سپهرغرب، گروه ریحانهآفرینش - طاهره ترابیمهوش: در گفتوگو با جامعهشناسی فرهنگی مشخص شد بخش اعظمی از عدم مطالبهگری از سوی جامعه زنان، معلول عدم شناخت از توانمندیها و نیازها در بستر نبود آموزش لازم است.
سپهرغرب، گروه - طاهره ترابی مهوش : مسئله مطالبهگری در بین زنان بهعنوان نیمی از جامعه بهقدری حائز اهمیت است که اگر در ریل صحیح و برای گرهگشایی در کار مردم حرکت کند میتواند مکمل خوبی برای ترمیم مشکلات متعدد در جامعه باشد. از سوی دیگر در تعاریفی که بهعنوان نقش زنان در جامعه مطرح شده چنین برداشت میشود که زنان مطالبهگر صدا و نماینده این قشر به حساب آمده و این صدا، جز با مطالبهگری صحیح انعکاس پیدا نمیکند.
حال آنکه مطالبهگری همانند سایر ارکان اساسی جامعه، دارای ساختارهای بنیانی است اما پرداختن به ساختارهای مطالبهگری از سوی زنان در بخشهای مختلف با ضعفی مشهود مواجه است به طوری که بارها در تهیه گزارش و خبر در پی گفتوگو با این قشر جامعه بهوضوح دیده میشود که بهنظر میرسد بخش اعظمی از این ضعف ناشی از کمبودها در ابعاد شخصیتی، خانوادگی و در نهایت اجتماعی است برای مثال اخیراً همکاران من در پارکهای شهر حاضر شده و در گفتوگو با بانوان همدانی از آنها خواستهاند که در خصوص میزان رضایتمندی از زیرساختهای تفریحی مختص بانوان بهصورت تصویری صحبت کنند اما متأسفانه بیشتر آنها علیرغم داشتن مطالبه بهحق در این زمینه به بهانههای مختلف از انجام این کار شانه خالی کردهاند.
گرچه طی سالهای اخیر شاهد روند نامحسوس تقویت مطالبهگری بودهام اما متأسفانه این موضوع در ابعاد گستردهتر و بزرگتر نیز قابل مشاهده است. از عدم خودباوری برای حضور در انتخابات گرفته تا مدیریتهای مختلف و نقشآفرینی مؤثر در ابعاد فرهنگی و اجتماعی جامعه.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا در این باره گفتوگویی با فاطمهالسادات نعمتی؛ دانشآموخته جامعهشناسی فرهنگی ترتیب دهیم که در ادامه میخوانید:
چرا در جامعه ما مطالبهگری از سوی زنان برای رسیدن به خواستههای بهحق کمرنگ است، ضعف اصلی کار کجاست؟
حوزه مطالبهگری بانوان جزو بخشهایی است که طی چند سال اخیر مورد تمرکز ویژه قرار گرفته زیرا بسیاری از حقوق و درخواستهای بانوان در سطح جامعه عمدتاً مورد توجه قرار نمیگیرد.
یکی از مهمترین دلایل به این موضوع بازمیگردد که جبهههای تشکیلشده توسط زنان به دلایل مختلفی نمیتوانند به شکل صحیحی وارد مسیر مطالبهگری نیازها شوند گفت: بخشی از موضوع به ساختار سنتی جامعه مربوط است، یعنی وقتی بانوان برای مطالبهگری نیازمند فعالیت اجتماعی و تعامل بیشتر هستند، معمولاً با مخالفت خانواده مواجه میشوند که خود مانع پیشبرد اهداف در حوزه مطالبهگری از حدی بالاتر است.
