شناسه خبر:61671
1401/8/2 09:41:22

سپهرغرب، گروه ریحانه‌آفرینش: بیایید کمی بی‌پرده باهم حرف بزنیم و واقع‌بینانه شعار زن زندگی آزادی را در چند نما باهم مرور کنیم. شاید تعبیری که این روزها برخی زنان و حتی مردان جامعه ما از زن زندگی آزادی دارند خیلی با تعریف واقعی این چند واژه همخوانی نداشته باشد اما به هر حال می‌خواهیم به آن مضمونی اتکا کنیم که در ذهن طرفداران این شعار می‌گذرد، یعنی همان جایی که خبری از حجاب نیست و خیلی چیزهای دیگر تحت تأثیر قرار می‌گیرد...

بیایید کمی بی‌پرده باهم حرف بزنیم و واقع‌بینانه شعار زن زندگی آزادی را در چند نما باهم مرور کنیم. شاید تعبیری که این روزها برخی از زنان و حتی مردان جامعه ما از زن زندگی آزادی دارند خیلی با تعریف واقعی این چند واژه همخوانی نداشته باشد اما به هرحال می‌خواهیم به آن مضمونی اتکا کنیم که در ذهن طرفداران این شعار می‌گذرد، یعنی همانجایی که خبری از حجاب نیست و خیلی چیزهای دیگر تحت تأثیر قرار می‌گیرد. بیایید ذهنتان را به سمتی ببرید که بر فرض این شعار با همان مطالبات پشت سرش تحقق پیدا کرده و حالا ما مانده‌ایم با اتفاقات پیش رو؛ زنان جامعه با پوششی کاملاً باز در جامعه تردد می‌کنند، رسانه‌های تصویری محدودیتی برای ممیزی‌ها ندارند و روابط بین فرزندانمان چیزی فراتر از یک روابط عادی است! البته این‌ها فقط بخشی از ره‌آورد این شعار است و تصاویر متعدد دیگری را هم می‌شود در پس این شعار متصور شد. اما سوال اینجاست که واقعا چنددرصد از مدافعان شعار زن زندگی آزادی موافق این تصاویر هستند و واقعا دلشان می‌خواهد جامعه به این سمت حرکت کند؟ فقط بیایید با خودمان صادق باشیم و پاسخی احساسی به این سؤال ندهیم.
  نمای اول
بفرمایید شما آزادید به تماشای برهنگی در رسانه!
هفته پیش که اخبار 20:30 تصاویری از زنان برهنه را بدون سانسور و سپس سانسور حداقلی مهمان ناخوانده خانه‌هایمان کرد، خیلی‌ها در جمعی خانوادگی نشسته بودند و با آن صحنه‌ها حسابی شوکه و خجالت‌زده شدند. نه اینکه همه آن‌ها خانواده‌هایی صددرصد مذهبی باشند اما به هرحال برای خود حریم‌هایی دارند که دلشان نمی‌خواهد آن‌ها را بشکنند و باب بی‌حیایی را در میان خود بازکنند، حریم‌هایی مثل همه مردم دنیا، حتی آن‌هایی که مسلمان و پایبند به دستورات دینی اسلام نیستند!
خانمی از اقوام می‌گفت:« لحظه‌ای که تصاویر آن زنان معترض روی قاب تلویزیون نشست، پسر چهار ساله‌ام به سمتم آمد و با همان لحن کودکانه‌اش پرسید: مامان چرا این خانما لباس تنشون نبود، چرا خصوصی‌هاشون رو نپوشونده بودن؟ نمی‌دانستم بهترین جواب برای او چیست و ناچاراً به همین یک جمله که پسرم او کار اشتباهی انجام داده، بسنده کردم اما این موضوع تاچندروز ذهنم را درگیر کرده بود که مثلاً اگر قرار باشد رسانه‌های ما کاملاً بی‌پرده بسیاری از تصاویر و فیلم‌ها را پخش کننند، چه می‌شود و چه بلایی سر فرزندانمان می‌آید؟» هرچند که برخی‌ها به این اعتقاد دارند اگر فرزندانشان چنین تصاویری را به شکل مداوم ببینند چشمشان به همه‌چیز عادت می‌کند اما واقعاً در چنین شرایطی چشم فرزندانمان قرار است به چه چیزی عادت کند؟ به تصاویر برهنه، فیلم‌های ناهنجار یا چه؟ آیا واقعاً همه ما راضی به این حد از آزادی در بستر خانواده‌های خود هستیم و حاضریم چشم فرزندانمان را به این چیزها عادت دهیم؟ جالب است که تقریباً همه خانواده‌ها حتی آن‌هایی که همین حالا مدافع شعار زن زندگی آزادی هستند هم با این نوع آزادی مخالفند و دلشان نمی‌خواهد فرزندانشان این حد از آزادی را تجربه کنند. تازه این فقط یک آزادی بصری است!
  نمای دوم
حاضرید آزادی را با حرمت و امنیت تاخت بزنید!؟
