سپهرغرب، گروه جوانی: یک روانشناس گفت: نوجوانی یک دوره گذار است که کودک برای رسیدن به دوره جوانی باید آن را سپری کند. این دوره دارای ویژگیهای جسمانی، روانشناختی یا عاطفی، عقلانی و اجتماعی است. اگر رشد انسان به پنج مرحله رشد جسمانی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و عاطفی تقسیم شود، دوره نوجوانی خود به تنهایی دارای همه این مراحل است و به تناسب این مراحل مشکلاتی برای افراد در دوره نوجوانی ایجاد میشود.
اردشیر یاراحمدی اظهار کرد: روانشناسان درباره زمان دوره نوجوانی اتفاق نظر ندارند ولی بر اساس توافقها، بین 11 سالگی تا 21 سالگی دوره نوجوانی است.
این روانشناس اظهار کرد: در دوره نوجوانی شش تغییر در فرد ایجاد میشود که هم پدر و مادر و هم مربیان مدرسه و هم خود فرد باید به این تغییرات توجه داشته باشند. یکی از این تغییرات، جسمانی است که ضمن آن، فعالیت غدد درونریز بیشتر شده و تغییراتی در ترشح هورمونها اتفاق میافتد که این امر ممکن است موجب ایجاد تغییرات در خلق وخوی فرزندان و حتی ناسازگاری آنها شود.
یاراحمدی افزود: تغییر در الگوهای ارتباطی والدین وبچهها دومین تغییر در دوره نوجوانی است. در کودکی رابطه والدین با فرزند عمودی و از بالا به پایین است، به گونهای که والدین دستور میدهند و بچهها اجرا میکنند ولی در دوره نوجوانی به نظر میرسد که این الگو کارآیی خود را از دست میدهد و فرد احساس میکند به اندازه کافی بزرگ شده که در امور خانواده مشارکت کند و انتظار دارد که نظر او را به عنوان یک فرد بالغ مورد توجه قرار دهند. اگر پدر و مادر در این شرایط به نظر فرزند خود اهمیت ندهند و از روشها غیردموکراتیک برای هدایت او استفاده کنند قطعا به جایی نخواهند رسید.
وی عنوان کرد: موردی که در دوره نوجوانی تغییرات بسیاری به همراه دارد، تغییر در مسایل آموزشی یا به نوعی تغییر در کمیت و کیفیت کارهای تحصیل است؛ این امر بدان دلیل است بخش زیادی از انرژی فرد صرف مسایلی از جمله جسمانی میشود که در این میان توجه به ظاهر شدت بیشتری پیدا میکند، همچنین تمایل فردی برای گذارندن اوقات با دوستان افزایش مییابد و چون این آشفتگی در فرد وجود دارد، کمیت و کیفیت مسایل آموزشی و تحصیل نوجوان دستخوش تغییرات میشود.
این روانشناس گفت: یکی از مواردی که توجه به آن در دوره نوجوانی بسیار اهمیت دارد، تغییر در نگرش بچهها نسبت به زمان است. فرد در کودکی در زمان زندگی میکند؛ وقتی پدر و مادر در این زمان برای آینده فرزند خود نقشه میکشند، این برنامهریزیها برای والدین معنیدار است ولی برای کودکشان قابل درک نیست چون به لحاظ شناختی هنوز به رشد کافی نرسیده که مفهوم زمان را به طور کامل بفهمد. آدمهایی که در بند گذشته هستند دچار افسردگی و کسانی که در بند آیندهاند دچار اضطرابهای متعدد میشوند؛ بنابراین با توجه به تغییر نگرش بچهها نسبت زمان در دوره نوجوانی و به دلیل اینکه در این دوره محتوای شغل و علایق و رغبتهای فرد مشخص میشود، باید اطلاعات جامعی در خصوص مساله زمان به نوجوانان داده شود. فرد در دوره نوجوانی میتواند بنای آینده خود را طرحریزی کند.
این روانشناس اظهار کرد: تغییر در نگرشها، باورها، اعتقادات و ارزشها مورد دیگری است که در دوره نوجوانی فرد رخ میدهد. تا زمانی که گستره ارتباطات بچهها با بیرون گسترش پیدا نکرده تمام ارزشهای والدین در نگاه آنها، مهم جلوه میکنند ولی با ورود به اجتماع نگرشهای جدیدی را میبینند که گاه این نگرشها در محیط جامعه با نگرشهایی که پدر و مادر دارند، در تضاد است.
