سپهرغرب، گروه ریحانهآفرینش: تأثیر پدربزرگها، مادربزرگها، سایر خویشاوندان، دوستان و نیز حتی تأثیر تلویزیون و کتابها روی کودک وجود دارد. کودک شما در معرض طیف کاملی از تجربیات است، چه شما آن را بپسندید و چه نپسندید.
اگر با ظاهر آراسته و لباسهای شیک زنانه در خانه مشغول فعالیتهای عادیتان نشوید او حس خوشایندی از جنسیت زن پیدا نمیکند و از پذیرش جنس خود سر باز میزند. رفتارهای خشن را کنار بگذارید. او باید از رفتارهای شما دریابد که از مادر بودنتان لذت میبرید و زن بودن خوبیهایی دارد.
اگر او حس دلبستگی و اطمینان و آرامش را از شما والد گرامی یا مراقب خود به دست نیاورد و مطمئن نباشد که کسی مراقب اوست، نمیتواند در آینده به جهان اطراف خود درست بنگرد. نمیتواند پندار درستی در مورد اطرافیان خود و آدمها داشته باشد چون او در محیطی ناایمن بزرگ شده است.
شاید به نظر شما اشکالی نداشته باشد که او را دو روز به مادربزرگ و یک روز به دخترخاله و فردا به دخترعمو بسپارید و بهدنبال کارهایتان بروید اما در نظر گرفتن مراقبان مختلف (بیش از دو نفر نباید باشد) برای کودک بدترین کار ممکن است. همه صاحب نظران معتقدند یک سال اول زندگی کودک باید یک مراقب اصلی (ترجیحاً مادر) داشته باشد و این شوخیبردار نیست. از پایان یک سالگی برای وابسته نشدن بیش از حد کودک به مادر توصیه میشود گاهی کودک را به مادربزرگ، عمه یا خاله بسپارد و حتماً دو، سه ساعت بعد خود را به کودک برساند که او یقین حاصل کند مادرش فقط برای زمان کوتاهی او را تنها میگذارد و بازمیگردد.
اگر شما فقط در ارائه سرویسهای ابتدایی به کودک مانند تهیه لباس و غذا نقش مادر را داشته باشید او ارتباط خوبی با شما نخواهد داشت. حالا که سالهای طلایی، پنج سال اول زندگی، از دست رفته نباید ناامید شد و دست روی دست گذاشت. بچهها در کودکی و اوایل دوره نوجوانی هم انعطافپذیری دارند.
به نظر میرسد اگر همین حالا برای درمان این رابطه از دست رفته و اصلاح آن بکوشید موفق شوید. اما سه سال دیگر واقعاً دیر است. او هنوز وارد محیط جمعی نشده است. هنوز به مدرسه نرفته که رفتارهای خاص او و عدم تطابق و تمایل آن به جنسیتش هویدا شود.
اگر او بررسی نشود و همچنان به پسر بودن گرایش داشته باشد امکان دارد توسط همجنسها و دوستان مدرسه طرد شود و اگر دخترهای همسن او طردش کنند مشکل صد چندان میشود؛ زیرا او واقعاً از جنسیت خود و پذیرش هویت جنسی که دارد، زده میشود.
خیلی از مادرها هستند که شاغلند. من و بسیاری از همکارانم نیز در دانشگاه و مطب مشغول کاریم اما این دلیل نمی شود که بچههایمان را بین فامیل تقسیم کنیم و از وظایف و نقش مادری کوتاه بیاییم. این دلیل نمیشود که از نظر ظاهری به خود نرسیم. اگر زیباییها و لطافتهای زنانه را در خود نشان ندهید و با ظاهر آراسته و لباسهای شیک زنانه در خانه مشغول فعالیتهای عادیتان نشوید او حس خوشایندی از جنسیت زن پیدا نمیکند و از پذیرش جنس خود سر باز میزند.
رفتارهای خشن را کنار بگذارید. او باید از رفتارهای شما دریابد که از مادر بودنتان لذت میبرید و زن بودن خوبیهایی دارد. اگر با اصلاح رابطهتان و رفتارهای صحیح و بروز عواطف مثبت، مشکل او حل نشود و بر اینکه دوست دارد نقشهای مردانه را در بازیها داشته باشد یا لباس مردانه بپوشد اصرار کند و پافشاری داشته باشد نیازمند بررسی خواهد بود. واقعیت مهم این است که شما به عنوان والدین به تنهایی رفتار کودکتان را قالبریزی نمیکنید.
