انقلاب اسلامی از ابتدای پیروزیاش با صدای بلند فریاد تظلمخواهی و استکبارستیزی را سر داده و تا به امروز از این آرمان خود کوتاه نیامده است. چراکه جوهر و روح حاکم بر آن توحید بوده و هر آنچه غیر خدا ادعای الوهیت داشته باشد را نفی میکند. این خط و مشی توحیدی انقلاب اسلامی باعث شده که از ابتدای کار خود دارای دشمنان بالقوه از شرق و غرب عالم باشد و تمام مستکبران عالم که نظریات لیبرالی و مارکسیستی آنها به چالش کشیده شده و منافع انسانگرایان خدافراموش به خطر افتاده، عزم خود را جزم نموده تا با آن به مقابله برخیزند.
حمایت از مظلوم و جهاد و قتال علیه ظالم که منبعث از تفکر توحیدی انقلاب اسلامی است او را در ورای دسایس و مکاید بیشماری در طول 45 ساله تاریخ خود قرار داده است. حمایت از آرمان فلسطین از بحر تا نهر یکی از اصول لایتغیر جمهوری اسلامی بوده و هست و این گزارهای است که ما را به دشمن درجه یک رژیم منحوس صهیونیستی و به تبع ریشهها و حامیان آنها مبدل کرده است.
در دور جدید منازعات 75 ساله مردم فلسطین و رژیم غاصب که با حمله حماس به شهرکهای اشغالی در 15 مهرماه سال جاری شروع شد، جمهوری اسلامی همچون همیشه به دفاع از ملت فلسطین و مجاهدان جبهه مقاومت برخاست؛ به نحوی که در همان روز نخست عملیات طوفان الاقصی در اقصی نقاط ایران شاهد جشن و پایکوبی ملت ایران در عملیات غرورآفرین مجاهدان فلسطینی بودیم. همراهی ملت ایران با حکومت آن و امتزاج همیشه دولت بهمثابه ارکان حکومت با ملت ایران، خاری بوده که از ابتدای انقلاب اسلامی در چشم دشمنان ما فرو رفته و در تمام 45 سال گذشته با بسیج تمام عِده و عُده خود سعی در جدا کردن مردم از بدنه حکومت داشته و دارند.
در دور جدیدی از این تلاشها پروژه بدبین کردن مردم ایران به ملت فلسطین و نیز حکومت جمهوری اسلامی را بهعنوان حامیان جبهه مقاومت در دستور کار قرار دادهاند. در فتنهانگیزی خناسان داخلی و معاندان خارجی شاهد شبههافکنیهایی با نیت افتراق و ایجاد بدبینی به ملت و جبهه مقاومت و بیتفاوت کردن مردم به سرنوشت فلسطین هستیم که در ادامه به طرح اهم شبهات وارده و پاسخ به آنها میپردازیم.
**1- ناصبی دانستن مردم فلسطین:
یکی از شبهاتی که در چند روز اخیر در فضای مجازی بسیار شایع شد ناصبی دانستن اهالی فلسطین بود که البته آبشخور این شبهه هم به قول شهید مطهری از خود یهود و صهیونیست است؛ چراکه میدانند ایرانی شیعه محب اهل بیت بوده و ناصبی را کافر و نجس میدانند. در رد این شبهه به چند مورد اشاره میگردد.
اهالی فلسطین قریب به اتفاق سنیمذهب بوده و از پیروان مکتب شافعی که نزدیکترین فرقه به تفکرات شیعه است هستند.
