قرار نیست هر چه به بازار آمد، بخریم
خریــــد بر مبنــــای نیاز، همین و بــــس!
سپهرغرب، گروه متن زندگی: سادهزیستی لذت و زیبایی خاص خود را دارد و این واقعیت را پیشوایان دینی ما از 14 قرن پیش به خوبی درک کرده بودند. نکته جالب این است که جهان غرب نیز در روند تغییرات سبک زندگی به این نتیجه رسیده است و روز به روز شاهد گسترش زندگی مینیمالیستی یا همان زندگی ساده و خلوت هستیم.
سادهزیستی لذت و زیبایی خاص خود را دارد و این واقعیت را پیشوایان دینی ما از 14 قرن پیش به خوبی درک کرده بودند. نکته جالب این است که جهان غرب نیز در روند تغییرات سبک زندگی به این نتیجه رسیده است و روز به روز شاهد گسترش زندگی مینیمالیستی یا همان زندگی ساده و خلوت هستیم. امروزه حتی بسیاری از مولتیمیلیاردرهای جهان به زندگی مینیمال روی آوردهاند و آرامش را در خلوت و سادگی جستوجو میکنند. به نظر شما در خانهای که پر از وسایل تزئینی، آنتیک، غیرقابل استفاده و غیرکاربردی است، راحتتر میتوان نفس کشید یا خانهای که چند وسیله ساده و ضروری در آن است؟ روزی که از حرص خرید و تلنبار کردن کالاها و اجناس دست بکشیم، دنیای تازهای به رویمان گشوده میشود که ارمغان آن، رهایی و سبکبالی است.
یک بانوی خانهدار: قرار نیست هر چه به بازار آمد، من و شما آن را بخریم
روز به روز بر تنوع و تعداد انواع تنقلات، شکلات، کیک و خوردنیهای فانتزی افزوده میشود. خب آیا معنیاش این است که ما باید همه این خوراکیها را در سبد مصرف بچههایمان بگنجانیم. اگر اینطور باشد که همه ورشکست میشوند. من بچههایم را طوری تربیت کردهام که قانع باشند و فقط در حد معقول و منطقی مصرف کنند. قرار نیست هر چه به بازار آمد، من و شما آن را بخریم. بازار قاعدهاش این است که من و شما را مصرفگرا بار بیاورد تا سود بیشتری کند، اما قدرت خرید ما حد و اندازهای دارد، پس نباید بیحساب و کتاب خرج کنیم.
یک کارمند بخش خصوصی: فقط وقتی لازم داشته باشم، میخرم
روش زندگی من خرید بر مبنای نیاز است. من حتی کتاب را که یک کالای ارزشمند فرهنگی است، فقط موقعی میخرم که واقعاً به آن نیاز داشته باشم و معمولاً کتابهای مورد نیاز و علاقهام را از کتابخانه کتاب به امانت میگیرم. غذا را فقط وقتی میخورم که واقعاً گرسنه باشم و چیزی میخورم که برای سلامت و بدن من لازم است و از مصرف انواع غذاهای فست فودی خودداری میکنم. تمیز و مرتب لباس میپوشم، اما برندباز نیستم. اینکه بعضیها فکر میکنند باید دو روز دنیا را هی بخوری و هی بپوشی تا لذت ببری، تصور گمراهکنندهای است که معنای محقرانهای از زندگی ارائه میدهد. نه اسراف نه تسریف، فقط تعادل است که به زندگی آدم رنگ آرامش و سلامت میدهد.
یک بازنشسته دولت: حالا یک زندگی خلوت و ساده دارم
یک روز تصمیم گرفتم همه آن وسایلی را که به خاطر چشم و همچشمی و جلب توجه دیگران سالهای سال خریده و در گوشهگوشه خانه چپانده بودیم، رد کنم برود. آنقدر خانه از مبل و صندلی، میز و بوفه، دکوری و هزار خرت و پرت دیگر پر شده بود که احساس میکردم انرژی در خانهام جریان ندارد. وقتی خانه را خلوت کردم متوجه شدم یک عمر چیزهایی را به خودم آویزان کرده بودم که جز زحمت برایم ارمغانی نداشت. حالا یک زندگی خلوت و ساده دارم و نگاه دیگران هم برایم اهمیتی ندارد.
