سپهرغرب، گروه اجتماعی - عباس سریشی: و اما یکی از فرهنگهای رایج در کشور ما این بوده و هست که وقتی نوجوانان از درس و مشق فارغ میشدند حال چه بهصورت اختیاری و چه توصیه والدین جهت سرگرمی، آموختن مهارت و پر شدن اوقات فراغت و در وهله آخر جمع کردن پساندازی هرچند مختصر؛ در کسبوکار پدر یا یکی از آشنایان و نیز کسانی که مورد اطمینان خانواده بودند مشغول شده و به فعالیت بپردازند.
البته نکته مهمی که باید در رابطه با اینگونه کارکردن نوجوانان و بعضاً کودکان در نظر داشت این است که اصل موضوع در سرگرم شدن، کسب مهارت، طراحی و تولید خلاصه میشده و نه پول درآوردن و فروشندگی و تبدیل شدن به عاملی برای تأمین مایحتاج خانواده بهصورت دائم و بالاجبار.
در واقع این فرایند یک تجربه موقتی کنترل شده، ایمن و سالم است که ضمن طی شدن روزهای تعطیل تابستان این نوجوانان میتوانند یک تجربه شغلی سالم را در جهت تقویت روحی و استحکام بدنی و متعاقباً افزایش قدرت تصمیمگیری و تشخیص به دست آورند و بهعبارتدیگر بتوانند شغلها را در عین خوب و بد از یکدیگر تشخیص دهند زیرا آنها در این سن و سال قدرت ابتکار و خلاقیت بسیار بالایی دارند و اشتغال برای آنها لذتبخش است.
در این خصوص روانشناسان با توصیه به والدین مبنی براینکه فرزندان نباید تا قبل از 18 سالگی برای پول درآوردن، سرگرم شدن و پرکردن اوقات فراغت تحتفشار و اجبار برای کار کردن قرار بگیرند. براین نکته تأکید دارند که فقط درصورتیکه کودک و نوجوان خودش تمایل بهکار کردن داشته باشد، والدین میتوانند با در نظر گرفتن شرایطی او را به این تجربهاندوزی مشغول کنند که البته در این میان سنت شاگردی در مغازه کارگاه یکی از روشهای خوب و پذیرفته شده برای رسیدن به این نوع پختگی و بلوغ فکری است.
زیرا این روش یا منجر به ادامه این کار در آینده توسط فرد میشود و یا اگر این اتفاق نیفتد، نسبت به کار در جامعه خام نبوده و تجربه خوبی کسب کرده است مشروط براینکه یکی از مسائلی که در رابطه با کار کردن نوجوان باید مورد توجه قرار گیرد این است که در ابتدای کار برای آنها هدفگذاری نموده و دقت کنیم هدف آنها از کاری که قرار است در آن مشغول شوند چیست. گو اینکه در گام بعدی نیز باید برنامهریزی برای رسیدن به هدف را یاد بگیرند تا محدودیتهای شغلی، فرصت یادگیری هنر و تجربه ورزش یا کارهای دیگر مورد علاقه نوجوان را از او سلب نکند.
البته و بهرغم همه محاسن پیش گفته نباید غافل بود که هر تجربهای هرچند مفید هم میتواند ناخواسته مضراتی را بهدنبال داشته باشد در واقع تجربه اشتغال برای کودک و نوجوان خالی از مشکلات و مضرات نیست و در کنار محاسن تجربه شغلی برای بچهها، ممکن است موجب مشکلاتی نظیر کاهش نظارت والدین، بروز کجروی، سوانح جسمی و روحی و یا برخی سوء استفادهها نیز در آن محیط گردد.
البته گاهی نیز با ورود نوجوان به دنیای کار و فراهم شدن محدودیتهایی برای او، فرصت یادگیری هنر و تجربه ورزش یا درس خواند و تقویت بنمایه علمی و یا کارهای دیگر مورد علاقه از او سلب شود و اصطلاحاً ضرر این کار کودکانه بیشتر از منفعتش میشود.
