سپهرغرب، گروه خانواده: برنامههای تلویزیونی، فیلمهای سینمایی، موزیکها، تبلیغات و کتاب و مجلات همگی یک قالب کلیشهای درباره تصویر بدن را ترویج میکنند، تصویر و فرمی تکراری که هر روز بر جزئیات ظاهری آن اضافه میشود، هر روز بیش از قبل منِ بیننده متوجه این مسأله میشوم که بدن آرمانی نمایش دادهشده در رسانه چه ویژگیهایی دارد و من در چه مختصاتی نسبت به آن قله کمال و زیبایی ایستادهام.
حتی اگر کمی بیشتر سماجت به خرج دهم، میتوانم گرای مخصوص برای نزدیک شدن به آن تصویر آرمانی را پیدا کنم.
آیا این الگوسازی و حرکت شیفتهوار به سمت تصویر معرفیشده از سمت رسانه مختص جنسیت خاصی است؟ قطعا اینطور نیست، رسانه برای هر دو جنس بنا بر میل و کشش درونی آنها برنامه مجزایی دارد، علاوه بر اینکه با ظرافت و دقت نیازهایی را در انسان فعال و گاه ایجاد میکند که بتواند او را به سمت جزیره ناشناخته کمال و زیبایی بکشاند.
توطئهای در کار نیست، مساله ایجاد نگاه کلیشهای و تفکر قالبی است، نگاه و تفکری که انسانها را از موجوداتی با نظرات و انتخابهای مستقل و متفاوت به گروههایی یک شکل و یک دست تبدیل میکند.
زنان
تحقیقات روی تصویر بدن و محتوای رسانهای نشان میدهد تمرکز جدی رسانهها از گذشته روی چند ویژگی زنان و دختران بوده: زیبایی و جوانی و البته لاغر بودن. تصاویر بدن زنان در همه جا حضور دارد، از جلد مواد غذایی گرفته تا تبلیغات مربوط به خودرو.
بازیگران محبوب سینما و تلویزیون هر روز جوانتر، قد بلندتر و لاغرتر میشوند. مجلات و محتوای مربوط به زنان اصرار بر این دارند که اگر فقط10کیلو از وزنتان کم کنید، همه شرایط یک زندگی ایدهآل را خواهید داشت، مثلا یک ازدواج عالی، داشتن فرزندان دوستداشتنی، رابطه جنسی بینقص و جایگاه شغلی مورد نظرتان.
عصر اسنپ چت و اینستاگرام این مفهوم را که برای داشتن زندگی ایدهآل باید بدنی ایدهآل داشتهباشید، تدوام بخشیده است.
شخصیتهای مونث در فیلم و سریالهای خانوادگی، برنامههای کودک و تبلیغات همگی ظاهری مشابه با یکدیگر دارند، زیبا، جوان و لاغر. شخصیتهای مونثی که از این سه معیار کمی فاصله دارند، مثلا از نظر وزنی در دسته زنان لاغر قرار نمیگیرند، در بیشتر مواقع در برنامههای تلویزیونی حضور ندارند یا شخصیت اصلی یک موقعیت رمانتیک نیستند.
این تصویر تکراری در برنامههای کودکان و نوجوانان همواره پیش چشم آنهاست و کودکان و نوجوانان زمان زیادی را صرف برنامههای تلویزیونی و فیلم و بازیها میکنند.
یک سوال مهم
چرا این معیارهای زیبایی به زنان و دختران تحمیل میشود؟ اکثر آنها در زندگی عادی هیچ شباهتی به مدلها ندارند.
قد و وزن و چهره بسیاری از این مدلها تحت عملهای سنگین یا تغییرات نرمافزاری به شکلی الههطور درآمده که رسیدن به آن تصویر گاهی بعید است. پس چه اصراری بر ارائه این تصویر از سمت رسانه است؟
دستهای از دلایل را میتوان در بخش اقتصادی و مساله پول سازی این صنعت جستوجو کرد. ارائه یک ایدهآل فیزیکی که دستیابی به آن دشوار است، باعث رشد و سودآوری صنایع آرایشی، بهداشتی و درمانی میشود.
طبق تحقیقاتی در سال 2011 صنعت رژیم غذایی به تنهایی 60میلیارد دلار در آمریکا درآمد داشته، بازاریابها میدانند دختران و زنانی که نسبت به بدن خود حس ناایمنی دارند، مشتریان خوبی برای محصولات زیبایی، لباسهای جدید و مواد کمکی رژیم غذایی هستند.
