سپهرغرب، گروه فرهنگی: وقتی جریان رسانهای داخل کشور قدرت جریانسازی در موضوعات مهم را از دست میدهد، جریان رسانهای معاند با فرافکنی و برجستهسازی سیاهنماییهایش درصدد محکم کردن جای پای خود خواهد بود.
برای رسانهها وظایف و نقشهای متعددی تعریف شده است که از جمله آنها میتوان به چهار کارکرد، آموزش، اخبار و اطلاعرسانی، سرگرمی و تهییج یا بسیجگری عقاید و افکار عمومی اشاره کرد و از سویی مردم به عنوان مخاطبان رسانهها نیز نیازهایی دارند که وقتی رسانههای داخلی در برآورده ساختن آنها ضعف دارند و نمیتوانند مسئولیتهای خود را در حوزههای یاد شده به خوبی انجام دهند؛ نتیجه آن گرایش مردم به سمت رسانههای خارجی و معاند خواهد بود.
این یک حقیقت اثبات شده در علوم ارتباطات است که در دنیای کنونی بدون تبلیغات نمیتوان زندگی کرد، بهگونهای که سایهاش بر تمامی عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گسترده شده است؛ تبلیغات با انگارهسازی، مشروعیت و اقناعسازی مخاطبان سعی در حفظ هویت، تقویت یا تغییر هویت افراد جامعه دارد و اگر رسانهها، هویت اجتماعی یک کشور را در نظر داشته باشند، باید سراغ برندسازی بروند که نقشی تاثیرگذار در نظام تولید، شخصیت افراد جامعه، اقتصاد و بسیاری از عرصههای دیگر ایفا میکند.
واقعیت این است که رسانهها میتوانند به منزله موتور محرکه حمایت از فرهنگ ایرانی محسوب شوند، اگر به مثابه چشم بینای جامعه تمام مشکلات این عرصه را رصد و ایرادات و مشکلات آن را بیان کنند؛ رسانهها میتوانند با معرفی مولفههای فرهنگی، اجتماعی و ورزشی اصیل ایرانی علاوه بر تشویق آنان، از مشکلات چرخه زیستشان آگاهی یابند و برای چارهجویی به مسئولان امر راهکارهایی را پیشنهاد کنند؛ همچنین وسایل ارتباطات جمعی میتوانند نقش کمنظیری را در نظارت رونق عرضه شده به بازارهای مصرف با هدف افزایش کیفیت آنها در جامعه ایفا کنند.
امروزه بحث سرگرمی مخاطبان گاهی به اولویت نخست زندگی انسانها تبدیل شده است؛ به گونهای که هیچ اتفاقی بدون سرگرمی کامل نیست؛ بیشترین مصرف روزانه از نظر زمانی، علیالخصوص در بین قشرهای جوان و نوجوان پیرامون همین امر است؛ بنابراین تا زمانی که تبلیغات و اطلاعات سرگرمکننده و توجه جدی به این امر در هر دو حوزه مصرفکننده و تولیدکننده محقق نشود؛ طبعا این پروژه ناقص خواهد ماند.
هماکنون رقیب رسانههای داخلی در این زمینه کاملا برعکس کار میکند و موج ناامیدی، رخوت، بیانگیزگی و دور شدن از فضا و توان داخلی و ایرانی را ایجاد میکنند؛ رسانهها و علی الخصوص صداوسیما در چنین شرایطی بایستی با تمام توان وارد این صحنه شوند و با رویکرد منصفانه از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان ایرانی حمایت کنند.
وقتی یک سریال در شبکه نمایش خانگی میتواند شور و ذوق نوجوانان را برای پرداختن به امر ورزش برانگیزاند؛ به گونهای که به اذعان علیرضا دبیر، رییس فدراسیون کشتی «سریال یاغی موجب افزایش داوطلبان کشتی در سرتاسر کشور شده است»؛ چرا رسانه ملی در پروژههای الف ویژهاش به چنین پتانسیل بالقوهای برای احیای ورزش اصیل ایرانی نمیپردازد.
این در حالی است که ورزش کشتی در فرهنگ بومی و ملی ما ایرانیان ریشهای تاریخی دارد و این اشتیاق نشان میدهد که اگر در حیطه فرهنگ و رسانه با محتوای پر انگیزه و امید اینچنینی روبهرو باشیم میتوانیم جوانان را به سمت ورزش و کشتی سوق دهیم.
سریال یاغی در حالی سبب اشتیاق جوانان به ورزش کشتی شده که مخاطبانش در ادامه با راز مخوفی آشنا خواهند شد! و آن هم، وجود باند تبهکار در این عرصه ورزشی است و شاید این نمودار افزایش ثبتنامهای کلاس کشتی در نهایت، باز هم روند کاهشی پیدا کند! اما اگر سریالی در حد و اندازه بودجههای ساخت آثار فاخری همچون مختار و یا سلمان فارسی با مضمون قهرمانپروری ساخته شود؛ قطعا میتواند علاوه بر کاهش میزان نرخ اعتیاد در سنین پایین جامعه، موجب افزایش اشتیاق خانوادهها برای ثبت نام فرزندانشان در کلاسهای ورزشی شود.
یادمان نرود که رسانهها در دنیای کنونی در لایههای زیرین زیست بشری رخنه کرده و دیگر زندگی بدون وسایل ارتباط جمعی در مخیلهها نمیگنجد و هنوز هم جعبه جادویی دارای نیرو و قدرتی هستند که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد و یا منکر اثرگذاری فراوانش بر روی مخاطبانش شد.
شناسه خبر 57645