در فلسطین مکانهایی مزین به اسماء اهل بیت علیهمالسلام وجود دارد، همچون خیابان علیبن ابیطالب (علیهالسلام) در بیتالمقدس، مسجد حسینبن علی (علیهالسلام) در الخلیل، مسجد فاطمهالزهرا در نابلس و مؤسساتی چون «واحه آلالبیت» با هدف آشنایی مسلمانان با قدر و منزلت اهل بیت (علیهمالسلام)
در جریان این چند روز فیلمی از مصائب فلسطین منتشر شد که در آن مادر فلسطینی که فرزندش را از دست داده در سوگ فرزندش اینگونه میگوید « فرزندم به فدای حسن و حسین»
در وصیتنامهای که همراه یکی از شهدای رزمنده گردانهای عزالدین قسام توسط ارتش رژیم صهیونیستی پیدا شد در بند آخر آن نوشته شده بود: «به نام خدای خیبر آغاز میکنیم و با شمسیر ذوالفقار میزنیم».
نقل خاطرهای از شهید مطهری: «ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیان را زیاد میدیدیم، یکی از آنها آمد به من گفت: فلان مسئله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت من شیعه، و این رفقایم سنیاند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان میگفتند بین ما شیعه و سنی هست ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور میکند و میگوید: شما پخش کنید که اینها ناصبیاند».
**2- حمایت مردم فلسطین از صدام حسین:
در یکی از شبهات وارده برای دور کردن ملت ایران از فلسطین شاهد مطرح کردن علاقه و حمایت فلسطینیان از صدام حسین و نصب مجسمه او در فلسطین هستیم. در مورد این مسئله هم باید به موارد ذیل اشاره کنیم:
صدام حسین در ابتدای ریاست خود بر عراق خود را رهبر عرب خطاب کرده و از خود وجههای ضد اسرائیلی به نمایش میگذارد. دو تشابه قومیتی و آرمانی بین ملت فلسطین و صدام این موضوع را طبیعی جلوه میدهد که در روزگاری که صدام خود را بهعنوان منجی کشور فلسطین از جور صهیونیست مطرح نموده مورد اقبال مردم ستمدیده فلسطین قرار گیرد. هر چند که استنادات تاریخی نشان میدهد با تغییر رویکردهای صدام در آینده میزان محبوبیت او در بین اعراب و فلسطینیان به شدت افول میکند.
«اثبات شی نفی ماعدا نمیکند»؛ این بدان معناست که اگر در شرایطی صدام حسین در فلسطین محبوبیت داشته این معارض با نزدیکی و محبوبیت ایران در منظر آنها نیست.
اگر فلسطینیان در روزگاری بخاطر رویکردهای ضد اسرائیلی صدام به او علاقهمند بودهاند این بدان معنا نیست که با جنگ عراق علیه ایران یا مواضع ضد ایرانی صدام هم موافق بودند در حالی که به گواهی تاریخ میزان محبوبیت او با گذشت زمان روز به روز کاسته شد.
مجسمه یا تندیس صدام حسین در کرانه باختری نصب شده نه در غزه، همانطور که میدانید دولت حاکم بر کرانه باختری را جریان فتح به ریاست محمود عباس در دست دارد. اولاً که دولت کرانه باختری بودجه خود را از اسرائیل میگیرد و ثانیاً شخص محمود عباس و تشکیلات خودگردان در بین فلسطینیان هم منفور و خائن به آرمان فلسطین شناخته میشوند.
** 3-استفاده حماس از واژه خلیج عربی:
در چند روز اخیر هجمه مجددی از سوی شبههافکنان با عنوان استفاده سخنگوی القسام شاخه نظامی حماس از واژه جعلی خلیج عربی صورت پذیرفت که بعضی بر جمهوری اسلامی خرده گرفتهاند که چرا باید از این افراد که به خط قرمزهای ایران احترام نمیگذارند، حمایت کرد. اما در این خصوص موارد اشاره شده در ذیل شایان تذکر است؛
بعضی عنوان کردهاند که با توجه به سیاق و کلمات سخنان منظور ابوعبیده از واژه خلیج عربی سواحل غربی عربستان است که همان دریای سرخ نام دارد و حد فاصل بین یمن تا مصر است و نه سواحل شرقی آن که خلیج فارس نام دارد.
