شناسه خبر:33679
1399/9/25 11:19:11

 سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: تقریباً همه ما کم و بیش با معضلات و آسیب‌های اجتماعی آشنایی داریم.موضوعاتی همچون طلاق،اعتیاد،روابط فرا‌زناشویی،فرار از خانه و مواردی دیگر از این دست که عموماً با میزان بسیار زیادی از اضطراب، افسردگی و تنش‌های روحی و روانی برای فرد به همراه بوده و یا منجر به آن می‌شود.

از منظر کارشناسان و مبتنی برتعاریف، آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می‌شود که نه فقط در چهار‌چوب اصول اخلاقی و قواعد رسمی و غیر رسمی جامعه‌ی محل فعالیت کنشگران قرار نمی‌گیرد بلکه عموماً با منع و تقبیح اجتماعی همراه است.

البته ابتلاء و ورود به آسیب و ناهنجاری، ویژه جنسیت و سن خاصی نیست و در این حیطه می‌توان شاهد مردان،زنان،پیران و جوانان و نوجوان فراوانی از همه طبقات و طیف‌های اجتماعی بود. با این حال و از آنجا که به‌صورت ویژه جوانی و نوجوانی یکی از مهم‌ترین و پر‌ارزش‌ترین دروان زندگی هر فرد محسوب می‌شود و دقت در این معنا که این طیف در واقع آینده سازان جامعه هستند لذا پرداختن به مسائل و مشکلات آن‌ها وبه‌صورت ویژه آسیب‌های مرتبط با این قشر جامعه نه فقط برای فردیت آن‌ها بلکه برای سلامت و امنیت کلیت خانواده‌ها،جامعه و حتی نسل‌های آینده بسیار ضروری است و می‌طلبد تا مدیران اجرایی و برنامه سازان و تصمیم‌گیران دوشا دوش خانواده‌ها به دقت در همه وجوه و سویه‌های رفتاری و نیازهای مرتبط به آن‌ها به این موضوع اهتمام لازم را مبذول دارند.

در واقع لزوم به دقت وارسی کردن پیش در‌آمدی در این موضوع از آن حیث دارای اهمیت و ضرورت است که نوجوانان و جوانان به خاطر وضعیت جسمی و روحی، جسارت و بی تجربگی آمادگی و پتانسیل بسیار بالایی را برای تجربه کردن بسیاری از امور نا‌شناخته دارند گو اینکه بسیاری از کارشناسان هم بر این نکته تأکید دارند که حتی آن‌دست نوجوانان و جوانانی هم که با فکر و اندیشه و راهنمایی پدر و مادر زندگی سالمی داشته نیز ممکن است از روی کنجکاوی و با دور شدن از خانواده و ارتباط‌گیری بیشتر با گروه همسالان و جامعه گذارشان به مسیرها و راه‌های ناهنجار و خلاف نیز کشیده شود.

بنابراین طبیعتاً در چنین اوضاع احوالی است که زمینه برای مفسده و انحراف یا گناه و کجروی رفتاری برای آن‌ها فراهم شده وناخواسته آنان را به لبه پرتگاه سقوط و انحراف سوق می‌دهد البته در اینجا ذکر این نکته نیز بسیار حائز اهمیت است و آن اینکه آسیب‌های اجتماعی از گذشته‌های دور تا کنون پیوسته در همه جوامع و به نسبت فرهنگ و توسعه یافتگی و حتی نوع ارزش‌ها و هنجارهای حاکم بر آن‌ها از گستردگی، تنوع، عمق و ریشه‌های متفاوتی برخودار بوده و هستند واساساً نیز هیچ‌گاه به‌صورت کامل حل و رفع نخواهند شد.

اما به‌صورت خاص و در عصری که در آن به‌سر می‌بریم جدا از مدل آسیب و ناهنجاری‌های قبلی و ریشه‌دار درفرد، خانواده‌ها و جامعه، گسترش تکنولوژی و دسترسی به اطلاعات از طریق فضای مجازی نیز به‌صورت خاص منجر به تبلیغ و ایجاد و افزایش بسیاری از آسیب‌های اجتماعی در جوامع شده است. که شاید در گذشته چندان شاهد آن نبوده‌ایم و یا شدت و عمق و کیفیت شیوع آن‌ها بدین گونه نبوده،اما در زمان فعلی افراد زیادی را با خود درگیر کرده است.

در واقع این تصور و تأیید در بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران مسائلِ رفتاری، اجتماعی، آسیب شناسی وجود دارد که رسوخ فضای مجازی در جوامع امروزی وتأثیرات آن بر شکل، فرهنگ و مدل رفتاری جوانان و نوجوانان ( به‌عنوان پر مخاطب ترین طیف انسانی در این فضا)به نحو تأمل برانگیزی باعث شده تا برخی از آسیب‌ها وکجروی‌ها به واسطه برخی تحولات رشد و نمود بیشتری پیدا ‌کنند و این یعنی نواختن یک زنگ هشدار رسمی برای خانواده‌ها و متولیان نظام سلامت رفتاری و فکری جامعه.

ولگردی....

عمده رفتار‌شناسان براین باورند که بسیاری از نوجوانان وجوانان وقتی در شرایط نامطلوب قرار گرفته و متحمل فشارها و تنش‌های زیادی شده و شرایط روحی بدی را تجربه می‌کنند در مواجه با این گونه تنیدگی‌ها از روش‌های غیر انطباقی استفاده می‌کنند.

این بدان معناست که در ابتدا برای فرار از مشکلات و پر کردن خلأ‌ها به‌صورت موقتی دست به برخی از رفتارهای کم خطر می‌زنند که البته عادت به انجام این گونه رفتارها باعث می‌شود تا بعدها با سهولت و جسارت بیشتری به اعمال نابهنجار و پرخطر دیگری نظیر مصرف مواد، کارتن خوابی، فرار از خانه، سوء استفاده جنسی و... روی آورند گو اینکه در این روند نیز ارتباط گیری بیشتر با گروه هم سن و سالان در پارک‌ها، کوچه‌ها و خیابان‌ها باعث می‌شود تا سرعت تشدید و تعمیق این آسیب‌ها بیشتر از قبل گردیده و فرد به شکل پر رنگ‌تر و هدایت‌شده تری به سمت مبدل شدن به یک انسان ناهنجار و ارزش‌گریز سوق داده می‌‌شود.

البته برخی کارشناسان نیز با اشاره به نقش خانواده در بروز این گونه تنش‌ها تصریح می‌کنند که شرایط نامتعادل و تنش‌های محیط خانواده به مرور زمان منجر به شکل‌گیری خطاهای استنتاجی در نوجوانان و جوانان می‌شود و متعاقباً همین نگرش‌های ناکارآمد که تحت تأثیر فرایندهای روانی نظیر «عزت نفس پایین » یا «عدم حرمت به خود» شکل گرفته. در زمانی که فرد گرفتار شرایط تنیدگی‌زا شده زمینه مستعدی را برای ابتلا و بروز افسردگی و سایر آشفتگی‌های رفتاری و روانی در وی ایجاد می‌کند.

اینکه شاید در مجموعه همه مصادیقِ کج روی و ناهنجارهایی که نوجوانان و جوانان جوامع امروزی (البته با شدت و ضعف‌های مختلف) به آن‌ها مبتلا هستند ولگردی جایگاه بسیار ویژه ای دارد زیرا ولگردی قطع نظر از اینکه به طور مستقل یک انحراف اجتماعی و در بسیاری از کشورها بزه جزایی تلقی می‌شود، سرچشمه و پیش در آمد بروز بسیاری از جرائم کیفری نیز به شمار می‌آید.

زیرا براساس تحقیقات صورت گرفته از سوی کارشناسان و صاحب نظران ونیز مؤسسات معتبر در حوزه جرم و آسیب شناسی به وضوح مشخص شده که رابطه مستقیمی بین تکرار جرم و ولگردی وجود دارد و تقریباً عمده بزهکارانی که مرتکب جرم می‌شوند (نزدیک به 80 درصد)دارای سابقه ولگردی بوده اند.

