سپهرغرب، گروه شهر: زمانی که بحث شهر شاد مطرح میشود چندین مفهوم کلیشهای به ذهن میرسد مثل رنگآمیزی معابر، برگزاری جنگها، آویزان کردن تزئینات رنگی در برخی خیابانها و اماکن عمومی و یک کلام رنگ کردن شهر… اما حال این سؤال مطرح است که مگر شهرها فقط با نقش و نگارهای رنگارنگی به فضای بهتری برای شاد زیستن تبدیل خواهند شد؟
شادی یکی از مفاهیم محوری توسعه پایدار است و اگر مردم یک جامعه احساس نشاط، خشنودی و رضایتمندی نکنند، نمیتوان آن جامعه را توسعهیافته تلقی کرد این در حالی است که این روزها با مسائل شیوع ویروس کرونا دستوپنجه نرم میکنیم؛ همین ویروس کوچک زندگی و شاد زیستن را بسیار سخت کرده چراکه میزان رفتوآمدها کاهش یافته و شرکت در مجامع و اماکن عمومی مثل پارک و سینما و سالنهای ورزشی نسبت به قبل محدود شده است، کرونا تمام برنامههای شادی، تفریحی و فرهنگی را تعطیل کرد و این تعطیلیها شکل و شمایل شادی را تغییر داد زیرا با وجود قرنطینه و رعایت فاصله اجتماعی نمیتوان کنسرت یا جنگ شادی را در شهر اجرا کرد پس تکلیف سلامتی روح و روان شهروندان چه خواهد شد؟
بنابراین باید بپذیریم که در شرایط بحرانی زندگی میکنیم و راهکارهای عادی برای شاد زیستن و داشتن شهری شاد اکنون جواب نمیدهند. باید بپذیریم که بسیاری از اتفاقات در شرایط کنونی، در اختیار ما نیست و لذا باید به سمت انجام کارها و رفتارهایی خلاقانه برویم و برای افزایش شادی در شهر در این روزهای بحرانی چاره اساسی اندیشید؟
شادی را به مناطق کمبرخوردار تزریق کنیم
کارشناس برنامهریزی شهری در این باره معتقد است: هر نوع اقدام زیبا شناسانه در شهر برای افزایش شادی و نشاط مؤثر است، اما مسائل ریشهای باید حل شود تا شهری شاد داشته باشیم، زیرا ممکن است برخی امور، شهر را به سمت دوقطبی فقر و غنا و دوقطبی شدن جامعه ببرد.
مهدی ابراهیمی، ادامه میدهد: برای داشتن شهر شاد برنامههای مفرح اجرا میکنند، اما برطرف کردن غم مردم مهمتر از اجرای برنامه شاد است درحالیکه برنامههایی مانند اجرای موسیقی شاد چندین سال است که ملاک شادی شهر محسوب میشود. شهر شاد به معنای واقعی شهری است که شهروندان بتوانند معیشت و تحصیل فرزندان را اداره کنند. دیدن گرسنگی همسایه و به زحمت افتادن او، با شرکت در برنامههای شاد از ذهن پاک نمیشود. اجرای برنامههای مفرح و شاد اتفاق خوبی است اما اگر خنده در جایگاه خود نباشد برای عدهای آزار دهنده خواهد شد.
وی تأکید میکند: برای داشتن شهر شاد باید بهصورت قانونی به این مسائل نگاه شود زمانی که بیماری، گرسنگی، فقر و آلودگی هوا نباشد زایندهرود پر آب و حملونقل عمومی با قیمت مناسب کارآمد باشد یک شهر شاد و زیست پذیر خواهیم داشت.
این کارشناس برنامهریزی شهری پیشنهاد میکند: برای ایجاد شادی باید به مناطق کمبرخوردار رفت و دغدغه و مشکلات آنها را ساماندهی و رفع کرد. اگر میخواهیم شهری شاد داشته باشیم باید دل بچههای محلات قدیمی و کمبرخوردار را شاد کرد و با ساخت پارک کودک در این مناطق شادی را در شهر تزریق کرد.
ابراهیمی اظهار میکند: این روزها برخی بهسختی زندگی خود را پشت سر میگذرانند که اگر مشکلات مردم رفع نشود به عقده شهری تبدیل میشود و با انجام اقدامات زیبا شناسانه این سؤال برای شهروندان ایجاد میشود که آیا اولویت دیگری وجود نداشت؟
وی خاطرنشان میکند: اجرای برنامههای شاد تنها ظاهر یک شهر را شاد میکند و در سطح شهر تأثیر مثبت ندارد بنابراین باید مشکلات بهصورت ریشهای حل شود.
