سپهرغرب، گروه شهر - عباس سریشی: وجود برخی مشکلات فنی به اضافه خاموشی دائمی و یا غیر عملیاتی بودن بسیاری از پلههای برقی و بالابرها را میتوان بهعنوان مهمترین مشکلات مربوط به اینگونه زیرساختها برای شهروندان بهویژه برای گروههای خاص مثل سالخوردگان کودکان و زنان و معلولان دانست.
سپهرغرب، گروه - عباس سریشی : شکی نیست که با ازدیاد خودروها و افزایش احتمال بروز سوانح رانندگی وجود پلهای عابر پیاده در خیابانها اطمینان خاطری هم برای عابران پیاده و هم برای رانندگان به وجود میآورد زیرا پل عابر پیاده معبری امن برای عبور از خیابان محسوب میشود که بسیار لازم است فرهنگ استفاده از پلهای عابر پیاده در میان مردم نهادینه شود.
متأسفانه با وجود اینهمه دلایل عقلانی و غیر قابل انکار و صدالبته احداث دهها سازه این مدل در سطح خیابانهای شهرها بازهم شاهد عدم استقبال مردم از این معابر امن عبور و مرور هستیم و بسیاری از شهروندان به بهانههایی چون تنبلی، طولانی شدن مسیر، نبود آموزش و فرهنگ درست عبور از خیابان، ناآگاهی، مکانیابی نادرست، پلههای زیاد و خرابی مداوم پلههای برقی، استاندارد نبودن پلها و... از آنها استفاده نمیکنند و در نهایت کار به جایی رسیده که به اعتقاد برخی صاحبنظران امروزه پلهای عابر پیاده بیشتر زینت شهر و محلی برای انجام تبلیغات محسوب میشوند تا گذرگاهی برای ایمنی و حفظ جان.
البته هرچند طی سالیان اخیر و با توجه به لزوم آسانسازی استفاده عمومی و اینکه بهطور معمول استفاده از پلههای معمولی برای افراد سالخورده، کودکان و بیماران مشکل است، مکانیزه کردن پلهای عابر پیاده در دستور کار قرار گرفته و هماکنون تعداد زیادی از این سازهها داری پلههای برقی و بالابر هستند اما بازهم در عمل شاهد بلااستفاده بودن بیشتر آنها و برعکس نمایش حرکات محیرالعقولی در قالب پرش از روی نردهها، عبور از بین نردهها و حرکت در طول مسیر خیابان و بزرگراه از سوی عابران پیاده (اعم از پیر و جوان و زن و مرد) هستیم غافل از اینکه هرگونه عبور از عرض خیابان و درست زیر پل و حتی محدوده آن، از سوی هرکس و با هر بهانه در واقع چیزی نیست جز فریاد حماقت، جاهلیت و بیقانونی.
و این در حالی است که نتایج تحقیقات بهعملآمده بهوضوح نشان میدهد که میزان تصادفات عابر پیاده با زمان، محل و سن تصادف رابطه معنیداری دارند بنابراین به نظر میرسد افزایش تعداد، مکانیزه شدن و آسانسازی استفاده از پلها میتواند به افزایش امنیت عابران و متعاقباً کاهش حوادث تأثیر بسیار تأملبرانگیزی داشته باشد.
در این خصوص کارشناسان براین عقیدهاند که ارتقای سطح فرهنگ عمومی در استفاده مردم از پلهای عابر پیاده، یکی از مؤلفههای بسیار مهم دستیابی به حملونقل ایمن و سالم به شمار میرود و با توجه به اینکه درصد قابل توجهی از تلفات ناشی از تصادفات رانندگی در ایران مربوط به عابران پیاده و مخصوصاً کودکان و افراد مسن است، نقش و اهمیت آسانسازی استفاده از این سازهها برای ایمنی عابران پیاده بیشتر مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا این یک واقعیت غیر قابل انکار است که پلهای عابر پیاده صرفاً برای بالا بردن امنیت جسمانی عابران و جلوگیری از اختلاط سواره و پیاده اهدا میشوند نه برای زیبایی شهر یا ایجاد محلی برای تجمع کارتنخوابها، ولگردها و معتادان و یا در بهترین حالت ملاقات دوستانه و محلی برای تبلیغات تجاری و این در حالی است که امروزه یا بیشتر آنها خراب، ناایمن و خاموش هستند یا به دلیل نصب بیلبورد و تابلوهای تبلیغاتی در تمامی سطح پل، شبها و حتی در ساعات کمتردد به مکانی برای بروز برخی آسیبهای اجتماعی بدل شدهاند.