استفاده از واژه خلیج عربی متأسفانه در بین کشورهای عرب زبان و در معادلات بینالمللی مرسوم شده همانطور که قبلاً افرادی مثل مقتدی صدر یا نخست وزیر عراق هم از آن استفاده کردهاند.
ابوعبیده بهعنوان یک عرب در این کلیپ بیشتر کشورهای عربزبان را خطاب قرار میدهد که به نوعی از آنها برای نجات غزه استمداد میطلبد حال این سؤال پیش میآید که در یک سو کشورهای عربزبان با شنیدن کلمه خلیج فارس چه واکنشی نشان خواهند داد و از طرفی کشور ایران است که حساس به واژه خلیج عربی است!
ابوعبیده اشتباه کرده و نباید از این واژه استفاده میکرد، چون خلیج فارس تا ابد خلیج فارس خواهند ماند، ولی باید در نظر داشت که آیا دمیدن بر آتش اختلاف در شرایط کنونی کاری منطقی و عقلانی است؟ یا نه طبق یک قاعده سیاسی باید برای حذف دشمن بزرگ، اختلافات کوچک را کنار گذاشت تا موانع اصلی اتحاد ملتها حذف شود.
**4- خود مردم فلسطین زمینهایشان را فروختند!
در طرح این موضوع که خود صهیونیستها آن را شایع کردهاند سعی بر آن است تا تقصیر را گردن خود فلسطینیان انداخته و خودکرده را تدبیر نیست! اما در این خصوص توجه به واقعیتهای تحریفشده بسیار لازم و ضروری است که به مواردی از آن اشاره میشود.
فلسطین قبل از سال 1948 مستعمره انگلیس بوده که بر بسیاری از اراضی فلسطینیان تسلط و حاکمیت داشته و با بخشش از کیسه خلیفه بسیاری از زمینها را دولت انگلیس به یهودیان واگذار مینماید و از سوی دیگر با وضع مالیاتهای سنگین موجب شده بسیاری از فلسطینیان زمینهایشان را بفروشند تا از شر پرداخت مالیات خلاص شوند. نکته جالب توجه آن است که هر یک از فلسطینیان که زمینش را فروخته او را سلب تابعیت کرده و از فلسطین اخراج نمودهاند.
بسیاری از فلسطینیان حاضر نبودند زمینهای خود را به یهودیان بفروشند به همین دلیل این زمینها توسط بعضی از افراد و جریانهای نزدیک به انگلیس و یهود همچون سید ضیاءالدین طبابایی خریداری کرده و بعد به یهودیان واگذار مینماید.
یهودیان بخش زیادی از زمینها را از فئودالهای عثمانی که روزگاری در فلسطین ساکن بودند خریداری نمودند.
کل زمینهای فروخته یا واگذارشده به یهودیان در بدترین حالت حدود 220 هزار هکتار بوده که حدود 6 الی هشت درصد از مساحت کل فلسطین است.
زمانی که فلسطینیان از نیرنگ انگلیس در واگذاری زمینهای فلسطین به یهودیان و نیز خرید با واسطه زمینهای فلسطینیان توسط یهودیان و کلاه گشادی که به سرشان رفته مطلع شدند، به اعتراض برمیخیزند که همه این قیامها و اعتراضات به سالهای قبل از 1948 برمیگردد.
**5- جنایات حماس در حمله به فلسطین اشغالی و کشتار غیرنظامیان:
همانطور که رهبر معظم انقلاب در بیانات خود بعد از عملیات طوفان الاقصی فرمودند، رژیم صهیونیستی در صدد مظلوم نمایی و جلب ترحم افکار عمومی جهان با تمسک به بعضی از شایعات و دروغها برآمد. دروغهایی که از آن زمره میتوان به کشتار غیر نظامیان توسط حماس، سوزاندن و مثله کردن اجساد کودکان اشاره کرد. در رابطه با این شبهه نیز به مواردی اشاره میشود.
