‌گری در تمام بخش‌های اقتصاد ما وجود دارد و بازار گوشت هم از این قاعده مستثنی نیست، اما نقش دلال‌ها آن‌قدر زیاد نیست که تمام گرانی را به گردن آن‌ها بیندازیم. دلیل اصلی گرانی، بالا بودن قیمت نهاده‌هاست. حتی با همین قیمت‌های فعلی گوشت در بازار، تولید برای دامدار چندان مقرون‌به‌صرفه نیست. من خودم در مقطعی محاسبه کردم و دیدم قیمت فروش گوشت شاید تنها 30 درصد هزینه‌های خوراک را پوشش می‌داد (البته در دامداری‌های کاملاً متمرکز که همه خوراک خریداری می‌شود). شاید در نظام عشایری یا روستایی حاشیه سود جزئی وجود داشته باشد، اما در کل اگر بخواهیم قیمت گوشت کاهش یابد، در درجه نخست باید تأمین نهاده‌ها کنترل شود و در درجه دوم بازدهی تولید افزایش یابد تا یک نظم ثابت در چرخه تولید ایجاد شود. اگر نوسانات شدید باشد (یک سال کشتار زیاد و سال بعد کمبود دام)، ثبات قیمت غیرممکن خواهد بود.

ارسال نظر

سوال: تعداد چشم انسان؟ 2

*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار