شناسه خبر:36511
1399/11/20 10:29:30

سپهرغرب، گروه سیاسی: محسن امین‌زاده، از مقامات وزارت خارجه دولت اصلاحات و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک یادداشت که وبسایت مشق نو آن را منتشر کرد به تشریح 100 نکته پیرامون دیپلماسی و امنیت ملی ایران به زعم خود پرداخته است.
 در بخشی از نکات مورد اشاره امین‌زاده می‌خوانیم:
39_کنش‌گری مقتدرانه نظامیان ایران در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه زمینه‌ساز فرصت‌های بزرگ برای قدرت ملی و توسعه ملی ایران و کنترل‌کننده تهدیدهای امنیت ملی و قدرت ملی ایران است.
40_کنش‌گری مقتدرانه در خارج از مرزها مستلزم یک دیپلماسی مقتدرانه و مدیریت دیپلماتیک همه کنش‌های سیاسی، نظامی و امنیتی و راهبردی است. هیچ نهادی جز نهاد سیاست خارجی صلاحیت مدیریت کنش‌های بین‌المللی را ندارد.
41_نظامی‌گری در برون مرزها اگر تحت مدیریت قوی و متمرکز دیپلماتیک نباشد نه‌تنها فرصت‌ساز نیست؛ بلکه می‌تواند مولد و زمینه‌ساز تهدید امنیت ملی باشد.
42_نظامیان به خاطر ماهیت، رویه‌ها و محیط کاری کاملا متفاوت، فاقد صلاحیت مدیریت دیپلماتیک تحولات هستند و حتی قادر نیستند در صحنه بین‌المللی از هویت و اهمیت کنش‌های موثر و مقتدرانه نظامی خود به‌درستی حراست کنند.
43_به‌عنوان یک ضرورت مهم امنیت ملی و قدرت ملی ایران، مدیریت دیپلماتیک همه کنش‌های منطقه‌ای ایران از جمله کنش‌های نظامی باید به وزارت خارجه منتقل شود و مناسبات میان نهادهای نظامی و امنیتی با وزارت خارجه، در داخل کشور توسط شورای عالی امنیت ملی ایران هماهنگ شود.
 درباره این اظهارات امین‌زاده در وهله اول باید دانست که او تقلا کرده است تا بیت‌الغزل این روزهای محافل اصلاح‌طلب برای تخریب نامزدهای بالقوه جهادی در انتخابات 1400 با عنوان کاندیدای نظامی را در بعد دیگری شرح دهد.
خوانش اظهارات ناقص امین‌زاده پیرامون کنش‌گری مقتدرانه در خارج از مرزها البته با یک نقض بزرگ تاریخی نیز مواجه است و آن شخصیت و کارنامه شهید سپهبد سلیمانی است. فردی که اصلاح‌طلبان به دلیل اتوریته و کارنامه او؛ در زمان حیاتش جرأت بیان چنین مطالبی را در ابعاد کلان نداشتند اما امروز به تصور اینکه حاج قاسم دیگر نیست و می‌توان کارنامه‌اش را انکار کرد؛ دست به انتشار چنین حرف‌هایی می‌زنند.
دقت شود که مشکل اصلاح‌طلبان ستادی با مفهوم اقتدار است نه نظامی‌گری! زیرا آنها خود امنیتی هستند و حق نظر دادن درباره نظامی‌ها را ندارند. پس چرا با مفهوم اقتدار عناد می‌ورزند؟
پاسخ این است که چپ‌های ستادی و اعضای ستاد مشترک "فتنه 88 و آبان 98" از آنجا که خوب می‌دانند راه حل مشکلات ایران در داخل و خارج از کشور گزینه "اقتدار و همت جهادی" است؛ بنای خود را بر این گذاشته‌اند که در همه جهات و اضلاع دست به تخریب این مفهوم در ذهن مردم بزنند.
تا نشاید که کارنامه‌ای مثل کارنامه جهادی شهرداری تهران در دوره گذشته؛ در تمام وسعت کشور ایران و برای منافع خارجی ایران تکرار شود.
در بحث انتقاد امین‌زاده به اقتدار فرامرزی ایران یا همان ورود نظامی‌گری به عرصه دیپلماسی! باید دانست که اگر اقتدار و مدیریت جهادی حاج قاسم نبود امروز دولت ایران هم مثل یکی از اقمار خرد منطقه‌ای در حال مذمت قتل عام و برده‌فروشی‌های داعش بود و صرفاً به محکوم کردن رخدادهای ضد امنیتی اشتهار داشت.
چه اینکه آقایان در وهله اول چندان روی خوشی هم به حضور نظامی ایران برای دفاع از سوریه نشان نمی‌دانند و یا ماجرای مشکوکی با عنوان "نامه 2003" که گفته می‌شود در وزارت خارجه دولت خاتمی نوشته شده حکایت از آن دارد که آقایان دل خوشی از حزب‌ا... هم ندارند!
ساده‌لوحی برخی رفتارهای دیپلماتیک سال‌های اخیر که حتی ورود شخص حاج‌قاسم و تذکر او به ظریف را نیز در پی داشت هم برگ دیگری از همین تاریخچه است.
ماجرای وارد کردن روسیه و پوتین به عرصه مبارزه با داعش که از دیگر نتایج اقتدار شهید سلیمانی بود نیز البته هرگز به نام دیپلمات‌های اتو کشیده دولت آقای روحانی سند نخورده است و آنها خود نیز اذعان دارند که اگر اقتدار حاج قاسم و زبان‌بلدی او در عرصه تفاهمات جهانی نبود؛ بسا که ایران متحدان کمتری در عرصه جبهه مقاومت سوریه داشت.
باید دانست که راه بیشتر شدن سرعت پیشرفت ایران در همه عرصه‌های داخلی و خارجی یک گزینه بیشتر نیست و آن "اقتدار" است. اقتداری که البته بایستی با "رأی خوب" مردم به نامزد مقتدر انتخابات 1400 مورد مساعدت قرار گیرد.

شناسه خبر 36511