شناسه خبر:66990
1401/12/18 09:11:56

سپهرغرب، گروه کافه کتاب: محمدرضا سرشار، نویسنده و منتقد ادبی در نشست «جریان غالب در ادبیات داستانی پس از انقلاب» تاکید کرد: متاسفانه امروز پرمخاطب‌ترین کتاب‌های بازار نشر ایران رمان‌های زردی هستند که به ظاهر شعار اخلاق سرمی‌دهند و موریانه‌وار مباحث اخلاقی را می‌خورند.

محمدرضا سرشار با بیان اینکه اغلب در تاریخ ادبیات بر اساس هدف و نیت نویسنده یا دیدگاه وی چندین تقسیم‌بندی را در نظر می‌گیرند، توضیح داد: سیاست، اقتصاد، مسائل اجتماعی و مسایل اعتقادی همواره در پیدایش مکاتب ادبی غرب موثر بوده و در کشور ما که بسیاری از مکاتب ادبی وارداتی هستند با چند دهه تاخیر، مکاتب وارد شده‌اند.
این نویسنده و منتقد ادبی با اشاره به اینکه رویکردهای مختلف از جمله تاریخ‌محور، اقلیم‌محور، عقیده‌محور، موضوع‌محور و ادبیات محور در بررسی مکاتب ادبی موردتوجه قرار می‌گیرند، افزود: قبل از انقلاب اسلامی سه جریان ادبی غالب در کشورمان داشتیم که شامل رمانتیک، واقعیت‌گرا و شکل‌گرا بود. این سه جریان پس از انقلاب به حیات خود ادامه دادند و جریان دیگری نیز در ادبیات داستانی به نام داستان‌نویسی دینی به آنها اضافه شد.
وی با تاکید بر اینکه تمام مکاتب ادبی از سوی نویسندگان ایران فهم نشده‌اند یا تنها در حد فرم و ظاهر نمود یافته‌اند، گفت: در کشورمان با نوعی درهم‌آمیختگی مکاتب ادبی مواجهیم و همزمان نویسندگانی هستند که در چندین مکتب داستان می‌نویسند که دلیل این مسئله جهان‌بینی نداشتن نویسنده یا نشناختن مرز مکاتب بوده است. در غرب هر نویسنده تنها در یک مکتب خاص می‌نویسد.
سرشار با تاکید بر اینکه نویسندگان ایرانی باید وجه افتراق و ویژگی‌های مکاتب ادبی را بشناسند، توضیح داد: به عنوان نمونه مکتب رمانتیسم تاکید ویژه‌ای بر احساس و الهام شهودی دارد و نویسنده آن سرشار از تخیل پرشور و حس و عاطفه است. نوینسده در این مکتب غم غربت و حسرت گذشته‌های دور را دارد و اغلب نویسندگان این مکتب رمان تاریخی می‌نویسند؛ چراکه خیال‌بافند و غم فراق گذشته را دارند. در شخصیت‌پردازی این مکتب شاهد غلبه نگاه سودایی هستیم و توجه به عناصر ناخودآگاه را در شخصیت اصلی می‌بینیم. عشق زمینی در شکل رمانتیک و توجه به طبیعت ناسوتی انسان و قائل شدن ادراک شهودی برای انسان از ویژگی‌های رمانتیسم است.
وی با بیان اینکه قهرمان داستان‌های رمانتیک خیالباف و سردرگم است و اغلب در طبقه اشراف‌زادگان قرار دارد، افزود: اولین شعار پیروان این مکتب آزادی از قیود و تمام قوانین ادبی است و تاکید ویژه‌ای بر ملیت‌گرایی دارند. نویسنده در این مکتب خود را معیار قرار می‌دهد و به جای توصیف انسان کلی، انسان خاص را مطرح می‌کند به عنوان نمونه ازر خست سخن نمی‌گوید و به بیان ویژگی‌های مرد خسیس می‌‌پردازد. مبالغه در شخصیت‌پردازی و بها دادن به کلام و هماهنگی کلمات در متن از دیگر ویژگی‌های این مکتب است و نویسندگان رمانتیک اغلب به مسیحیت که خیال‌انگیزترین دین است، گرایش دارند. مرجع آنها ادبیات قرون وسطاست که از انگلستان شروع شده و سپس در آلمان، فرانسه و روسیه گسترش یافته است.
این نویسنده با تاکید بر اینکه ادبیات معاصر ما با ترجمه ادبیات داستانی فرانسه شروع شد، گفت: اولین آشنایی نویسندگان ایران با مکتب رمانتیسم حاصل ترجمه آثار امثال الکساندردوما، لامارتین و ویکتورهوگو به زبان فارسی بوده است. اولین اثر رمانتیک تاریخ ایران را شیخ موسی دستجردی صاحب عشق و سلطنت و تاریخ غیرت و صنعتی‌زاده کرمانی نوشتند.
وی همچنین دوران پهلوی اول را دوره دمیدن به احساسات ناسیونالیستی عنوان کرد و افزود: در این دوره نویسندگان بسیاری رمان تاریخی نوشتند که رویکرد پیش از اسلامی یا نگاه به ملیت‌گرایی داشتند. از دهه 1320 به بعد رمانتیسم همه‌پسند اجتماعی شکل گرفت که از جمله نمونه‌های آن می‌توان به «تهران مخوف» نوشته مرتضی مشفق کاظمی اشاره کرد.