همچنین از دیدگاه برخی در علوم رفتاری و جامعه شناسی علل متفاوت دیگری برای ولگردی مطرح می‌شود اینکه برخی این آسیب را سرمنشأ زمینه‌های روانی فردی آن و در قالب درهم تنیدگی زندگی و یا آزاردیدگی نوجوان و جوان در محیط خانه دانسته و براین باورند که در این حالت فرد سعی می‌کند تا در یک فرآیند تدافعی محیط خانه را ترک کرده و مدت زمان بیشتری را ولو به‌صورت بی هدف و بی سرانجام در خلوت خود باشند که برخی اوقات نیز همین امر منجر به سوق دهی فرد به ارتکاب جرم فرار از خانه می‌شود.

همچنین گروه دیگر از رفتار شناسان نیز وجود جذبه‌های بیرون از خانه را علت این مسئله قلمداد کرده و معتقدند، سن نوجوانی و جوانی مرحله‌ای است که همه رخدادها و مسائل بیرون از خانه برای آن‌ها جذابیت دارد و همین امر میل و علاقه به گشت و گذار‌های پر تکرار و طولانی مدت در بیرون از خانه را در آن‌ها تقویت می‌کند.

البته شاید از منظر برخی این امر به‌خودی‌خود بد و منفی نباشد اما نکته اینجاست که با توجه به گستره و تنوع آسیب‌ها در عصر حاضر قطعاً عادت به گشت و گذار‌های بی‌منطق و بی‌ضابطه و صرفاً برای وقت‌گذارنی در خیابان‌ها و بیرون از خانه حتی در کوتاه مدت نیز می‌تواند سرمنشأ بروز و ابتلا به آسیب‌های فراوان گردد به‌خصوص برای نوجوانان و جوانانی که از نظر تربیتی و عاطفی کمبود دارند و یا اینکه به‌صورت خاص در خانواده‌هایی زندگی می‌کنند که مدام شاهد مشاجره و درگیری والدین هستندکه قطعاً این مورد تأثیر منفی به مراتب بیشتری خواهد داشت البته یکی دیگر از علل این موضوع نیز این است که ساختار برخی خانواده‌ها به نحوی است که فشارها را بیش از حد توانایی‌های جوان یا نوجوان به او تحمیل کرده و در نتیجه فرد بیشتر علاقه‌مند گذران اوقات خود در بیرون از خانواده و دایره انتظارات آن‌ها می‌شود که البته این مورد نیز یکی دیگر از پیش زمینه‌های فرار از خانه هم محسوب می‌شود.

در این خصوص رفتارشناسان تأکید دارند که قطع نظر از هر علت و عامل اما وقتی یک نوجوان و جوان خواه دختر یا پسر به‌طور معمول و برحسب عادت وقت زیادی را به خیابان‌گردی و حضور در بیرون از خانه می‌گذراند و آن‌را یک لذت تلقی می‌کند، در حالی که هیچ نفعی مادی و غیر مادی هم برایش ندارد، دیگر از ولگردی نه به عنوان یک خُرده ناهنجاری بلکه باید به‌عنوان یک بیماری یاد کرد که پیشگیری از آن بهتر از درمان است زیرا همانطور که در متن‌های پیشین نیز اشاره کردیم رابطه مستقیمی بین ابتلا و گرایش به جرم و ولگردی وجود دارد و به کرات عنوان شده که تقریباً 80 درصد از بزهکارانی که مرتکب جرم می‌شوند دارای سابقه ولگردی بوده‌اند.

جرم محرز، تعریف مبهم، بی‌توجهی آشکار....

البته هرچند در کشور ما هیچگاه آمار واقعی از تعداد ولگردان اعلام نمی شود (وجود ندارد)، اما مطالعه و تحقیقات میدانی و اظهار نظرهای غیر‌مستقیم برخی نهادهای متولی اعم از بهزیستی، نیروی انتظامی و نظام قضایی حکایت از آن دارد که این پدیده در یکی دو دهه گذشته به صورت آزار‌دهنده ای گسترش یافته ومتأسفانه به سرعت نیزدر حال ریشه دوانی به‌خصوص در نسل جوان و نوجوان است.