زمینهسازی شادی در شهر
یک دکترای تخصصی روانشناسی تربیتی دراینباره میگوید: شهرها بهخودیخود شاد یا ناشاد نیستند، بلکه میتوانند شرایط و فضاهایی امن، برابر و در دسترس و زمینهساز تجربههای خوشایند برای شهروندان باشند همچنین شهری از ویژگیهای شهر شادیآفرین برخوردار است که مردمانش شادکام باشند.
الهام فخاری، ادامه میدهد: برای ایجاد شهر شادیآفرین یا خوشایند برای شهروندان، نخست باید به تعریف شادی و عاملهای اثرگذار بر آن بپردازیم. به قضاوت فرد از درجه یا میزان خوشایندی یا سازگاری کیفیت زندگی با خواستههایش، «شادمانی» گفته میشود. در تعریف شادمانی، خوشایندی همان ارزشمند و دوستداشتنی دانستن زندگی از سوی خود فرد است. افزون بر پاسخ به نیاز و کامیابی درونی در همه فرهنگها، ملاکهایی از خوبی و بدی وجود دارد که افراد جامعه بر پایه آن ملاکها، خوشایندی یا ناخوشایندی زندگی خویش را ارزیابی و داوری میکنند.
وی تأکید میکند: کاهش شکاف طبقاتی، دسترسپذیری خدمات برای همگان، برخورداری از فرصتها و فضاهای اجتماعی همگانی، رویدادها و سامانههای شهری میتواند زمینه شادتر زیستن در شهر را فراهم کند. اگر بخشی از جامعه شهروندی از فرصتهای ویژه برخوردار بوده و بخش زیادی از جامعه نابرخوردار باشند، شکاف اجتماعی و رانت ادراک شکل میگیرد. در چنین شرایطی، تعادل شناختی برهمخورده و هیجانهای منفی خشم، غم یا ترس را برمیانگیزد.
این روانشناس اظهار میکند: فضاها، رویدادها و خدمات همگانی در شهرها میتواند این شکافها را کمتر کند و مدیریت مشارکتی امور شهری، شیوهای است که میتواند مردم را در مسئولیتهای شهروندی خود توانمندتر، فعالتر، خود کارآمدتر و شادتر کند.
فخاری تأکید میکند: زندگی شهری نباید فرد را در ایفای نقش خود، اداره کردن زندگی و اوقات فراغت ناتوان سازد همچنین فضاهای شهری نباید شهروندان را دچار درماندگی و در بنبستماندگی کنند.
وی اضافه میکند: برای مثال، در شهری کهن مانند اصفهان از هر قشری که باشید در زندگی روزمره با هنرهای زنده و جاری در شهر سروکار دارید؛ از معماری تا نگارگری، نقاشی دیواری تا حجم و از همه مهمتر آنکه هر شهروند این شهر یا گردشگری که به اصفهان آمده، روایت و داستانهایی را در شهر زندگی میکند. وقتی شما داستانی با شهر دارید، بخشی از دانش و آگاهیتان در این بستر شکل گرفته، عاطفه و هیجانهایی تجربه کرده و با طرحوارههای خود سروسامان دادهاید. شهری که فضا و فرصت خود بودن بدهد، فرد میتواند در آن شهر هم امنیت تنها بودن و هم سرمایه اجتماعی و فضاهای با هم بودن داشته باشد که زمینه شاد زیستن فراهم خواهد شد. بچهها با اصفهان و جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان، داستان یا خاطره دارند بنابراین این شهر، بخشی از خود زیسته آنهاست و این احساس، کامیابی و شادی درونی به همراه دارد.
این روانشناس تصریح میکند: بنابراین شهر زمینهساز شادکامی یک مقصد آرمانی نیست بلکه برای بهبود زندگی شهروندان، یک راه و مسیر است و نباید از نداشتهها ترسید و عقبنشینی کرد. آگاه و پر امید میتوان شهرها را به سود همگان بهبود بخشید.
فخاری پیشنهاد میکند: هر زمینهساز شادی، یک شهر رنگی در پویانماییها و داستانها نیست. بهتر است به جای «شهر شاد»، بگوییم زمینهسازی شادی در شهر. زمینهسازی شادی در هر شهری شدنی است، البته اگر زیرساختها با توجه به همگان، بازشناسی و بازسازی شوند، رویدادها و تجربههای نوآورانه جریان داشته باشد، بازی و هنر برای بخشی از رویکرد مدیریت شهری باشد، احساس امنیت برای همگان برقرار شود و فرصت و فضای پایمال کردن حق دیگران به حداقل رسیده باشد.
شناسه خبر 40736