گو اینکه در کنار این همه اقدامات ضد ارزشی نیز نباید از حرکات ضد ارزشی و غیراخلاقی مثل داستان نوشتن عبارات و رنگپاشی، نصب پوستر عدم نظافت ریختن زباله و یا انداختن وسایل به درون سیستم موتور؛ و ریلها و ایجاد اختلال در کار این بالابرها و پلهها نیز غافل شد که گاهی نیز باعث بروز برخی خطرات و سوانح جانی برای عابران میشود درحالیکه این افراد با کمال بیوجدانی، بیتفاوتی و عدم پشیمانی بهراحتی از کنار دستاوردهای بیفرهنگی خود عبور کرده و به یک شهر نیشخند میزنند.
کارشناسان و صاحبنظران براین عقیدهاند تا زمانی که موضوع فرهنگسازی و آموزشهای صحیح به نحو منطقی و مقبول در آحاد جامعه نهادینه نشده و یا بهصورت خاص به فرزندان ما منتقل نشود ناگزیر این وضعیت کماکان ادامه داشته و باعث تحمیل هزینههای ناخواسته و بیشتری بر جوامع خواهد شد، بنابراین شاید بهتر باشد که از هماکنون و در گسترهای بیشتر از توسعه صنعتی بهدنبال تعمیق فرهنگسازی در افراد نیز باشیم که در این خصوص نقش و فعالیت دستگاهها و سازمانها و نهادهای آموزشی، فرهنگی، قضائی و انتظامی باید بهمراتب بهتر از گذشته گردیده و همکاری بیشتری را با مدیریت شهری در دستور کار قرار دهند.
پلهای همیشه خراب و اندیشههایی مخربتر...!
و اما جدا از بهانههای غیرمنطقی و مردودی که بسیاری از عابران پیاده برای عدم استفاده از پلها عنوان میکنند اما قطعاً ناامنی و وجود برخی مشکلات فنی به اضافه خاموشی دائمی و یا غیر عملیاتی بودن بسیاری از پلههای برقی و بالابرها را میتوان بهعنوان مهمترین علت این امر (بهویژه برای گروههای خاص مثل سالخوردگان کودکان و زنان و معلولان) دانست.
البته نباید ازنظر هم دور داشت که تلاشهای بسیار پرهزینه شهرداری در سالهای اخیر برای احداث اینگونه سازهها یک حرکت بسیار قابل تقدیر و در خور تمجید محسوب که علاوه بر ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان بیانگر نگاه توسعهمحور و پیشرونده مدیران این سازمان نسبت به شهر هم محسوب میشود؛ بااینحال و ازآنجاکه تقریباً بعد از مدت کوتاهی شاهد آن بوده و هستیم که به دلایل و بهانههای گوناگون اعم از بدهی هزینه برق مصرفی، تخریبهای ریز و درشت؛ افزایش هزینه نگهداری، تعمیر و... تقریباً همه آنها (بهجز چند عدد در نقاط خاص شهر) از حالت عملیاتی خارج و به انباری و خاکدانی تبدیل شدهاند. اکنون این سؤال در اذهان بسیاری متبادر شده که اگر قرار بود به بهانههای پیش گفته این پلها (که همگی نیز با ارقام نجومی و از محل بیتالمال خریداری شده) اکنون بلااستفاده مانده و در بهترین حالت مکان برای تجمع حیوانات و پرندگان و در بدترین شکل مأمن شبانه معتادان شده و پس از مدتی نیز از رهآورد این فراموشی و سکون بهمرور مورد دستبرد و وارد آوردن خسارات بیشتر شوند پس اصلاً چرا ساخته شدند؟
و اینکه آیا بهتر نبود از همان ابتدا و با اتخاذ راهکاری مناسب و کمهزینهتر (نسبت تعمیر و جبران خسارات چندصدمیلیونی) بهمانند استخدام نگهبان و یا گروههای بازرسی شبانهروزی مدت زمان نگهداری و حاضر به کاری آنها را افزایش میدادند؟