در واقع از منظر رفتارشناسان کار کودکان حتی در صورت تفننی بودن هم بهمثابه یک شمشیر دولبه محسوب که در صورت غفلت میتواند به همان اندازه که مفید تلقی میشود برآیندهای زیانبار و وحشتناکی را هم برای فرد و هم خانواده و جامعه در پی داشته باشد.
از کار تفریحی تا استثمار تحمیلی...!
هرچند شاکله کار کودکان اغلب معمولی و غیرحرفهای است و میتواند شامل موضوعات ساده و پیش پا افتادهای مثل کار در بازار و شاگردی مغازهها، کشاورزی، کمک در کسبوکار والدین، داشتن کسبوکار شخصی (مانند دستفروش) باشد.
بااینحال اما تحقیقات نشان داده است وجود آسیبهای اجتماعی متعدد از قبیل تجاوزات جنسی، تخریب عزتنفس، تحقیر شخصیت، بدآموزیهای رفتاری و برخوردهای خشونتآمیز و آسیبهای جسمی ناشی از شغلهای خطرناک، کارهای سنگین و انواع مختلف بیماریهای ناشی از کار، مسائلی هستند که کودکان کار در حین کار با آن روبرو میشوند که نهتنها به استقلال مالی آنها و یا کسب مهارتهای شغلی کمک نمیکند بلکه موجب میشود به لحاظ روانی و جسمی در بلندمدت با آسیبهای جبرانناپذیری هم روبرو شوند.
این بدان معناست کودکی که به جای تحصیل و تفریح، موظف و مجبور به تأمین اقتصادی و معیشتی خود و خانواده خویش است، کودکی خود را تباه شده میبیند و هیچگاه فرصتی برای آموزشوپرورش یا مهارتآموزی که بتواند تأمینکننده ضمانت شغلی او در آینده باشد، پیدا نمیکند.
در واقع بسیاری از کودکانی که بهمنظور کسب درآمد به فعالیتهای تولیدی، خدماتی یا مشاغل کاذب روی میآورند، از بسیاری از حقوق اولیه انسانی، حق آموزش و تحصیل بازمیمانند و سلامت جسمی و روانی ایشان بهشدت در معرض انواع آسیبها و خشونتهای جسمی و حتی جنسی قرار میگیرد و در آینده با افسردگی، سوءتغذیه و انواع بیماریهای روحی و جسمی مواجه میشوند.
کارشناسان براین عقیدهاند که نگاهی به بستر اقتصادی این مسئله نشان میدهد که متأسفانه امروز بسیار دیده میشود که صرفاً به دلیل فقدان نظارت و یا بیتوجهی به موضوع سوءاستفاده و بهرهکشی داستان کار تفریحی تبدیل به کار اجباری و متعابا استثمار این افراد بهعنوان نیروی کار ارزان شده که البته بهرهکشی از نیروی کار کودک، ریشه در عوامل مختلف دیگری نیز ازجمله فقر اقتصادی، بیکاری والدین، اعتیاد و طلاق و شکاف طبقاتی دارد.
اینکه از یکسو خانواده فقیری که اکثر درآمد خود را برای خرید غذا صرف میکند و یا والدین معتادی که محتاج به تأمین هزینه اعتیاد خود هستند لاجرم به درآمد کم و ناچیز کودک خود نیز برای بقا نیاز اساسی داشته و مجبورند تا وی را به کار گمارد و در سوی دیگر کارفرمایی که بدون توجه به سن و سال و توان بدنی نوجوانان ایشان را با مزدی بهمراتب کمتر از بزرگسالان به کارهای سخت میگمارد که همین موضوعات عاملی است اساسی برای بردگی و استثمار غیر رسمی و متعاقباً محرومیت آنها از حقوق اولیه انسانیشان.
