سپهرغرب-گروه خبر:ارتباط با دیگران و دریافت توجه و تحسین از سوی دیگران یکی از نیازهای فطری انسان است. فرد از بد تولد نیاز دارد تا مورد توجه قرار گیرد و در کنار نیازهای مادی که لازمه حیات وی هستند؛ به حمایت اجتماعی و البته عاطفی از سوی دیگران نیازمند است.
با توجه به مقدمه ذکر شده؛ هنگامی که فرد در دایره ارتباط و توجه دیگران نباشد، یا درک درستی از این امر نداشته باشد یا میزان توجه و ادراکی که از دیگران دریافت میکند وی را ارضا نکند، برای تغییر این شرایط تحت فشار بوده و سعی میکند دست به تغییر وضعیت بزند. مثل محبوسی که برای پایان دادن به تنهایی سلول انفرادی خود حاضر است با زندانبان همکاری کند. همه کسانی که کودک خردسال دارند چنین تجربهای داشتهاند که کودک وقتی به هردلیل حس کند از سوی دیگران حمایت کمتری دریافت مینماید دست به جلب توجه میزند حتی اگر نداند که این جلب توجه باید چگونه باشد و ممکن است به عصبانیت و ناراحتی دیگران منجر شود. ولی کودک خود را موفق میداند؛ چرا که در هرصورت در مرکز توجه دیگران قرار گرفته است، هرچند نمیداند و هنوز نیاموخته است که این توجه اولیه ممکن است طرد شدن را درپی داشته باشد. آنچه اینجا مهم است، تعامل با محیط و حس تعلق با دیگران است.
هنگامی که فرد یاد نگرفته باشد چگونه باید با اطرفیان خود به درستی تعامل کند یا توجه و حمایت کافی از آنان دریافت کند، با الگوهای غلط و پرخاش یا هنجارشکنی در رفتار توجه دیگران را به خود جلب میکند. به عنوان مثال زوجینی که نمی دانند تعامل درست چیست. آنان برای ارضای میل به مباشرت با همسر خود به بحث و پرخاش روی می آورند. چون به هردلیلی نمی توانند با همسر خود تعامل عاطفی درستی برقرار کنند. اما به نظر بسیاری از روان شناسان همین تعامل پرخاشگرانه و گاهی آزار دهنده برای دیگران از عدم ارتباط و یا طلاق عاطفی بسیار بهتر است.
در بسیاری از موارد همین رفتارها را از فردی که به قدر کافی حمایت دریافت نکرده باشد در جامعه مشاهده میکنیم. بسیاری از افرادی که دست به رفتارهای هنجارشکن در جامعه میزنند از خانواده سالم برخوردار نیستند یا ارتباط درستی با والدین خود ندارند. فرد هنگامی که از سمت خانواده و جامعه توجه و حمایت کافی دریافت نماید با آنان احساس تعلق داشته و با آرامش میتواند زیست کند. اما اگر این نیاز به درستی تامین نشود، فرد برای نیاز اولیه خود مجبور به رفتارهای هنجارشکنانه میشود تا این توجه را به هردلیلی دریافت کند. مثل کودکی خردسال که حس میکند مادرش به او توجه کافی ندارد.
این مساله را در الگوهای رفتاری و سبک پوشش در جامعه بسیار مشاهده میکنیم. به عنوان مثال اگر فرد حس کند درک و توجه کافی از خانواده خود دریافت نمیکند از پوشش و رفتار گروههای دیگری تبعیت خواهد نمود تا توجه و حمایت دیگران را دریافت کند. این امر که فرد نیاز دارد مورد تحسین دیگران باشد انسان را مجبور خواهد نمود تا ویژگیهایی کسب کند که توجه دیگران را برانگیزد. نکته مهم اینجاست که اگر فرد از تجربه و بلوغ کافی برخوردار نباشد این توجه را به ابتداییترین ویژگیهای شخصیتی مثل ظاهر سوق خواهد دارد. فرد با اضافه کردن ویژگیهایی به ظاهرش خود را در مرکز توجه دیگران قرار میدهد تا نیازی که از خانواده تامین نشده از دیگران مطالبه کند. هرچند مثل یک کودک خردسال نمیداند که نتیجه امر ممکن است مطلوب نباشد.
پس اگر به دنبال حفظ سلامت و آرامش در جامعه هستیم باید به خانوادهها و افراد آموزش دهیم که نسبت به عزیزان خود وظیفه دارند تا ابتدا شاهد آسیب آنان نباشند و بعد جامعه به محیطی برای ناهنجاری بدل نشود.
*دکتر طه اسداللهی پژوهشگر مطالعات اجتماعی
شناسه خبر 76328