سپهرغرب، گروه ریحانهآفرینش: «آنهماری شیمل» 7 آوریل سال 1922 میلادی در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد و خیلی زود معلوم شد نابغه است این دختر. نابغهها هم که همیشه عزیزند در کشور خودشان، ولی آنهماری متعلق به کشور دیگری بود؛ در وطن جسمش نماند و خیلی زود مقیم کشور عشق شد که وطن جانش بود. در نوجوانی بهدلیل علاقه به شرق، زبان عربی آموخت و در 17 سالگی رفت دانشگاه برلین و دو سال درس خواند و دکترا گرفت در رشته ادبیات عرب و علوم اسلامی. 10 سال بعد دوباره یک دکترای دیگر گرفت در رشته تاریخ ادیان. بین این دو مدرک که آلمانیها به او دادند، یک مدرک هم از یک ایرانی گرفت؛ «مولانا». به توصیه یکی از استادانش با «مثنوی معنوی» آشنا شده بود و ازآنپس همه عمر با مولانا مأنوس ماند. موضوع پایاننامه دکترای دومش هم عشق عرفانی در اسلام بود. زبان فارسی و ترکی آموخت و بعدها فرانسوی و هندی و سوئدی هم یاد گرفت و تا توانست کتابهای ایرانی و شرقی و اسلامی خواند و تا توانست آنها را به آلمانی ترجمه کرد. کتاب موردعلاقهاش چه باشد خوب است؟ «صحیفه سجادیه».
ادعیه برای مردم مغرب زمین
نام آن دعاهای بلند آمد که تا آسمان میروند، پس خاطره آنهماری از صحیفه سجادیه را هم بخوانیم که همین خاطره هم «راز» دارد: «من بخشی کوچک از کتاب مبارک صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کردهام و ازجمله دعای رؤیت هلال ماه مبارک رمضان و دعای وداع با آن ماه را. وقتی مشغول ترجمه این دعاها بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من که به او سر میزدم، پس از آنکه او به خواب میرفت در گوشهای از آن اتاق به کار پاکنویس کردن ترجمهها مشغول میشدم. اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر، خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی مؤمن و راسخالعقیده و حتی متعصب بود. وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتب مقدسه خودمان کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آوردهای؟ وقتی کتابم چاپ شد یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا، آن را میخوانم. بله! واقعاً ترجمه ادعیه امامان معصوم (ع) بهویژه صحیفه حضرت زینالعابدین (ع) برای بسیاری از مردم مغربزمین کارساز است.»
اسلام، جهان را در برمیگیرد
آنهماری که عاشق اسلام و عرفان و تشیع بود و عاشق حرف حساب بود، همه عمر از اصول اخلاقی و انسانی دفاع کرد و هر جا رفت و هر چه کرد، پرتویی آشکار کرد از چشمه نورانی معنا؛ هرجا سخن گفت و در هر دانشگاهی از آسیا تا آمریکا تدریس یا سخنرانی کرد و هرچه کتاب و مقاله نوشت.
حدود 100 کتاب و مقاله نوشت و بیش از 70 اثرش درباره تمدن و فرهنگ اسلامی و ایرانی است و آثارش در غرب، مرجع هستند برای شناخت اسلام و اندیشههای معنوی و عرفان شرقی و خودش مشهورترین اسلامشناس آلمان و بلکه اروپا بود. حالا بماند که چقدر دکترای افتخاری و جوایز و نشانهای فرهنگی گرفت از دولتها و دانشگاههای سراسر جهان و حتی از دانشگاه الزهرا (س) ایران.
شیمل، ایران هم آمده بود چندباری در جوانی و در کهنسالی و سفیر وحدت و محبت و عشق بود همیشه. چون بهنظرش آدمها دور افتادهاند از یکدیگر: «شخصیت پیامبر اسلام (ص) در غرب به شکل صحیح و مناسب شناخته نشده است. متأسفانه در آلمان، اطلاعات ناقص و اغلب نادرستی درباره اسلام، ایران و انقلاب اسلامی وجود دارد و متقابلاً در ایران نیز تقریباً هیچگونه اطلاعات قابلملاحظهای درباره آلمان وجود ندارد.»
آنهماری استاد دانشگاه هاروارد بود و آنجا فرهنگ اسلامی تدریس میکرد و این هم نظرش درباره اسلام: «ارادت من به دین اسلام بر کسی پوشیده نیست... اسلام دینی است که میتواند به حق ادعا کند تمام جهان را در برمیگیرد.»
درباره پیامبر اسلام (ص) هم نظرش روشن و نورانی است و میگوید در همه خبرها و گزارشها بر خصلتی که در وجود پیامبر (ص) بهطور اخص تأکید رفته است «فروتنی و مهربانی» اوست.
آنهماری مدت زیادی در پاکستان اقامت داشت و در این کشور یک خیابان به نام وی نامگذاری شده است
کتاب مشهور آنهماری درباره پیامبر گرامی اسلام (ص)
و حالا آن راز بزرگ! آن راز بزرگ عالم که روی سنگقبر آنهماری نقشبسته حدیثی است از پیامبر گرامی اسلام (ص): «النّاس نیام فاذا ماتوا انتبهوا»؛ «مردم در خوابند، هنگامی که بمیرند، بیدار میشوند».
حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (ص) روی سنگ مزار آنهماری؛ «مردم در خوابند، هنگامیکه بمیرند، بیدار میشوند»
* امین رحیمی
شناسه خبر 39276