البته هرچند هنوز آمار مشخص و قابل اطمینانی از تعداد کودکان کار در جهان و متعاقباً کشور ما وجود ندارد اما براساس برخی آمارهای اعلامی از سوی نهادهای بینالمللی امروزه قریب به دهها میلیون کودک در سرتاسر جهان حال چه بهصورت رسمی و چه غیررسمی مورد سوءاستفاده بهرهکشی و استثمار قرار میگیرند که با توجه به آمارها و گزارشهای موجود حمایت از کودکان کار را بهعنوان قشری آسیبپذیر بسیار لازم و ضروری میکند.
البته نباید غافل بود که در این میان فعالیتها و تلاشهای بسیاری نیز برای ساماندهی کودکان کار در گوشهگوشه جهان صورت گرفته و انجمنهای حمایت از کودکان کار با پیریزی انواع برنامهها و طرحهای ویژه تلاش کردهاند تا کودکان کار را شناسایی و زمینه فراهم کردن امکانات و تسهیلات و بهرهمندی از حداقل نیازها برای این کودکان را فراهم کنند اما واقع امر اینجاست که هنوز تا رسیدن به آن نقطه مطلوب و اطمینانبخش هنوز فاصله بسیار است و تلاشهای بیشتر و برنامهریزیشدهتری را میطلبد.
آیا همدان شهری دوستدار کودک است...!؟
و اما در حال حاضر آنچه در شهر همدان و در مقوله کار کودکان با آن روبرو هستیم بیشتر روایت کار فصلی و موقتی در مزارع و باغات و در بدترین حال فعالیت دائمی بهعنوان نانآور خانواده در قالب زباله گردی و پادویی در بازار و کار در برخی کارگاه است که میتواند چهره خشن، ضد کودک و ناخوشایندی را از شهری که مدعی شهر دوستدار کودک است در اذهان به نمایش گذارد که قدر مسلم با شایستگیها و بایستگیهای آن در تعارض کامل قرار دارد.
البته ماسوای آن دست کودکانی که بهصورت غیر دائمی و فصلی و صرفاً برای پر کردن اوقات فراغت البته بهصورت کمخطر و محدود به کار میپردازند (که البته نباید از مشکلات و حاشیههای آن نیز غافل بود) اما در خصوص کودکان کار چون این مسئله به عوامل مختلفی ارتباط دارد بنابراین غفلت و اکتفا به ورود یکی دو نهاد خاص مثل بهزیست یا شهرداری به آن نمیتواند تا آنگونه که بایدوشاید در حل این معضل تهدیدزا موفق باشد.
در واقع حتی این تصور غیر تأیید شده نیز وجود دارد که بهرغم تلاشهای زیادی که برای کنترل جمعآوری و ساماندهی و حمایت از این کودکان صورت میگیرد اما به دلیل درآمدزایی برخی از افراد و گروهها، از این کودکان و تلاش در جهت حفظ و این نیروهای کار ارزان باعث شده تا این روندها، نیز در زمان و مسیر مناسب صورت نگیرد و نتیجه قابل قبولی را به دست ندهد درحالیکه یکی از اقدامات مهمی که باید در این خصوص صورت پذیرد توجه تام و تمام به اجرای مصوبه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان است. گو اینکه اجرای این مصوبه نیز میتواند تا مانع مهمی در بهرهکشی از کودکان بهحساب بیاید و مجازات سنگینی برای بهره کشان از کودکان ایجاد کند.
در واقع و بر اساس این مصوبه، نهادهایی همچون وزارت کار و رفاه اجتماعی وزارت آموزشوپرورش و سازمان بهزیستی کشور مسئولیت دارند تا با نظارت مؤثر بر اماکن کار جهت پیشگیری و مقابله با آزار یا بهرهکشی اقتصادی و اطفال یا نوجوانان و معرفی اطفال و نوجوانان بزه دیده و در معرض خطر به نهادهای حمایتی و قضایی بستر لازم را برای پیشگیری از کار کودکان ایجاد کند.