این استراتژی تجارت در سنین مختلف کارایی دارد، طبق آمار سال 2017 از هر 10دختر 9دختر از بدن خود ناراضی هستند، کاهش سن دختران ناراضی خطری جدی برای سلامت روانی و اعتماد به نفس و عزتنفس دختران است و پیش زمینه پیدایش اضطراب و افسردگی در نوجوانی و جوانی و میانسالی است.
انبوه پیامهای رژیمغذایی و زیبایی به دختران «معمولی» این پیام را میدهد که آنها همیشه به تغییر نیاز دارند و درواقع بدن زن شیئی است که باید کامل شود. البته این رسانهها ادعای این را دارند که ما زنان و دختران را به سمت ارتقای سلامت جسمی راهنمایی میکنیم.
فاجعه واقعی زمانی است که بسیاری از این کلیشهها در دختران درونی میشود و خود را براساس استانداردهای صنعت زیبایی قضاوت میکنند، تصویر دختران و زنان معمولی از رسانه محو میشود و تصویری غیرواقعی جای آن را میگیرد.
با توجه به عواقب جدی این نگاه بر دختران و زنان، لازم است آنها درک درستی از ماهیتی که رسانه نسبت به تصویر بدن زنان میسازد و علت این تصویرسازی داشتهباشند.
آموزش تفکر انتقادی و داشتن نگاهی نقادانه نسبت به پیامهای رسانهای و بازنماییها و کلیشههای موجود در آن باید از سالهای ابتدایی کودکی آغاز شود؛ چرا که دختران از سنین پایین در معرض پیامهای جدی درباره تصویر بدن قرار میگیرند.
مردان
بیشتر نگرانی در مورد رسانهها و تصویربدن مربوط به دختران است اما محققان و متخصصان بهداشت بیشتر توجه خود را به پسران معطوف کردهاند، تحقیقات نشان میدهد اگرچه پسران کمتر در مورد نگرانیهای خود صحبت میکنند اما آنها نیز حس نارضایتی نسبت به بدن خود در مقایسه با تصویر بدن آرمانی مردان که رسانه به تصویر کشیده شده، دارند: تصویری از مردی قوی و عضلانی با بازوهایی برجسته. این تصویر تکراری حتی به فیگورهای اسباب بازی کودکان نیز راه یافتهاست.
مطالعهای در سال 2017 نشان داد پیامهایی که مردان به صورت آنلاین میبینند باعث ایجاد نارضایتی آنها نسبت به بدنشان میشود؛ چرا که این پیامها آنها را مجبور به انجام تمرینات سخت ورزشی و گرفتن رژیمهای غذایی میکند که تنها هدف آن ایجاد عضلات ایدهآل در بدن است.
این نارضایتی پسران و مردان رابطه مستقیمی با تصویری که از زنان و دختران در رسانه نمایش داده میشود نیز دارد.
آنها با مشاهده تصویر رسانهای زنان لاغر و زیبا بیشتر به تصویر بدن خود توجه کرده و نسبت به بدنشان حسی نامطمئن و ناراضی پیدا میکنند.
تلاش برای رسیدن به بدنی ایدهآل در ذهن پسران جوان مساوی است با به دست آوردن زنان و دختران زیبا و جذابی که در رسانه به نمایش در آمدهاست.
اگر دختران نگران چاق شدن خود هستند، این مساله در پسران به گونهای دیگر خود را نشان میدهد، پسران از طرفی نگران پایینآمدن وزن خود و کوچکتر به نظر آمدن در جامعه دوستانند و از طرفی نگران بالا رفتن وزن خود هستند.
آموزشهای مربوط به پسران نیز باید از سنین کودکی آغاز شود، اگرچه این فشار نامرئی روانی تصویر بدن مردانه در مردان بیش از زنان است اما کمتر به این مساله پرداخته میشود و پسران و مردان جوان قربانیان خاموش این موج هستند.
آموزشهای گسترده در این زمینه میتواند نگاه افراد را، چه زن و چه مرد، به تصویر بدن تغییر دهد. مدل نگاه و تصمیمگیری درباره تصویر بدن ایدهآل تنها مختص به یک جنسیت نیست، این نگاه روی هر دو جنس زن و مرد تاثیری بهسزا میگذارد؛ چرا که یک جامعه سالم از نظر روانی با مردان و زنان سالم شکل میگیرد.
شناسه خبر 37243