سپهرغرب، گروه اندیشه: دوران امامت امام محمد باقر (ع) اوضاع فرهنگ اسلامی با مشکلاتی از سوی حکومت مواجه شد و امام نهضت بزرگی در زمینه علوم و معارف دینی به راه انداختند.
دوران امامت امام محمد باقر (ع) در شرایطی بود که کجاندیشیهای زیادی بر جامعه فرهنگی و سیاسی سایه انداخته بود. امام برای مقابله با این اوضاع از روشهای گوناگونی بهره بردند تا اسلام ناب محمدی و آموزههای قرآن کریم را به مردم یادآوری کرده و فرهنگ اسلام اصیل را در جامعه نهادینه کنند. یکی از مهمترین اقدامات آن حضرت را میتوان در راهاندازی دانشگاه بزرگ اسلامی مشاهده کرد که ثمره آن تربیت و پرورش چهرههای بزرگ دینی و شیعی مانند زرارهبن اعین یا ابانبن تغلب است؛ چهرهها و شخصیتهای مهمی که فقه، تفسیر قرآن، عرفان اسلامی و بسیاری از آموزههای دیگر را در مکتب امام محمدباقر علیهالسلام آموختند. این دانشگاه بزرگ شیعی زمینهای بود که امام صادق علیهالسلام نیز شیوه و منش پدر بزرگوار خود را ادامه دادند و علوم اسلامی را در جغرافیای آن زمان و بلکه در طول تاریخ گسترش دادند.
در گفتگویی که تسنیم با استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس اسلامی، انجام داده است به بررسی اوضاع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دوران امامت امام محمدباقر علیهالسلام و روشهای آن حضرت در تبیین و گسترش آموزههای اسلامی پرداخته است.
آنطور که فاطمه سلیمانی، توضیح میدهد، وقتی سیره و سبک زندگی ائمه اطهار علیهمالسلام را مرور میکنیم متوجه میشویم که هر یک از آن بزرگان در دوران خاصی قرار داشتند و بهتناسب شرایط حاکم بر جامعه زمان خود، روش خاصی برای مقابله در پیش میگرفتند. چنانکه در دوران امام حسین علیهالسلام ضرورت پیدا کرده بود که امام قیام مسلحانه کنند. در این راستا امام محمدباقر علیهالسلام هم بنا بر شرایط و اوضاعی که در جامعه مشاهده میکردند، روشهای گوناگونی برای مقابله با ظلم بنیامیه و ترویج و تبیین آموزههای اسلامی انجام میدادند. گاهی لازم بود که آن حضرت به تربیت شاگردانی بپردازند و آنها را به مناطق گوناگون در سرزمین اسلامی بفرستند تا از این طریق آموزههای اسلامی در جامعه و در شهرها و روستاها و سرزمینهای دورتر از مدینه ترویج پیدا کند. در این شرایط مشاهده میکنیم که آن حضرت دانشگاه عظیم شیعی و اسلامی را راهاندازی کردند که ثمرات و برکات بسیار زیادی داشته است.
گاهی لازم میدیدند که بهطورجدی و علنی با حاکمان غاصب و ظالم زمان خود مقابله کرده و از آنها علناً انتقاد کنند تا مردم متوجه عدم مشروعیت حکومت آنها بشوند. چنانکه در حدیثی از آن حضرت میخوانیم که فرمودهاند: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَة.» به این معنا که: «اسلام بر پایه پنج چیز بنا نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت.» در این باره زراره که از شاگردان آن حضرت بود سؤال کرد: «در بین این پنج مورد کدامیک افضل است و بر دیگر موارد ارجحیت دارد؟» امام علیهالسلام فرمودند: «الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن» به این معنا که: «ولایت از همه آنها برتر است به این علت که کلید آنهاست و والی (امام) راهنماییکننده بر آنها است.»
اوضاع فرهنگی و سیاسی
دوران امامت امام محمدباقر علیهالسلام
شرایط و اوضاع جامعه در دوران زندگی و امامت امام محمدباقر علیهالسلام چگونه بود؟
دوران امامت امام محمدباقر علیهالسلام در شرایطی بود که اوضاع فرهنگ اسلامی با مشکلاتی از سوی حکومت مواجه شده بود. به همین دلیل بوده که امام تلاش و کوششی جدی و مصمم داشتند تا نهضت بزگی در زمینه علوم و معارف دینی به راه انداختند. بهطوریکه این جنبش دامنهدار با تأسیس و بنیانگذاری دانشگاه وسیع و مهم اسلامی انجامید که در دوران امام صادق علیهالسلام اوج شکوفایی خود را تجربه کرد.