یک تولیدکننده: نگرش و رفتارم تغییر کرد و حالا راحتتر زندگی میکنم
شنیده بودم استیو جابز با آن همه ثروت و شهرت در فناوری ارتباطات از یک گوشی ساده استفاده و کلاً از تجمل و تنوع دوری میکرد. خب این یک مصداق امروزی و ملموس است، اما واقعیت این است که الگوهای سادهزیستی در دین خودمان وجود دارند و زندگی حضرت علی (ع) نمونه بارز سادهزیستی و تعادل در زندگی است. من آدم تنوعطلب و مصرفگرایی بودم و فکر میکردم سادهزیستی یک موضوع قدیمی است و به درد دنیای امروز نمیخورد، اما روزی رسید که واقعاً از حجم انبوه خریدهای خودم خسته شدم و فهمیدم مصرفگرایی خودش نوعی وابستگی است که آرامش آدم را به هم میریزد. وقتی شنیدم استیو جابز هم زندگی سادهای داشت و بیشتر مولد بود تا مصرفکننده، نگرش و رفتارم کمکم تغییر کرد و حالا راحتتر زندگی میکنم.
یک دکترای جامعهشناسی: با زوائد زندگیات خداحافظی کن
محمد ملاعباسی، دانشآموخته جامعهشناسی مطلب مشروح و جالبی با عنوان «حذف به مثابه حرفه» درباره زندگی مینیمالیستی منتشر کرده که حاوی نکات جالبی درباره زندگی ساده و کوچک است. حسن ختام این نوشتار، گزیدهای از مطلب او را میآوریم: «انسانها میلی درونی به انباشتن و اضافهکردن دارند. پولدوستها پول جمع میکنند، کتابدوستها کتاب میخرند و حتی عاشقان تجربههای جدید در طولانیکردن فهرست ماجراجوییهایشان باهم رقابت میکنند... در برابر این گرایش عمومی، همیشه عصیانگرانی نیز بودهاند که علیه بیشترداشتن شوریدهاند. برای آنها «کمتر بیشتر است» نه جملهای متناقض و خندهدار که سرلوحه عملشان است. آنچه این روزها تحت عنوان «مینیمالیسم» میشناسیم، یکی از جلوههای تعیینکننده این عصیانگری در دوران ماست...
قهرمان مینیمالیسم دوران ما استیو جابز است؛ مردی که عقایدش درباره زیباییشناسی و سبک زندگی کماهمیتتر از نوآوریها و درخششهایش در عرصه صنعت نبوده است... عکس مشهوری است که استیو جابز جوان را در خانهاش نشان میدهد: او چهارزانو روی تشکچهای نشسته، لیوانی در دست دارد، چند برگ کاغذ دور و برش هست و ته اتاق، زیر سایهروشن زرد آباژوری ایستاده، یک دستگاه پخش موسیقی به چشم میآید. مطلقاً هیچ چیز دیگری در اتاق نیست. او اگر چه بسیار ثروتمند بود، اما طوری زندگی میکرد که انگار آه در بساط ندارد. جان اسکالی، مدیرعامل اسبق اپل در یک مصاحبه توصیف مشابهی از خانه جابز در سالهای بعد میکند: «یادم میآید که یک بار به خانه استیو رفتم و او تقریباً هیچ اسباب و اثاثیهای نداشت، فقط یک عکس انیشتین داشت؛ شخصیتی که خیلی ستایشش میکرد، یک چراغ تیفانی، یک صندلی و یک تخت»... هر چیزی که در خانهات هست، در دستت بگیر، به خاطر خدماتی که به تو کرده است، از آن تشکر کن، بعد با خودت فکر کن که آیا داشتن این چیز واقعاً خوشحالت میکند؟
اگر جواب مثبت است، آن را سر جای مخصوص خودش برگردان و اگر نه، با عزت و احترام با آن خداحافظی کن. به این ترتیب، خواهی دید که خیلی چیزها را نگه داشتهای، بدون اینکه حالت را خوب کند.
شناسه خبر 54509