به نحوی که می‌توان طیف وسیعی از نوجوانان و جوانان عاطل و باطل و سرگردان را که به‌صورت معمول در هر ساعت از شبانه روز در پارک‌ها، خیابان‌ها، ‌میادین، چهارراه‌ها، مراکز خرید و فروش و ترمینال‌های مسافرتی در حال وقت گذرانی را دید در حالی که بسیاری از آنان با گریز از قانون و انضباط و گذر از حیثیت و آبروی فردی و اجتماعی مستعد انحرافات و ارتکاب جرائم گوناگون هستند که البته حضور گسترده کمی و کیفی دختران نیز در این حوزه بر شکنندگی هر چه بیشتر و عمیق‌تر موضوع می‌افزاید.

‏البته در طبقه‌بندی جرائم، ولگردی جزء «جرایم به عادت» محسوب می‌گردد و از منظر حقوقی جزء جرائم اعتیادی است و نیاز به تکرار دارد. یعنی اگر فردی یک روز بیکار باشد نمی‌توان او را ولگرد دانست و با او برخورد قانونی کرد ضمن اینکه ولگردی در برخی از اوقات نیز یکی از عناصر جرم شناخته می‌شود با این حال و طبق قانون در صورت اثبات مجازات این جرم حبس از یک تا سه ماه است. گو اینکه در این میان هم برخی با استناد به تعاریف، ولگردی را نه الزاماً یک جرم بلکه یک خُرده انحراف و آسیب اجتماعی می‌دانند.

شاید برهمین اساس است که بیشتر افراد ولگرد هیچ اعتقادی به جرم بودن کارشان ندارند زیرا ولگردی از منظر قانون یعنی بدون جا، مکان و وسیلة معاش بودن بنا‌براین اگر برخی از آن‌ها به هر نحوی دارای وسیلة معاش و یا سرپناهی برای گذران زندگی باشند خارج از تعریف فوق قرار گرفته و ولگرد محسوب نمی شوند مخصوصاً جوانان و نوجوانانی که پس از گشت و گذارهای بی هدف روزانه در نهایت شب‌ها به خانه خود برمی‌گردند که با این حساب نمی‌توان آن‌ها را نیز ولگرد نامیده ویا مورد برخورد و تعقیب قرار داد.

حال اما جدا از بحث تعاریف و مصادیق متأسفانه امروزه به وضوح تمام شاهد تبعات گسترش ناخوشایند این آسیب در جامعه هستیم که به‌صورت مستقیم یا غیر مستقیم در حال تزریق تبعات خود به بدنه جامعه بوده و نسل جوان را به شکل نگران کننده‌ای در معرض تهدید و چالش قرار داده‌اند.

گو اینکه یکی از نگران کننده‌ترین موضوعات نیز در این بین وجود نوعی هم‌آوایی ندانسته و بی‌توجهی آشکار والدین به مدل رفتاری نوجوان و جوان خود در این زمینه است که یا نمی توانند و یا شاید هم نمی‌خواهند تا به رغم درک تبعات آن مانع از بروز و ادامه این رفتار در آن‌ها شوند چرا که عموماً یا معتقدند نمی‌توان فرزندان را تمام مدت در خانه اسیر کرد و این امر به معنای سلب آزادی آن‌ها است و یا به هر شکل و علت توان پایش و کنترل بر مدل رفتارها و کمیت و کیفیت حضور آن‌ها در بیرون و درون منزل را ندارد که در هر دو حالت این موضوع به مثابه یک چراغ سبز رسمی برای ادامه این رفتار و متعاقباً ورود به بسیاری از حوزه‌های آسیب زاست

نظارت به معنای مراقبت نه اسارت....