امام محمدباقر علیهالسلام در دوران امامت خود نهضت علمی را طرحریزی و راهاندازی کردند که تا ائمه بعدی ادامه داشت. هرچند که در آن زمان شرایط و اوضاع نامناسبی در عرصه فرهنگی جامعه حاکم شده بود ولی امام با سعی زیاد این نهضت بزرگ را راهاندازی کردند و شاگردان زیادی را تربیت و رشد دادند. به این صورت دانشگاه بزرگی که امام محمدباقر علیهالسلام راه انداختند تا آنقدر عظیم بود که امروز ما آثار شاگردان آن حضرت را هم در دست داریم و از احادیثی که نقل کردهاند استفاده میکنیم.
بهعبارتدیگر نهضت بزرگ علمی که در دوران امام صادق علیهالسلام شاهد آن هستیم، حاصل تلاشی است که اساس آن در دوران امام محمدباقر علیهالسلام پایهریزی شد.
به این صورت بود که امام محمدباقر علیهالسلام در دوران امامت خود درسهای دینی را برقرار کردند و با طرق گوناگون با هر نوع کجاندیشی در دین مبارزه کردند و درصدد از بین بردن چالشهای علمی و فرهنگی، پایهریزی اصول ناب اسلامی با تکیهبر آیههای قرآن کریم و سیره پیغمبر اسلامی صلیالله علیه و آله برآمدند. حتی موضوعات فقهی و اعتقادی از منظر قرآن را مورد بررسی و تحلیل قرار دادند و به این صورت جنبش عظیمی به راه انداختند که نتیجه آن پرورش و ظهور دانشمندان و فرهیختگان علمی بود که آثار مبارک آن تا به امروز باقیمانده و به دست ما رسیده است.
در این میان مشهورترین شاگردان امام علیهالسلام چه کسانی بودند؟
یکی از معروفترین شاگردان امام، زراره بن اعین است که البته بعد از شهادت امام محمدباقر علیهالسلام به یاران امام صادق علیهالسلام پیوست. زراره در نزد این دو امام شأن و منزلت زیادی داشت و جزو افرادی است که او را از راستگویان و صادقان در نقل حدیث نام بردهاند.
ابان بن تغلب هم شاگرد دیگر امام است که جزو چهرههای علمی دوران در خود در حوزه فقه، تفسیر قرآن، حدیث، قرائت و لغت محسوب میشود. علم او بهقدری گسترده بود که امام به او فرمودند: تو در مسجد بنشین و برای مردم فتوا بده، چون دوست دارم مردم مانند تویی را در میان شیعیان ما ببینند.
یکی دیگر از برجستهترین شاگردان امام محمدباقر علیهالسلام، محمد بن مسلم ثقفی بوده که دورانی هم شاگردی امام صادق علیهالسلام را کرده است. او هم در گسترش و تبلیغ اسلام و فرهنگ ناب محمدی صلواتاللهعلیه نقش زیادی داشته است.
این اندازه تلاش برای ترویج آموزههای اسلام در دوران کدام حاکمان صورت گرفته است؟
اولین کسی که در حکومتش با دوران امامت امام محمدباقر علیهالسلام همزمان شده بود، ولیدبن عبدالملک بود. بعد از او حکومت سلیمانبن عبدالملک، عمربن عبدالعزیز، یزیدبن عبدالملک و هشامبن عبدالملک همزمان شده بود.
البته باید بدانیم که در دوران امامت آن حضرت در اثر ظلمهای بنیامیه، هرازگاهی در سرزمینهای مختلف اسلامی انقلاب و جنگهایی روی میداد و از طرف دیگر خود خاندان بنیامیه هم با هم مشکل داشتند و هر کسی سعی میکرد در داخل دستگاه حکومت، قدرت را از دیگری برباید. همین کشمکشها بر سر قدرت باعث شد که آنها به خود مشغول شده و تا اندازهای از تعرض به اهلبیت علیهمالسلام بازبمانند.
درنهایت در سال 114 یا 117 هجری بود که طبق بعضی از روایتها، آن حضرت توسط ابراهیمبن ولیدبن عبدالملک برادرزاده هشام خلیفه اموی مسموم شده و به شهادت رسیدند.