یاراحمدی گفت: به طور مثال در دوران قبل از نوجوانی میآموزد که باید علم را فرا بگیرد ولی جامعه به او میآموزد که باید فقط پول به دست آورد. در دوره نوجوانی بچهها در خصوص بسیاری از نگرشها و عقاید دچار بحران میشوند که آیا پدر و مادر درست میگویند یا حق با جامعه است. معمولا مسایلی که هیجان فرد درباره آنها بیشتر است و به شکل بهتری به او ارایه شده است، بیشتر مورد پذیرش فرد قرار میگیرد لذا والدین با توجه به این نکته باید روشهای مناسبی را برای تربیت و هدایت فرزند خود به کارگیرند تا علاقهمندی او به ارزشها و باورهای درست افزایش یابد.
وی ادامه داد: جایگاه فرزند در خانواده نیز تغییراتی را در نوجوانی برای فرد به همراه میآورد، فرزند اول یا آخر بودن و دختر یا پسر بودن رابطه فرزند را با پدر و مادر و حتی اعضای دیگر خانواده دچار تحول میکند. والدین با توجه به این موضوع و اهمیت تغییرات دوره نوجوانی، در مسئولیت دادن به فرزند خود و نوع ارتباطشان باوی بسیار دقت کنند.
این روانشناس گفت: به راستی با توجه به اهمیت توجه به تغییرات دوره نوجوانی، چه عواملی باعث میشود ناسازگاریهایی در این دوره بوجود آید و بچهها در نوجوانی این همه درگیر بحرانها باشند؟ به نظر میرسد اگر والدین شش تغییر ذکر شده در دوره نوجوانی را در نظر بگیرند و متقاعد شوند که این تغییرات موجب تغییر در خلق و خوی فرزند نوجوانشان میشود، دقت بیشتری در تعلیم و تربیت او خواهند داشت.
یاراحمدی خاطرنشان کرد: تغییرات فرد در دوره نوجوانی در توانمندیهای ذهنی بچهها نیز تغییرات ایجاد میکند. وقتی توانمندی بچهها بالا است و فعالیتهایی در حد پایینتر از توانایی او بر عهدهاش گذاشته شود یا بر عکس زمانی که توانمندی فرد پایین است ولی مسئولیتهای بزرگی به او واگذار شود، نوعی ناسازگاری پیش میآید.
وی اظهار کرد: در ناسازگاری بچهها در دوره نوجوانی چند عامل نقش دارد، اگر خانواده در روشهای فرزندپروری در کیفیت روابط خود با فرزند نوجوان تغییر ایجاد نکند یا در محیط مدرسه کیفیت رابطه با دانشآموز از طریق شیوه تدریس معلمان مورد توجه قرار نگیرد، بچهها دچار مشکلات روانی، اخلاقی و عاطفی میشوند.
این روانشناس اظهار کرد: با توجه به تغییرات در دوره نوجوانی، اگر خانواده به این عوامل توجه داشته باشد و بر اساس تغییرات این دوره روابط خود را با فرزندان نوجوانش کیفیت بخشد، میتواند در تعلیم و تربیت فرزند خود موفق باشد.
یاراحمدی عنوان کرد: برای مواجه با هر گونه تغییر فرد در دوره نوجوانی، پیشگیری از بروز مشکل در این دوره و تداوم مشکل در آینده فرد، راهکارهایی وجود دارد.
این روانشناس ادامه داد: با توجه به تغییرات جسمانی فرد در دوره نوجوانی مسایلی مانند تناسب اندام، زیبایی و جلب توجه از نظر ظاهری برای فرد بسیار اهمیت پیدا میکند، پدر و مادر باید روی الگوی خواب، تغذیه، ورزش و سلامتی فرزند خود سرمایهگذاری کنند. با این اقدام نگرانی نوجوان در حوزه جسمانی با مرور زمان از بین میرود.
وی افزود: همچنین در بعد شخصیتی، بچهها نیاز به احترام و پذیرفتهشدن در جمع دارند. اگر فرد کمرو باشد یا خود را کمتر از گروه همسالان تصور کند، نمیتواند با همسالان و دیگر افراد جامعه ارتباط برقرار کند. لذا والدین باید تلاش کنند این احساس حقارت و کمرو بودن را به شکلهای علمی ریشهکن کنند تا احترام مورد نظر را کسب کند. در مسایل اجتماعی نیز والدین باید از نوجوان بخواهند که در فعالیتهای گروهی مشارکت کند.