تأثیر پدربزرگها، مادربزرگها، سایر خویشاوندان، دوستان و نیز حتی تأثیر تلویزیون و کتابها روی کودک وجود دارد. کودک شما در معرض طیف کاملی از تجربیات است، چه شما آن را بپسندید و چه نپسندید. فاکتورهای زیادی هستند که باعث ایجاد اختلافات تکاملی بین دو جنس دختر و پسر میشوند. اگر شما این موارد را نشناسید و رعایت نکنید قطعاً بچهها در پذیرش هویت جنسی خود دچار مشکل میشوند.
مثلاً پسرها ذاتاً تمایل دارند با اسلحه و شمشیربازی کنند و با ایجاد سر و صدای بیشتر وقت بگذرانند. اما میتوان برای جلوگیری از خوب جلوه دادن خشونت، از تماس آنها با کتابها و بازیهای کامپیوتری که خشونت را جالب و هیجانانگیز جلوه میدهد تا حد امکان پرهیز کرد. اما با همه تمهیدات در نهایت نمیتوانید این علاقه استفاده از اسلحه و بازیهای دزد و پلیس و... را از آنها بگیرید. به هر حال، شما نمیتوانید اثر هورمون تستوسترون بر ایجاد رفتارهای مردانه را منکر شوید. تشویق رفتارهای مثبت و کمک کردن به بچهها برای ایجاد طرز تفکر مثبت «من میتوانم» میتواند از آنها دختر و پسرهایی بسازد که اطمینان و اعتماد بهنفس خوبی دارند و بهتر میتوانند از فرصتهای زندگی استفاده کنند.
در مورد دخترها نیز حالت مشابهی وجود دارد. مسئله دیگر اینکه بعضی از مراجعان میگویند ما دلمان نمیخواهد دختر یا پسرمان رفتار کلیشهای جنسی داشته باشند. برای همین دختر را به سمت گرایشهای پسرانه هم سوق میدهیم. باید این نکته را یادآور شویم که تربیت کودک به طوری که کاملاً عاری از فشارهای رفتار کلیشهای جنسی خود باشد از لحاظ عملی غیر ممکن است زیرا نمیتوانید جلوی تأثیرات محیطی در محل زندگی خود را بگیرید.
تشویق رفتارهای مثبت و کمک کردن به بچهها برای ایجاد طرز تفکر مثبت «من میتوانم» میتواند از آنها دختر و پسرهایی بسازد که اطمینان و اعتماد بهنفس خوبی دارند و بهتر میتوانند از فرصتهای زندگی استفاده کنند. این دیدگاه سنتی که پسر شما نباید در کارهایی زنانه مثل فراهم کردن مقدمات آشپزی دخالت کند چون زشت است که یک مرد وردنه در دست بگیرد یا برنج پاک کند یا دختر شما نباید دانشمند شود یا کتابهای مربوط به پسرها را بخواند، غلط است اما افراط و تفریط در هر کاری هم مضر است. نباید به خاطر فاصله گرفتن از دیدگاه سنتی وارد فضای افراطی شد که اصل تفاوتهای جنسیتی را زیر سؤال میبرد.
تشکیل هویت جنسی به سه عامل متکی است: نگرشهای والدین و گرایشهای فرهنگی، اندام جنسی و یک عامل ژنتیک که از نظر طبیعی از هفته ششم زندگی جنین فعال باقی میماند. عوامل خانوادگی و فرهنگی بر حس مرد بودن یا زن بودن ما تأثیر میگذارد. نقش خانواده در پیدایش اختلالهای هویت جنسی بسیار مؤثر است. بعضی از خانوادهها علاقه عجیبی به فعالیتهای جنسی مخالف دارند. مثال واضح آن، خانوادههایی است که پسر خود را شبیه به دختران آرایش میکنند. تصور کودک از جنسیت خود و همانندسازی او با والد هم جنسش به نوع نگرش او و رفتارهای ما بهعنوان والد بستگی دارد. پس باید دقت کرد. مسئله پرخاشگری مریم شاید علامتی از افسردگی پنهان او باشد. با اینکه پنج سال اول مهم است اما با یاد گرفتن مهارتهای والدی میتوانید جلوی ضررها را بگیرید و مریم را به نوجوانی سالم و شاد مبدل کنید.
منبع: تعیین جنسیت جنین، فاطمه تقدسینیا، نوید حکمت، چاپ دوم، قم، 1396
شناسه خبر 64515