ارزشی که به نسل جدید با فروغ کمتری در حال انتقال است؛
فضا برای مادرانگی مهیا نیست
سپهرغرب، گروه ریحانهآفرینش: در فرهنگ ایرانی_اسلامی از بازتعریف اساسی نقش مادری غفلت شده است. همین مسئله موجب میشود مادرانی که خواستار هویت فردی و اجتماعی خود هستند از سمت جامعه با فشار روبه رو شوند و همواره در مظان اتهام مادر بد قرار گیرند. در نتیجه مادری کردن بهعنوان یک تجربه خوب و قابل رشد در نزد زنان به حساب آورده نمیشود. این مسئله در مواجه با فرهنگ مدرنی که دائماً در حال بازنمایی اهمیت حضور زنان در جامعه است، تشدید میشود.
ارزشمندی و تقدس مادری در فرهنگ ایرانی_اسلامی روشن است. مادرشدن بهعنوان افتخار یک زن بهحساب میآید و فرزندان احترام ویژهای برای او قائل هستند. هرچند این جایگاه هنوز در جامعه ایرانی نسبت به مادران وجود دارد اما برخی از اشکالات و نواقص در گفتمان مادری باعث شدهاست که این ارزشمندی به نسل جدید با فروغ کمتری منتقل شود.
این نواقص که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد معلول دو فرایند اجتماعی مهم هستند. علت نخست، گسترش و ورود مدرنیته به اجزای گوناگون جامعه است. دیگری را نیز میتوان در عدم بازتولید و بازتعریف گفتمان مادری جستجو کرد.
ورود فرهنگ مدرنیته را میتوان بهعنوان یک کلیت پرچالش، در لایههای مختلف مورد بررسی قرار داد. عمیقترین لایه آن مباحث انسان شناختی است که مجال طرح آن در یک یادداشت نیست. اما آنچه که در لایه بیرونی نمود دارد و بسیاری از افراد با آن مواجه داشتند در ادامه بررسی میشود.
شهر جای مادران نیست
در همین راستا باید به شهر اشاره داشت. شهر مکانی است که تجربیات زیستی و فعالیتهای بشری در آن جمع و انباشته میشود. شهر تنها یک ساخت ریاضی و معماری نیست. بلکه روح و نحوه ساخت آن باورها و ارزشهایی را منتقل میکند. اساساً شهر که بعد از انقلاب صنعتی گسترش یافت خود بیانگر برخی از ارزشهای مدرن است. تضاد شهر و روستا در مقطعی از زمان دارای بار ارزشی بود. به همین علت نمیتوان تنها از یک زاویه ریاضی و مهندسی به شهر نگاه کرد.
با توجه به این مسئله، میتوان بررسی کرد که چقدر شهر در جامعه ایرانی به مادری توجه کرده است. آیا شهرسازی در ایران طبق همان سابقه فرهنگ ارزشمندی مادری و خانوادهمحور پیش رفته است؟ یا با تقلیدی کورکورانه بهصورت ناخودآگاه، ساختهای شهری وارداتی موجب تعارض فرهنگی شدهاند؟
با بررسی برخی از زیرساختهای شهری پاسخ روشن میگردد. یکی از این ساختها، وسایل حمل و نقل عمومی است. صحنهای که در این محیط برای همگان ناآشنا به نظر میآید، حضور یک مادر و کودک است. کافیست که یک مادر با فرزند خود از خانه بیرون بیاید و قصد رفتن به مقصدی با وسایل حمل و نقل عمومی مانند مترو و یا اتوبوس شهری داشته باشد. اگر بخواهد نیازهای اولیه فرزندش مانند شیردادن و یا تعویض پوشک را برطرف کند، هیچ جایی برای او در نظر گرفته نشده است. همچنین این مشکل زمانی تشدید میشود که کالسکه به همراه داشتهباشد. ساخت مترو و اتوبوسهای شهری اجازه ورود کالسکه را به او نمیدهند.
علاوه بر وسایل حمل و نقل عمومی، زنانهترین ساختهای شهری مدرن نیز مادران را نادیده گرفتهاند. پاساژهای خرید بهعنوان یکی از مهمترین مراکزی هستند که زنان به آن رجوع میکنند. اما در همین مراکز بسیار بزرگ نیز اتاق مادر و کودک که یک مادر بتواند برای لحظهای به فرزندش شیر بدهد وجود ندارد. در نبود این حداقلترین امکان، وجود اتاقهای بازی برای کودکان یک آمال دور است. همچنین سالنهای آرایش و باشگاههای ویژه بانوان نیز فاقد این امکانات هستند.
بنابراین میتوان گفت ساخت شهری در جامعه، کاملاً مبتنی بر حضور انسان مرد بالغ مولد در اقتصاد است. فردگرایی که در پس تفکر شهرسازی وجود دارد خانواده را از شهر حذف کردهاست. زن و سپس مادر نیز بهعنوان افرادی هستند که بیشترین بیتوجهی در ساخت شهری به آنان شدهاست.