گرچه امروز خیلی از زنان جامعه ما فریاد آزادی سر داده‌اند و برخی‌ها بدون آنکه تصور درستی از آزادی داشته باشند، این شعار را مغلطه زبانشان کرده‌اند اما آیا می‌دانند که واقعا در قبال این آزادی چه چیزهایی را قرار است از دست بدهند؟ امروز در یکی از واگن‌های بانوان مترو، یک نزاع حسابی مرا به فکر فرو برد. چنددخترخانم که اتفاقاً حجاب چندانی هم نداشتند، (البته نمی‌دانم چقدر مدافع یا مخالف شعار زن زندگی آزادی بودند) وقتی با چند آقا که سهواً یا شاید هم عمداً به واگن خانم‌ها آمده بودند روبه‌رو شدند، بلوایی به راه انداختند که جمع کردنش کار راحتی نبود. آن‌ها و خانم‌های دیگری که به حمایت از خانم‌های اول درآمدند، اعتراض داشتند که چرا مردها وارد واگن خانم‌ها می‌شوند و حد خودشان را نمی‌دانند؟ در همان حال به این فکر می‌کردم که جامعه اسلامی ما در فضاهای متعددی ازجمله وسایل نقلیه، مراکز تفریحی و ورزشی و هرجایی که بحث کرامت زن ایرانی مطرح بوده، برای بانوان خود حرمت قائل شده و آرامش و امنیت را در بستر جامعه‌ای اسلامی برایشان فراهم کرده و حالا چطور برخی‌ها می‌خواهند زیر همه‌چیز بزنیم و جامعه دیگری را برای خود دست و پاکنیم؟
تازه این فقط یک نمونه کوچک از اعتباری است که جامعه به زنانش بخشیده و شاید اینجا مجال برای بازگو کردنش نباشد‌ اما همین بس که زنان جامعه ما برخلاف بسیاری از سیاه‌بازی دلسوزان آن‌ور آبی، از اعتبار، حرمت و امنیت خاصی در جامعه و خانواده برخوردارند و حتی طرفداران شعار زن زندگی آزادی هم نمی‌توانند منکر این امر شوند که اگر این چنین باشد قطعاً بی‌انصافی کرده‌اند. تغییر قوانینی که زنان امروز خواستار آنند، شاید یکسری آزادی‌های ظاهری یا همان بی‌حجابی مدنظر را به آن‌ها بدهد اما قطعاً درمقابل چیزهای زیادی را از آن‌ها خواهد گرفت که شاید امنیت مهم‌ترین آن باشد.
  نمای سوم
آیا به عاقبت آزادی بی‌قید و شرط دختران و پسرانمان فکر می‌کنیم؟
یکی از مأموران نیروی انتظامی که اتفاقاً اصلاً عقاید بسته‌ای ندارد و مثل اکثر ما در خانواده‌ای معمولی زندگی می‌کند، از تجربه چند هفته‌ای خود در جریان اعتراضات می‌گفت و افسوس می‌خورد که چرا خانواده‌ها بدون هیچ نظارتی فرزندان‌شان را رها کرده و خبر ندارند که بر آن‌ها چه می‌گذرد. او می‌گفت: «ما می‌گوییم اما خانواده‌ها باور نمی‌کنند که اگر باور کنند برای حفاظت از فرزندانشان بیکار نمی‌مانند. متأسفانه این اعتراض‌ها پر شده از فسادهایی که ما با چشم می‌بینیم و برای جوان‌هایمان افسوس می‌خوریم. دخترها برای اعتراض می‌آیند و پسرها برای دخترها!» حرف‌هایش مرا یاد دوستی انداخت که می‌گفت: «خود من بچه نوجوان و جوان دارم و از عاقبت کار و آزادی مدنظر این دسته از مردم می‌ترسم‌‌.»
بی‌ربط هم نمی‌گفت. بیایید باهم پیش برویم. فکر کنید شعار زن زندگی آزادی محقق شده، حجاب‌ها کنار رفته و هر فردی با هر پوششی می‌تواند در جامعه حاضر شود. خب این فقط اول داستان آزادی مدعیان امروزی است. مسئله زمانی بغرنج می‌شود که نوجوان و جوان ما از این پس خود را محق هرگونه آزادی می‌داند و دیگر ما به‌عنوان خانواده حقی برای مخالفت نداریم و با نگاهی غربی باید به آزادی همه‌جانبه فرزندانمان تن بدهیم! چراکه آزادی برای طیف وسیعی از معترضان امروز صرفاً به برداشتن روسری خلاصه نمی‌شود و دنباله وسیعی دارد اما آیا فرهنگ خانواده‌های ایرانی می‌تواند پذیرای این نوع آزادی باشد؟ خانواده‌هایی که امروز فرزندانشان شعار آزادی سر می‌دهند، واقعاً چقدر به عواقب این آزادی فکر کرده‌اند؟ اگر روزی دختر نوجوانان شان را در یک پارتی شبانه یا یک رابطه نامشروع ببینند آنوقت چه واکنشی خواهند داشت؟ این هم بخشی از همان آزادی است که با تحقق شعار زن زندگی آزادی بخشی از حقوق فرزندان ما می‌شود اما آیا به عنوان والدین با آن پیشینه مذهبی یا نه اصلاً بهتر است بگوییم فرهنگی، حاضریم به آن تن بدهیم؟ در یک پرسش و پاسخ میدانی، این سوال را از خانواده‌های بسیاری که خواهان آزادی پوشش هستند، پرسیدم اما از هیچ‌کدام نه‌تنها پاسخ مثبت نشنیدم بلکه به پاسخ‌هایی پر از شک و تردید برخوردم که با اما و اگرهای بسیاری همراه بود. پس چه خوب می‌شود که فارغ از واکنش‌های احساسی، کمی منطقی به مطالباتمان فکر کرده و ذهن فرزندانمان را برای مطالبه ای درست روشن کنیم.
همانطور که در ابتدا هم گفتیم ابعاد این آزادی آنقدر وسیع است که در اینجا مجال گفتن نباشد اما همین چند پرده از آزادی را برایتان بازگو کردیم تا کمی بیشتر در بطن شعار زن زندگی آزادی فرو رویم، تفکر کنیم...

شناسه خبر 61671