موضوع اینجاست که هرچند وارد آوردن خسارات عمدی و سهوی از سوی برخی افراد ناهنجار یک حقیقت غیر قابل انکار و صدالبته مذموم و ناپسند قابل پیگیری و مجازات است که متأسفانه در بیشتر موارد نیز بار مالی فراوان و ناخواستهای را بر دوش مدیریت شهر تحمیل میکند، اما چرا مرسوم شده تا با ادامه خاموشی و خروج از چرخه کار یا امروز و فردا کردنهای مدام تعمیر و بهینهسازی و حتی فراموشی عامدانه صد گام قهقرایی به عقب برداریم و باعث افزایش تخریب و استهلاک بیشتر آنها شویم؟
سؤال اینجاست که آیا واقعاً پرداخت هزینه چند دهمیلیونی بازآماد و تعمیر و نگهداری پلهای خراب و خاموش از محل بیتالمال و نه از جیب مدیران و شهرداری آنقدر سنگین و ناممکن است که به عوض آن میخواهند دستگاههای بالابر و پلهبرقی چنددهمیلیاردی را فدای آن کنیم؟ اینکه شاید گاهی لازم است تا به تصمیمگیران و مدیران گوشزد کنیم تا قبل از هر تصمیمگیری و صدور مصوبه کمی به نتایج کار توجه و دقت کنند که قرار است چه چیزی را فدای چیز دیگر کنند؟ فراموشی و راکد گذاشتن صدها میلیارد سرمایه صرفاً به دلیل عدم تمایل به چند ده میلیون هزینه جاری!
همچنین در پاسخ به برخی ادعاهای مسئولان تبعیضنگر نیز لازم است تا یادآور شویم که نویسنده طی گزارشی که قبلاً با همین موضوع و در همین روزنامه به چاپ رسانده به این موضوع نیز اشاره داشته که داستان تخریب اموال عمومی و وارد آوردن خسارت به آنها (در همه ابعاد اعم از پلها و بالابرها، ایستگاههای اتوبوس، تابلوها و اتوبوسها عمومی...) آنگونه که عنوان میکنند صرفاً مختص به یک منطقه و یا طیف خاصی اجتماعی نیست و تقریباً بررسیهای میدانی گزارشگران سپهرغرب بیانگر وجود چنین ناهنجاریهایی در کلیت سطح شهر است که میطلبد به هر شکل ممکن و در راستای حفظ بیتالمال و سرمایههای ملی مدعیالعموم به هر شکل ممکن به این موضوع ورود کرده و با جدیت و همکاری نیروهای مراقبتی پیگیر برخورد با هنجارشکنان و جبران خسارات وارده باشند.
مضاف براینکه بار مالی متأثر از هزینههای برق مصرفی، بازآمادهای دائمی، تعمیرات و نگهداری و یا جبران خسارات وارد آمده به این تجهیزات بهخصوص در شرایط تحریم و مشکلات اقتصادی کشور هرچند سنگین و بالا اما در نهایت وظیفه لامفر شهرداری است کما اینکه در تمام دنیا نیز اینگونه بوده که برای چنین مواردی همیشه پیشبینیهای خاصی نیز صورت میگیرد، این مطالبه عمومی نیز وجود دارد که مدیران شهری نیز در نوع برخوردهای خود نسبت به مسئله ضمن توجه به اهم و مهمها، کمی خردمندانه و مدبرانهتر عمل کنند.
**پلهایی که جذابیت بصری ندارند...!
و اما بهرغم آنکه احداث پلهای عابر پیاده بیشتر بهمنظور ایمنی و آسایش عابران پیاده ساخته میشود بااینحال نباید از این موضوع نیز غافل بود که فرهنگ و تمایل به استفاده از پلهای عابر پیاده نیز، به عوامل بسیاری وابسته است. عواملی که نهتنها امنیت را برای افراد پیاده فراهم مینماید بلکه حتی تصور میشود که بتوانند بهعنوان بخشی از مبلمان شهری عابران و حتی گردشگران را به دیدن فضا و دیدگاه جدید از شهر میهمان کنند.