مسئله بعدی به عدم تفاهم و تشکیل جبهه واحد در بین زنانی بازمیگردد که در حوزه مطالبهگری ورود کردهاند به طوری که زنان بر خلاف بسیاری از مجموعههای اجتماعی و سیاسی بهدلیل اختلافنظرها، تفاوتهای فرهنگی و تنوع در نیازها در حوزه مطالبهگری نمیتوانند جبهه واحد تشکیل دهند، این ضعف باعث میشود قدرت چانهزنی آنها در عرصه مطالبهگری کاهش پیدا کند.
البته در این بین باید به این نکته توجه کرد که ساختارهای مناسبی برای فعالیت بانوان در این زمینه شکل نگرفته و مطالبه خانمها در بخشهای مختلف ازجمله بهداشت، سلامت و تفریح و گردشگری را عمدتاً نهادهای مردمی پیگیری میکنند، حال آنکه نیاز است در این بخش برخی از دستگاهها ورود جدی داشته و حمایت لازم را به عمل آورند تا این مجموعههای مردمنهاد که از قدرت بالایی برخوردار نیستند بتوانند در فضاهای مطلوبتر و طبقات بالاتری از نظامات اجتماعی به پیگیری نیازها بپردازند.
بخشی از این عدم مطالبهگریهای درست به این موضوع بازمیگردد که ممکن است جامعه با افراد و مجموعهای که مطالبهگری برای یک قشر را بر عهده گرفته و در این بخش ورود کردهاند همراهی لازم را نداشته باشند.
مثلاً در نگاه برخی افراد و بخشی از جامعه، نیاز زنان در حوزه تفریح بسیار حقیر دیده میشود بنابراین همراهی لازم را با مطالبهگران این بخش ندارند و یا اینکه افرادی که کار مطالبهگری را انجام میدهند از همه اقشار آن جامعه هدف بهویژه جوانان و نیازهایشان اطلاع کافی ندارند.
لازمه مطالبهگری درست در بین زنان چیست؟
آنچه مطالبهگری را در جامعه در مسیر درست هدایت میکند آموزش است یعنی گروههای مطالبهگر نیازمند آموزش هستند که حمایت رسانه میبایست در اولویت قرار گیرد تا بتوانند آنچه که پیگیری میکنند را به خواست عمومی تبدیل کنند، اما گویا ما در برخی از جوامع شهری میبینم که برخی از نیازهای بانوان مثل حق حضانت، اگرچه جمعیت زیادی را دربرنمیگیرد ولی از آنجا که جامعه با او همراهی میکند، به یک خواست و نیاز عمومی بدل شده است.
چرایی مطالبهگری چیست؟
در نتیجه مجموعههای مطالبهگری مردمی علاوه بر اینکه نیاز دارند شکل مطالبات را بهخوبی به مخاطبان خود تفهیم کنند باید آموزش لازم را نیز در دستور کار خود قرار دهند تا مخاطب از آنچه دنبال میشود تصویر درست در ذهن داشته باشد و بداند که اگر این نیاز بهدرستی مطالبه و مرتفع نشود ممکن است از سوی نسل جوان در مسیر غلط دنبال شود. ازجمله همین مسائل، نیاز بانوان در جامعه به تفریح و سرگرمی است که بهدلیل ضعف در پیگیری و رفع این معضل از طریق ایجاد مراکز و بسترهای مناسب برای بانوان بیشتر اشتغال زنان در حوزه سرگرمی به گوشی و حضور در شبکههای اجتماعی خلاصه شده است.
آینده مطالبهگری حوزه زنان را چگونه ترسمی میکنید؟
حوزه مطالبهگری بانوان یک نهاد جوان است و راه طولانی در پیش دارد پس نیازمند آن است که توسط جامعه و دستگاه و نهادهای دولتی به رسمیت شناخته شود از طرفی کسانی که در این حوزه نقشآفرینی میکنند نیز باید به یکدیگر تشکیل جبهههای مشترک داده تا قدرتمندتر در این عرصهها ورود کنند، البته در این زمینه نیازمند آموزش هستند تا بدانند از چه راهکارهای قانونی و اجتماعی میتوانند در این عرصه برخوردار شوند.