حذف مادران از نهادهای اجتماعی و سیاسی
علاوه بر ساخت شهری، ساختارهای مراکز و نهادهای جامعه نیز در تناقض با گفتمان ارزشمندی مادری هستند. یکی از اجزای سازنده این نهادها، قوانین و مقررات آنان است. درواقع نگرش و رویکرد فردگرایانه نیز در این قوانین وجود دارد. برای ملموس شدن این بحث مثالی درباره آییننامه استخدامی هیئت علمی دانشگاهها آورده میشود.
در این آییننامه با هدف، تسهیل ورود اعضای هیئت علمی به پستهای مدیریتی و سیاسی جهت تقویت رویکرد علمی در سیاستها و مدیریت کشور، امتیازاتی از قبیل پرداخت فوقالعاده مدیریتی، ارائه واحد درسی کمتر و احتساب سابقه خدمت تماموقت در صورت استفاده از شیوه نیمهحضوری برای این افراد لحاظ شدهاست. اما زن هیئت علمی که بهواسطه مادر شدن از شیوه نیمهحضوری استفاده میکند نصف سابقه خدمت تمام وقت برای او محاسبه میشود. سنگین کردن کفه امتیازات پستهای مدیریتی و عدم توجه به نیازهای مادری در این نمونه، تناقض ارزشی است. این رویکرد در اغلب قوانین و مقررات نهادهای دیگر نیز وجود دارد که منجر به حذف مادران و یا در حاشیه قرار گرفتن آنان میشود.
نادیدهانگاری ابعاد متفاوت مادران
علاوه بر این نمودهای فرهنگ مدرنیته که مادران را نادیده میگیرد، به نقد گفتمان مادری که در تاریخ و گذشته پیش از انقلاب ایران نیز وجود داشت، باید اشاره شود. در اینجا نیز باید یادآور شد که بررسی این مسئله عمق بسیاری دارد و تنها به بعدی از آن در این یادداشت پرداخته میشود.
در همین راستا باید اشاره شود که در طول زمان و با پیشرفت جامعه، زنانگی و اساساً مادری با چالش و سؤال مواجه شد. در اینجا پیشرفت تنها با معیارهای مدرن درنظر گرفته نشده است. بلکه کلیت این واژه مدنظر است. درواقع با گذر زمان که علم و دانش رشد پیدا کرد و زمینه برای حضور بیشتر زنان در عرصه عمومی فراهم شد، چالشهایی در نسبت با گفتمان مادری بروز پیدا کرد.
در این فرایند زنان نسبت به هویت فردی و اجتماعی خود حساسیت بیشتری پیدا کردند. به همین جهت نیز شیوهای از مادری کردن که او را تمام وقت در خدمت ایفای این نقش میدانست با پرسش از سمت زنان روبهرو شدهاست.
درواقع وظایفی که مادری بر دوش زنان گذاشته چنان گسترده و زیاد است که تمام زندگی و وقت آنان را احاطه میکند. این وظایف در برههای که زنان در عرصه عمومی چندان جایگاه نداشتند و یا نسبت به هویت فردی خود آگاه نبودند، کاملاً پذیرفته شده بود. اما در این برهه که به برکت انقلاب اسلامی، زنان به این ابعاد خود واقف شدهاند؛ گستردگی وظایفی که ذیل مادری برای آنان تعریف شده، زیر سؤال رفتهاست.
اما در این بین، در فرهنگ ایرانی_اسلامی از بازتعریف اساسی نقش مادری غفلت شده است. همین مسئله موجب میشود مادرانی که خواستار هویت فردی و اجتماعی خود هستند از سمت جامعه با فشار روبه رو شوند و همواره در مظان اتهام مادر بد قرار گیرند. در نتیجه مادری کردن بهعنوان یک تجربه خوب و قابل رشد در نزد زنان به حساب آورده نمیشود. این مسئله در مواجهه با فرهنگ مدرنی که دائماً در حال بازنمایی اهمیت حضور زنان در جامعه است، تشدید میشود.
در نتیجه میتوان گفت؛ زمانی ارزشمندی نقش مادری تداوم مییابد و در واقعیت میتوان آن را مشاهده کرد که به حل این نواقص پرداخت. نمیتوان در سطوح بالای سیاستگذاری دائماً از اهمیت نقش مادری سخن راند اما کوچکترین ساختارهای شهری را برای حضور آنان مهیا نکرد.
همچنین نمیشود فرهنگ عمومی جامعه، هویت فردی و اجتماعی مادری را نادیده بگیرد و به مادرشدن دعوت کند. بنابراین با بازتعریف این نقش از سمت نهادهای فرهنگساز و اصلاح ساختارهای کشور، ارزشمندی مادری برای زنان بیش از پیش ملموس و برای نسل جوان نیز قابل پذیرش و خواستنی میشود.
*زهره حسنی سعدی؛ ارشد سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران
شناسه خبر 69355