این روانشناس با بیان اینکه بسیاری از مشکلات که در جامعه رشد کرده، مشکلات اخلاقی است، گفت: باید در دوره کودکی و نوجوانی به سؤالات بچهها در این حوزه پاسخ مناسب دهیم تامعیارهای سالمی برای زندگی کردن به آنها ارایه شود.
یاراحمدی افزود: زمانی که فرد نوجوان با معیارهای درستی که شناخته،آداب و رسوم قومی را میپذیرد این سنتها برای او اهمیت پیدا میکند و به عنوان یک نوجوان خود را با معیارهای جامعه تطبیق دهد، طبیعتا رفتارهای غیراخلاقی از خود نشان نخواهد داد.
وی ادامه داد: در مسایل آموزشی و تحصیلی فرد نیز در جهت افزایش کیفیت روابط در محیط مدرسه، بچهها باید با روشهای مطالعه، مدیریت زمان، اختلالات یادگیری، نحوه گذراندن امتحانات، مواجه با ترس از عدم موفقیت و خطراتی در این حوزه رخ میدهد، آشنا شوند.
این روانشناس معتقد است اگر بخواهیم جامعه و افرادی سالم داشته باشیم، باید تلاش کرد آموزشهای لازم و ضروری در خصوص شش تغییر دوره نوجوانی را، به خانواده، مربیان مدرسه و فرد نوجوان داده شود تا بچهها دچار مشکلات رفتاری، اخلاقی، اجتماعی، خانوادگی و حتی جسمی نشوند.
یاراحمدی با بیان اینکه در دوره نوجوانی و جوانی به دلیل تحولاتی که در بلوغ فرد، نگرشها، ارزشها و سایر موارد رخ میدهد، بزه در این دوران بیشتر اتفاق میافتد، افزود: خانوادهها توجه داشته باشند که اهمیت دادن به تغییرات در دوره نوجوانی در جلوگیری از بسیاری انحرافات و مشکلات در فرد و آینده او بسیار تاثیرگذار است. ناگفته نماند که انحرافات اجتماعی مانند کج روی و بزهکاری ریشههای مختلفی دارد؛ مسایل فردی، خانوادگی و اجتماعی در بروز این انحرافات نقش دارد.
وی بیان کرد: در بعد مسایل فردی، فرد در برههای از زمان نیازهایی دارد که اگر این نیازها به شکل صحیح ارضا نشود، پس از ورود فرد به اجتماع و گسترش روابط، برای رفع نیازهای خود از همان روشهای ناصحیح استفاده کند و دچار مشکل خواهد شد.
این روانشناس گفت: یکی از تغییراتی که در دوره نوجوانی رخ میدهد، تغییرات هورمونی و شیمیایی در مغز است. گاهی گفته میشود نتیجه برخی رفتارهای بزهکارانه افراد در بیش فعالی دوره کودکی آنها است. اگر کودک بیشفعالی به حال خود رها شود و این اختلال درمان نشود، ممکن است دچار نوعی اختلال به نام اختلال سلوک شود. از ویژگیهای اختلال سلوک این است که بسیاری از رفتارهای بزهکارانه را به همراه خود دارد.
یاراحمدی اظهار کرد: همچنین این کجرویها و بزهکاریها میتواند ریشه خانوادگی داشته باشد، به طور مثال بچههای طلاق و بچههایی که والدین پرخاشگر یا دچار انحراف اخلاقی دارند، یقینا در معرض گرایش به بزهکاری قرار میگیرند.
وی عنوان کرد: بزهکاریها یا انحرافات اجتماعی ریشه در جامعه نیز دارد. بیعدالتیها، نبود فرصتهای شغلی و عدم توجه مدیران موسسات و سازمانها به سلامت روان افراد میتواند منجر به اختلالات رفتاری شود. حتی مسایل اقتصادی و عوامل آلودهکننده محیطی هم میتواند در بروز این اختلالات نقش داشته باشند. به طور مثال سرب موجود در هوا هم میتواند موجب بروز اختلالات رفتاری شود.
این روانشناس عنوان کرد: اگر بخواهیم از بسیاری اختلالات رفتاری دوره نوجوانی و تداوم این مشکلات در آینده و همچنین بروز پدیده بزهکاری در جامعه جلوگیری کنیم، لازم است یک همت جمعی در کشور به راه افتد و همه افراد در ابعاد و مسئولیتهای مختلف و در حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی دست به دست هم دهند تا بتوان به نتیجه دلخواه در این زمینه رسید.
شناسه خبر 73453