در این خصوص بسیاری از معماران و صاحبنظران سیما منظر شهر معتقدند که هریک از پلهای عابر پیاده در گوشهگوشه شهر را میتوان به یک جاذبه گردشگری تشبیه کرد که میتوانند بینندگان و عابران را شگفتزده کنند گو اینکه امروزه در بسیاری از کشورهای توسعهیافته نیز بیشتر پلهای عابر پیاده به دلیل طراحی زیبا و قرار گرفتن در کنار یک جاذبه گردشگری، تبدیل به مکانی پربازدید و پر رفت و آمد میشوند. با بهکارگیری تدابیری میتوان علاوه بر دلیلی در جهت زیباسازی شهر، استفاده از آنها را همهگیر کرد و فرهنگسازی در این زمینه را سرعت بخشید.
این ایده برای ارائه طرح پلهای عابر مکانیزه به همراه کاربری خاص و یا چندمنظوره، سعی در معرفی، نمایش و پیشنهاد در این خصوص برای شهرهای مختلف ایران با کاربریهای گوناگون و اقلیمهای مختلف دارد که بهنوبه خود میتواند در ترغیب مردم برای استفاده از پلهای عابر پیاده مفید واقع گردد.
بااینحال اما متأسفانه در شهر همدان بهرغم وجود فرصتها و اماکن بسیار متعدد گردشگری، تفریحی و پتانسیلهای فراوان پلهای هوایی عابر پیاده علاوه بر آسیب رساندن به منظر شهری و زیبایی بصری شهرها، نشاندهنده ناکارآمدی مدیریت شهری از گذشته تاکنون است که عموماً با عَلَم کردن یک پل هوایی بیروح و سرد بدون توجه به ساختارهای هنری، ذوق، سلیقه و معماری مناسب، کار خود را راحت کرده و میکند.
در این خصوص برخی منتقدان ضمن اشاره به ساختار غیر هنری، عدم بهروزرسانی تجهیزات، فقدان تعمیر و نگهداریهای منظم و دورهای عمده پلهای موجود در شهر همدان معتقدند مطالعات بازتعریف، بازسازی و زیباسازی پلهای عابر پیاده همدان که در بهترین حالت سالهاست به حال خود رها شده و در پیچ و خم تصمیمسازیها به فراموشی سپرده شده و شهرداری نیز بعضاً برای ساخت آنها توجیهات کارشناسی و قابل قبولی ندارد و در هنگام ساخت نیز هیچگونه نگاه هنری و مفهومی به آنها نمیشود؛ بسیار تأملبرانگیز است.
قضاوتهای مردمی...
همانگونه که بر اساس عقل سلیم و عدالت باید گاهی به مسئولان و مدیران شهری نیز حق داد که نهفقط قدر تلاشهایشان دانسته نشده و یا بعضاً در مقابل کوهی از مشکلات مدیریت شهری مستأصل و دستبسته میمانند اما در سوی دیگر شهروندان نیز حقوق، مطالبات و نیازهایی دارند که نمیشود به هر بهانه یا علت از کنار آنها عبور کرده و یا نسبت به آنها بیتفاوت بود.
گو اینکه داستان پلهای عابر پیاده نیز از این قاعده مستثنی نیستند و همین امر باعث شد تا یکبار دیگر خبرنگاران سپهرغرب برای بررسی شرایط و کمیت و کیفیت این سازها از دیدگاه شهروندان و با سؤالاتی چون:
از دیدگاه شما استفاده از پل عابر پیاده چقدر در امنیت عابران و کاهش ترافیک شهر کمک میکند؟
آیا محل نصب پلهای عابر در همدان مناسب است؟
تا چه میزان مقید به استفاده از پل عابر پیاده هستید و یا فرزندان خود را به این امر توصیه میکنید؟
علت عدم استفاده برخی شهروندان از پل عابر پیاده چیست؟
نظر شما در خصوص کمیت (تعداد) و کیفیت (شکل رنگ و مدل و نگاه هنری) پلهای عابر پیاده چیست؟
بهنظر شما مشکلات پلهای عابر پیاده همدان کدام است؟
چرا برخی شهروندان به این سازهها (بهصورت عمدی و یا سهوی) صدمه و خسارت وارد میکنند؟
نظر شما در خصوص کمیت و کیفیت نگهداری، تعمیر و تجهیز پلهای عابر پیاده در سطح شهر همدان چیست؟ در نقاط مختلف شهر بین مردم حضور یافته و به رصد میدانی و عینی شرایط پرداختند.