سیره تبلیغی و انتقادی امام
در برابر چنین حاکمان زورگویی که هرکدام تشنه رسیدن به قدرت بودند و وقتی به حکومت میرسیدند، به مردم مخصوصاً شیعیان و اهلبیت علیهمالسلام ظلم میکردند، امام محمدباقر علیهالسلام چه روشهایی برای مقابله در پیش میگرفتند؟
دقت داشته باشید که وقتی سیره و سبک زندگی ائمه اطهار علیهمالسلام را مرور میکنیم متوجه میشویم که هر یک از آن بزرگان در دوران خاصی قرار داشتند و بهتناسب شرایط حاکم بر جامعه زمان خود، روش خاصی برای مقابله در پیش میگرفتند. چنانکه در دوران امام حسین علیهالسلام ضرورت پیدا کرده بود که امام قیام مسلحانه کنند.
در این راستا امام محمدباقر علیهالسلام هم بنا بر شرایط و اوضاعی که در جامعه مشاهده میکردند، روشهای گوناگونی برای مقابله با ظلم بنیامیه و ترویج و تبیین آموزههای اسلامی انجام میدادند. گاهی لازم بود که آن حضرت به تربیت شاگردانی بپردازند و آنها را به مناطق گوناگون در سرزمین اسلامی بفرستند تا از این طریق آموزههای اسلامی در جامعه و در شهرها و روستاها و سرزمینهای دورتر از مدینه ترویج پیدا کند. در این شرایط مشاهده میکنیم که آن حضرت دانشگاه عظیم شیعی و اسلامی را راهاندازی کردند که ثمرات و برکات بسیار زیادی داشته است.
گاهی لازم میدیدند که بهطورجدی و علنی با حاکمان غاصب و ظالم زمان خود مقابله کرده و از آنها علناً انتقاد کنند تا مردم متوجه عدم مشروعیت حکومت آنها بشوند. چنانکه در حدیثی از آن حضرت میخوانیم که فرمودهاند: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَة.» به این معنا که: «اسلام بر پایه پنج چیز بنا نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت.» در این باره زراره که از شاگردان آن حضرت بود سؤال کرد: «در بین این پنج مورد کدامیک افضل است و بر دیگر موارد ارجحیت دارد؟» امام علیهالسلام فرمودند: «الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن» به این معنا که: «ولایت از همه آنها برتر است به این علت که کلید آنهاست و والی (امام) راهنماییکننده بر آنها است.»
تأکید بر عدم همراهی با دولت و حاکم ظالم
آیا امام محمدباقر علیهالسلام بهطور علنی مردم را نهی از همراهی با دولتها و حاکمان ظالم و زورگو میکردند و یا به همین اندازه که نسبت به حکومت انتقاد کنند، کفایت میکردند؟
امام در شرایط گوناگون مردم را از همراهی و همکاری با حکومت ظالم نهی میکردند و به مردم هشدار میدادند که همراه ظالمان و کمککننده به آنها نباشند. حتی این پیام مهم را از روشهای گوناگون به مردم میرسانند. چنانکه دراینباره هم روایتهای گوناگونی عنوان شده است. بهعنوانمثال یک نفر به خدمت امام محمدباقر علیهالسلام رسید و از آن حضرت سؤال کرد: «من از دوران حکومت حجاج تابهحال فرماندار بودم و در خدمت و همراه حکومت ظالمان بنیامیه بودم. آیا حالا امکان توبه برای من وجود دارد؟» امام در جواب او سکوت کردند. آن مرد دوباره سؤالش را تکرار کرد. آن حضرت در جواب مرد فرمودند: «توبه تو زمانی قبول میشود که حق هر صاحب حقی را پرداخت کنی.»
در روایت دیگری هم عنوانشده که یکی از شیعیان به امام محمدباقر علیهالسلام عرض کرد: «نظر شما چیست که من به حاکم زمان نزدیک شوم و در دربار رفتوآمدی داشته باشم؟» امام فرمودند: «این کار را برای تو صلاح نمیدانم.» آن مرد توضیح داد که گاهی به سرزمینهای دیگر میرود و ابراهیم بن ولید را در دیدار میکند. امام فرمودند: «رفتوآمد تو در دربار حاکم ظالم سه نتیجه منفی برایت دارد: محبت دنیا را در دلت ایجاد میکند، موجب میشود که مرگ و روز حساب را از یاد ببری و تو را نسبت به آنچه خداوند متعال برایت قسمت کرده ناراضی میکند.»
آن مرد دوباره توضیح داد که صاحب خانواده است و رفتوآمد به دربار آن حاکم برای امرارمعاش و تجارت است. امام در جوابش فرمودند: «ای بنده خدا! من نمیخواهم تو را به ترک دنیا دعوت کنم، بلکه میخواهم گناه را ترک کنی. ترک دنیا فضیلت است ولی ترک گناه واجب است. تو در شرایطی هستی که به انجام واجبات نیازمندتری تا کسب فضائل.»
شناسه خبر 36683