آیا بخشی از این عدم مطالبهگری به نداشتن عزت نفس و خودکمتربینی در بین زنان بازنمیگردد؟
این ضعف خانمها در عدم خودشکوفایی و داشتن عزت نفس و خودپنداشت توانمند بودن به این موضوع بازمیگردد که به آنها آموزش درست داده نشده یعنی دختران ما از دوران مدرسه که آموزش میبینند بهنوعی دچار خودسانسوری شده و خود را جنس دوم جامعه میپندارند و حتی در مواقعی به غلط خود را طفیل مردان میانگارند، نتیجه این اتفاقات با در نظر گرفتن فضای سنتی ایران در خانوادهها معمولاً باعث میشود خانمها مبتلا به ضعف در بروز خود شوند.
برای رفع مشکل نداشتن خودباوری چه راهکاری پیش رو است؟
برای رفع این مشکل نهتنها باید آموزش لازم به دختران داده شود بلکه باید سطح روانی جامعه را نیز تغییر داد به طوری که بستر جامعه باید به سمتی حرکت کند که خانمها خود را انسانهایی توانمند دانسته و در عرصههای مختلف اجتماعی ورود جدی و مطالبهگرانه داشته باشند.
معالوصف چنانکه گفتیم لازمه دنیای امرروز زنانی آگاه، فعال و پُرتلاش است که با حضور خود در عرصههای مختلف بتوانند مطالبهگرانی شایسته از حقوق خود باشند و شهروندی همراه با دانایی، تعهد عقلانی، رفتارهای مدنی، مشارکت و احساس تعلق و هویت ملی را کنشگرانه به نمایش گذارند.
بنابراین به تناسب جایگاه زنان در تحکیم بنیان خانواده و نقشی که در چرخه توسعه جامعه میتوانند داشته باشند، باید در سیاستگذاریها به موضوع زنان از ابعاد مختلف مانند نیازها، خواستهها و مشکلات آنها توجه شود.
حال آنکه موضوعات سلامت، رفاه و دسترسی برابر ازجمله مواردی است که به آنها در سند چشمانداز 1404 اشاره شده و این موارد متعلق به همه گروههاست. با توجه به اینکه به طور کلی، زنان آسیبپذیری بیشتری نسبت به مردان دارند باید این نگاه ویژهتر را در سیاستگذاریها و تصمیمگیریها هم لحاظ کنند.
یکی از بزرگترین مشکلات ما در معضلات اجتماعی به معنای عام که زنان را هم شامل میشود ضعف مطالبهگری اجتماعی است در حالی که مطالبهگری مستلزم وجود دغدغه در بین زنان است یعنی زنان باید دغدغه حقوق خود و اشراف بر آنچه که حقوق آنان است، داشته باشند. اتفاقاً یکی از راههای افزایش شفافیت و سلامت، افزایش مطالبهگری است اما چنانکه در مقدمه بحث عنوان شد این مطالبهگری در بین زنان همدانی بسیار کمرنگ است به طوری که تنها محدود به عده کمی از زنان شده و مابقی آنها حتی برای خود سهمی از بدیهیترین زیرساختهای شهری را مطالبه نمیکنند چه برسد به اینکه بخواهند خواهان مشارکت اجتماعی شوند.
اگر امروز از بانوان همدانی نام مدیرکل امور زنان و خانواده استانداری را بپرسید بسیاری از آنها حتی در حد نام نیز از این فرد مؤثر در شکلگیری تشکلهای مردمی و جبهههای مطالبهگری حوزه زنان شناخت ندارند و همین مسئله باعث شده در نبود این زیرساختها بانوان همدانی که در سبقه فعالیت اجتماعی آنها نام افرادی همچون خانم دباغ میدرخشد، امروز خنثیترین افراد در حوزه مطالبهگری باشند.
شناسه خبر 71400