البته ذکر این نکته ضروری است که مجموعه سپهرغرب کاملاً براین باور است که بسیاری از مسئولان دلسوز و تلاشگر نیز به این موضوعات اشراف کامل جامع داشته و قطعاً در پی رفع و اصلاح آنها نیز هستند. بااینحال امید است تا با اطلاع از پاسخهای دریافتی بتوانند ترسیمی واقعیتر از شرایط موجود و نیز الزامات و بایستگیهای لازم برای برونرفت از مشکلات را دریافت نموده و بکار ببندد.
و اما در گفتوگو با 50 نفر از شهروندان همدانی در حول محور پرسشهای فوق اینگونه برداشت میشود که:
-تقریباً همه این شهروندان ضمن تأکید بر لزوم احداث پل عابر پیاده، وجود این سازهها را بهترین عامل ایمنی عابران پیاده و کاهش سوانح قلمداد میکنند. آنها معتقدند باید در اکثر خیابانها این پلها ساخته تا امنیت عابران بیشتر شود.
-همین گروه با اشاره به محدودیتهای جسمی سالخوردگان، کودکان و معلولان تجهیز پلها به نصب پلهبرقی و بالابر را یک ضرورت و الزام دانسته و تأکید دارند نباید به هر شکل و علت این امکانات از دسترس و یا مدار استفاده خارج شود.
-43 نفر از شهروندان همدانی معتقدند به دلایل گوناگون بیشتر پلههای برقی و بالابرها در زمانی کوتاه خراب و بلااستفاده شده و دیگر به کار انداخته نشدهاند. همچنین از کار انداختن و وارد آوردن خسارت به این اموال عمومی از سوی برخی مورد مذمت و اعتراض همه مصاحبهشوندگان بود و البته احیای مجدد آنها نیز یک مطالبه عمومی است.
-تعداد 41 نفر از مصاحبهشوندگان خاموشی و غیر عملیاتی بودن پلهها و بالابرها، فقدان روشنایی کامل، فقدان پوشش و سقف، وجود برخی مشکلات فنی و ایمنی، کهنگی و زنگزدگی، فقدان نمایههای هنری و زیباشناسی و وجود برخی افراد آسیبدیده ناهنجار را از مهمترین مشکلات موجود در پلهای عابر پیاده در همدان عنوان نمودند.
-38 شهروند با اشاره به اینکه قطعاً بروز صدمه و مشکلات فنی در پلهای عابر پیاده بار مالی زیادی را بر شهرداری تحمیل میکند اما معتقدند که شهرداری باید تمام تلاش خود را برای حاضر بهکار نمودن این سازهها در دستور کار قرا دهند.
-تقریباً همین گروه معتقدند نباید بار تحمیلی تعمیرات را بهانهای برای خاموشی و یا از مدار عملیات خارج کردن این تجهیزات قرار دهند.
-مکانیابی برخی از این پلها از نظر 33 شهروند بعضاً غلط بوده و باید بر اساس نقشه جامع شهری صورت میگرفت که بعداً با توسعه شهر و تغییرات خیابانها باعث بروز مشکلات فنی نگردد.
-30 نفر از پرسششوندگان معتقدند باید با تشکیل گروه یا گروههای بازرسی این پلها و تجهیزات آنها مورد پایش و نظارت قرار گرفته و یا برای هر پل یا پلهای موجود در منطقه نگهبان تعریف شود.
-از نگاه 24 شهروند نصب دوربینهای مداربسته برای پایش و رصد و نظارتهای اجتماعی و امنیتی روی این پلها بسیار ضروری است و موجب کاهش نسبی خسارت و آسیبهای اجتماعی خواهد شد.
-تقریباً همین عده براین باورند که بهمنظور ایجاد جذابیت بصری و افرایش میل به استفاده باید فضای این پلها هنریتر شده و از نورپردازی رنگآمیزی طراحی نمادها و الگو نگارههای ملی، مذهبی، فرهنگی، ملی و تاریخی برخوردار شوند.
-18 شهروند همدانی وجود تابلوها و بیلبوردهای تبلیغاتی روی پلها را بعضاً خطرساز و مخل ایمنی تعریف کرده و معتقدند ایجاد فضای کور و دور از تیرس نگاه و یا کم مقاوم در برابر حوادث جوی و رخدادهای طبیعی بر روی این پلها بسیار خطرخیز و آسیبزاست.
شناسه خبر 46513