همه دختران و پسران ساکن در فلسطین اشغالی موظف به خدمت در ارتش تحت عنوان خدمت سربازی میباشند. پس به نوعی هیچ فرد عادی در سرزمینهای اشغالی وجود ندارد.
شهرکهای مجاور با غزه به نوعی یک لایه دفاعی برای صیانت از عمق سرزمینهای اشغالی بوده و یکی از دلایل ایجاد آنها ایجاد استحکامات دفاعی است.
ساکنان شهرکهای مجاور با مناطق فلسطینینشین، از آنجایی که یک دژ دفاعی بوده و دارای مأموریت امنیتی- نظامی هستند از نظامیان تشکیل شده که غالباً مسلح و آموزشدیده میباشند.
دروغ بودن سوزاندن اجساد یا سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس در همان روزهای نخست برملاشد و بسیاری از خبرگزاریها و شبکههای خبری به دروغ بودن آن اذعان کردند تا جایی که شبکه خبری CNN به خاطر پخش آن اکاذیب ضمن افشای کذب بودن آنها، از مخاطبان خود بخاطر مخابره اخبار غیر واقع عذرخواهی کرد.
قسمت تلخ روایت آنجاست که صهیونیستها و حامیانشان با در اختیار داشتن نبض غولهای رسانهها سعی در تغییر صورت مسئله و تعویض جای جلاد و شهید دارند. در حالی که غاصبان و اشغالگران فلسطین مدعی تجاوز به خاک خود شده، نباید واقعیت را فراموش کنیم که این صهیونیستها هستند که با غصب سرزمین فلسطینیان و با حصر آنها در نوار غزه و محاصره همه جانبه آنها سعی در مرگ تدریجی مالکان اصلی سرزمین فلسطین دارند.
**6-استناد به سخنان زیاد نخاله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین در مذمت شیعه:
یکی دیگر از شیطنتهای رسانههایی که این روزها صورت گرفت سوء برداشت و تقطیع سخنان زیاد نخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین در مصاحبه با شبکه الجزیره بود که با استناد به آن سعی در دمیدن بر آتش اختلاف بین شیعه و سنی داشتند. در این خصوص باید به چند نکته توجه کرد:
در میان گروههای مبارز فلسطینی جهاد اسلامی فلسطین از همان ابتدای تأسیس آن توسط شهید دکتر فتحی شقاقی، از انقلاب اسلامی ایران حمایت میکرد و گروهی وحدتگرا بود، که دفاع از تشیع در برابر تندروهای سنی یکی از رویکردهای اصلی آن بود. کتابهای «امام خمینی راهحل اصلی و جایگزین» و «شیعه و سنی غوغای ساختگی» مواضع مؤسس این حرکت را نمایش میدهد.
نزدیکی مواضع سیاسی گروه جهاد اسلامی با ایران در جریان جنگ ایران و عراق و تحولات دهههای اخیر همیشه وجود داشته است و از این جهت، این اتهام درباره آنها وجود دارد که جزئی از مجموعه نظام جمهوری اسلامی یا گروهی ذیل سپاه قدس هستند.
مصاحبه الجزیره با زیاد نخاله حاوی مباحث زیادی است که در بخشی از آن هم شبهات وارده بر جهاد اسلامی مطرح میشود. از ایرانی بودن این حرکت گرفته تا شیعه بودن آن. در چنین فضایی دبیرکل جهاد اسلامی با این سخنان میخواهد شبهه ترویج تشیع را از گروه جهاد اسلامی نفی کند. زیرا همانگونه که سنی شدن یک شیعه در جمع شیعیان بازخورد منفی زیادی دارد، شیعه شدن یک سنی در فلسطینی که قاطبه آن اهلسنت هستند، یک ضد تبلیغ برای گروه جهاد اسلامی است.
زیاد نخاله در همین مصاحبه بر همگرایی سیاسی و دینی با ایران تأکید میکند و از طرفی به شبهه وابستگی به ایران و شیعی بودن پاسخ میدهد.
شناسه خبر 75587