درعینحال آموزشوپرورش نیز با همکاری سازمان بهزیستی و نیرو انتظامی باید شرایط ادامه تحصیل این کودکان را برای استفاده از خدمات آموزشی مناسب ایجاد کند که در صورت اجرا، همافزایی خوبی در مقابله و پیشگیری از کار کودکان و افزایش توانمندهای آموزشی و رفاهی آنها خواهد داشت.
اما شاید مهمترین و درعینحال مغفولترین موضوع در این میان سهم مردم در مقابله با این نوع بهرهکشیها و استثمارها و سوء استفادههاست زیرا این یک وظیفه اخلاقی و هنجاری و انسانی هر شهروند است که باید با ارائه گزارش جرم یا وقوع جرم بر علیه کودکان و نوجوانان به سازمانهای متولی و مقامات نسبت به اینگونه ظلمهای عموماً پنهان اقدام کند.
در این خصوص کارشناسان حقوقی و بهزیستی با اشاره به اینکه بر اساس ماده 17 این مصوبه هر زمانی که شخصی شاهد وقوع جرم بر علیه کودکان و نوجوانان بود درصورتیکه از گزارش آن خودداری کند یا دخالت مؤثر در رفع تجاوز و خطر صورت ندهد مشروط براینکه خطر مشابه یا شدیدتر متوجه خود و یا دیگران نشود به یکی از مجازاتهای درجه 6 قانون مجازات اسلامی محکوم میشود تأکید دارند که صراحت قانون در این خصوص نشان میدهد که از دید قانونگذار، هر شهروند مسئولیت بسیار خطیری در قبال کودکان و نوجوانان دارد و حتی این مسئله شامل کودکان و نوجوانانی هم که بهصورت موقت فصلی و تفننی به کار میپردازند هم میشود.
زیرا با کمال تأسف و بهرغم برخی انکارها و رد صحبتها اما آمارهای پراکنده و برخی مطالعات مقدماتی درباره این پدیده، حکایت از روند رو به گسترش آن در کشور ما دارد که طبعاً شهر همدان نیز از این قاعده مستثنی نیست و با انواع و اقسامی از معضل کودکان و نوجوانان کار روبهرو است که هم میتواند در خصوص امنیت جسمی و روانی ایشان تأثیرگذار باشد؛ و هم میتواند باعث بروز رخدادهای بعضاً غیر قابل کنترل و پرحاشیه اجتماعی و اخلاقی برای شهر و شهروندان.
در این خصوص کارشناسان رفتاری با تأکید بر اینکه پدیده کودک کار و کار کودکان یکی از آسیبهای اجتماعی مهم و مسئلهساز در جامعه است، معتقدند اگر از هماکنون با پدیده کودک کار و کار او مبارزه نشود، این کودکان بعد از خروج از دوره کودکی دچار آسیبها، بزهها و مشکلات اجتماعی فراوانی خواهند شد و نمیتوانند زندگی موفقی را تشکیل داده و ادامه دهند و آیندهای نامعلوم و رو به سیاهی منتظر این کودکان است معتقدند...!
نباید گذاشت که گروهی با زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی و انسانی و یا نیاز و فقر کودکان و خانوادههای آنها چه خواسته و عامدانه و نه ندانسته سهوی باعث استثمار و بهرهکشی و یا ایجاد این امر در جامعه و شهری شوند که معتقد و متخلق به انسانیت و اخلاقمحوری است بنابراین بیاییم بهجای سوءاستفاده و سکوت در برابر این کار، دستگیر و یاریرسان این اطفال بیگناه معصوم باشیم و نگذاریم در سایه سکوت و نادیدهانگاری آینده آنها تباه و سیاه شود.
شناسه خبر 43470