سرشار با اشاره به اینکه جریان رمان اجتماعی عامه‌پسند پس از انقلاب نیز ادامه یافت، گفت: نویسندگان نسل بعد این رمان‌ها اغلب کم‌سواد بودند و امروز نیز شاهدیم گونه‌هایی از رمان‌های زرد که همان مسیر را ادامه می‌دهند، پرمخاطب‌ترین کتاب‌ها هستند که به ظاهر شعار اخلاق سرمی‌دهند؛ ولی چون موریانه مسائل اخلاقی را می‌خورند.
این منتقد ادبی با اشاره به اینکه مکتب رئالیسم قائل به جهان خارج است، توضیح داد: در دهه 20 با غلبه حزب توده، رئالیسم انتقادی برجسته شد که در ادامه به رئالیسم سوسیالیستی رسید. این مکتب در دهه چهل آثار شاخصی داشته و پس از انقلاب نیز تا پایان دفاع مقدس غالب بوده است. جریان ادبی بعدی، فرمالیسم بوده که از دهه 1320 شکل گرفت و از کودتای 1332 به شکوفایی رسید. این مکتب پس از انقلاب به حاشیه رفت و پس از جنگ تحمیلی دوباره نمود یافت. یکی از سردمداران این مکتب هوشنگ گلشیری بود که متاسفانه فهمی نادرست از فرمالیسم داشت و به دعوای فرم و محتوا دامن زد.
وی با تاکید بر اینکه اکنون شاهد غلبه فرم‌گرایی بر واقعیت‌گرایی هستیم، در عین حال به ادبیات دینی نیز به عنوان مکتبی پرطرفدار در دوران انقلاب اسلامی یادکرد و افزود: ادبیات دینی قدیمی‌ترین ادبیات جهان است و ما قبل از اسلام نیز شاهد استقبال از متون اسطوره‌ای و دینی بوده‌ایم. هنوز جذاب‌ترین داستان‌های جهان ریشه در کتاب‌های مقدس دارند و در ایران نیز بزرگ‌ترین نویسندگان و شاعران پس از انقلاب از میان چهره‌های مذهبی برخاسته‌اند و توانسته‌اند اندیشه‌های بزرگ را از تعقل به احساس سیر دهند.
سرشار با تاکید بر اینکه فردوسی، ‌حافظ، سعدی و مولانا همه از بزرگان عرصه دین و معرفت بوده‌اند، گفت: امروز روح حاکم بر رمان متعالی را فلسفه اسلامی شکل می‌دهد. رمان متعالی متعهد و انسان‌گراست، مغلق نیست، فرم را در خدمت محتوا قرار می‌دهد، مردمی است و سبک زندگی اسلامی را ترویج می‌دهد.
 جریان ادبی، حیاتمند و قابل تغییر است
در این نشست همچنین احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی در سخنانی با بیان اینکه متاسفانه در حوزه ادبیات داستانی معاصر شاهد جریان‌شناسی نبوده‌ایم، عنوان کرد: دلیل این امر نبود نظریه و نیز توجه به مصادیق و ژانرها بوده است. در ادبیات انقلاب ژانرهای متنوعی داریم و یکی از معضل‌های پژوهش‌های دانشگاهی این است که به برخی از ژانرها بیشتر توجه می‌شود و بخشی از ادبیات داستانی انقلاب اصلا دیده نمی‌شود.
وی با تاکید بر اینکه جریان‌شناسی ادبی 21 مقوم و 13 مولفه ارزش‌بخش دارد، افزود: مسئله‌مندی در ادبیات داستانی ما مغفول مانده و باید توجه داشت که جریان ادبی حیاتمند و قابل تغییر است. به عبارت دیگر هم زیست درون جریانی و نیز بیناجریانی دارد.
شاکری با بیان اینکه به دلیل عدم جریان‌شناسی ادبیات انقلاب، مسائل این ادبیات ناشناخته مانده است، گفت: نیازمند تئوری و نظریه‌پردازی در نظام مسائل ادبیات هستیم و باید به فهمی عمیق‌تر در جریان‌های ادبی برسیم.
وی با تاکید بر اینکه جریان‌شناسی ادبی نیازمند مبانی و تولید نظریه است، افزود: پیش از ورود به جریان‌شناسی باید جریان و نیز جریان‌شناسی را بشناسیم. جریان‌ها از علم و عمل حاصل می‌شوند و دو مولفه حیاتی جریان‌شناسی شامل مسئله‌مندی و پاسخ است. ادبیات انقلاب اسلامی یک جریان باتاخیر بوده و با یک مکتب شروع نشده است. مولد این ادبیات علم اجمالی یا تجربه عملی بوده است. در دهه 60 ما به بیان واقعیت موجود مسئله‌مند بودیم و دیدگاهی دیگر نیز رایج بود که ادبیات انقلاب را انکار می‌کرد.
شاکری با تأکید بر اینکه امروز ما صاحب مکتب خاص در ادبیات انقلاب نیستیم و برای بررسی آن باید به مطالعه ادبیات دفاع مقدس بپردازیم، گفت: ما در حرکت بیناقالبی در حال یافتن یک ادبیات مطلوب هستیم.

شناسه خبر 66990