پیشتر نیز اشاره کردیم که تحقیقات صورت گرفته تأیید‌کننده این واقعیت است که فقدان نظارت کافی و کامل بر کمیت و کیفیت حضور نوجوانان و جوانان در بیرون از خانه پیامدهای خطرناک متعددی را در پی دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به کاهش نمرات درسی، افزایش رفتارهای بزهکارانه و ناسالم، مصرف سیگار، مصرف مواد، مشروبات الکلی انجام رفتارهای خطرناک، بی‌توجهی به الزامات قانونی در رانندگی، افزایش ارتباط با دوستان و همسالان ناباب، فرار و... اشاره کرد.

کارشناسان تأکید دارند که در این خصوص نظارت نه به معنای زندانی کردن بلکه به مفهوم مراقبت از فرزندان است، مراقبت از اینکه هم اکنون نوجوان و یا جوان با چه کسی است و هر روز چه کارهایی انجام می‌دهد،بنابراین دانستن اینکه او دقیقاً کجاست، وقتش را با چه کسی می‌گذراند‌ و اینکه آیا بزرگتری مواظب آنهاست یا نه! نه به‌عنوان ناقض آزادی بلکه ضامن سلامتی آن‌ها باید تلقی گردد.

البته این نظارت هم نباید به گونه ای باشد که نوجوان‌ یا جوان احساس کند آزادی و استقلال او از بین رفته بلکه باید به او بفهمانید که به روش کنترل نامحسوس او را محافظت کرده و نخواهد توانست مشکلات و مسائل خود را از شما پنهان کند. پس بهتر است او هم به شما اعتماد کرده و خودش را به دردسرها و چالش‌هایی که به تجربه اش نمی ارزد، نیندازد.

البته در ابتدا برای برخی از والدین تعیین محدودیت زمانی برای بیرون ماندن نوجوان از خانه و ملزم کردن آن‌ها به رعایت آن می‌تواند دلهره‌آور به نظر برسد، شاید چون می‌دانند که نوجوان و یا جوان سعی در مخالفت با آن خواهد کرد و یا از این که این موضوع باعث ایجاد چالش و تنش در ساختارخانواده گردد احساس نگرانی می‌کنند. اما در نهایت او باید متوجه این مسئله بشود که اگر از مقررات خانواده پیروی نکند والدین مجبور خواهند شد تا در تصمیم‌گیری‌ها و یا مدل رفتاریشان نسبت به او تجدید نظر کنند.

در این خصوص کارشناسان به والدین توصیه می‌کنند احتمال اینکه در زمان‌هایی فرزند شما مدت زمان زیادی را بیرون از منزل بگذراند زیاد است پس بنابراین بسیار لازم است که از همان ابتدا شما تشخیص دهید آیا فرزند‌تان سعی در کنار زدن محدودیت‌ها دارد و یا اینکه دلیل دیگری برای این امر وجود دارد که در این صورت لازم است در اسرع وقت به تمام ماجرا پی ببرید و شرایط را بسنجید و زمانی که از جزئیات ماجرا با خبر شدید می‌توانید بر اساس آن تصمیم بگیرید.

رفتار شناسان تأکید دارند والدین به‌عنوان مهم‌ترین و اولین معیار برای آموختن هنجارها و ارزش‌ها و قوانین اجتماعی با این کار به فرزند خود (خواه نوجوان یا جوان دختر یا پسر ) می‌آموزند که باید انتظارات خانواده و جامعه را در دنیای واقعی مبتنی بر ارزش‌ها و هنجارها و قواعد اجتماعی برآورده سازند که این انتظارات شامل موضوعاتی همچون او باید کجا باشد و چه زمانی باید آنجا باشد. تا چه زمانی مجاز به بیرون ماندن در خانه است و یا در چه ساعتی باید در منزل باشد. ضمن اینکه زمان بیرون ماندن از خانه برای هر فرد هم می‌بایست متناسب با سن،جنسیت، توانایی و مهارت‌های رفتاری او و صد البته میزان اعتماد والدین به او و به‌صورت خاص بایستگی‌ها و شایستگی‌ها و نیز ارزش‌های و هنجارهای حاکم برجامعه تعیین ‌شود.

شناسه خبر 33679