امیرخانی در رمان قیدار روایت از یک پدر دارد؛ او مینویسد «خانوادهای هست مفلوک کار پدر بدانجا کشیده که مجبور است طلای مادر را بفروشد تا نان سفره فرزندان را فراهم آورد و البته بیش از آن را نیز خرج خود کند. به پدر چه خواهید گفت؟ بیکاره، مفلس، معتاد؟ هرچه خواستید بگویید، اما بدانید که از این مرد باید ناامید بود، اگر کسی به فکر نجات این خانواده باشد، فقط به فرزندان جوان امید خواهد بست. مادر یعنی وطن، طلا یعنی نفت، پدر یعنی دولت، این ملک پدرانی داشته است که برای حکومت نه طلای مادر که خود مادر را نیز فروختهاند. در چنین خانوادهای مایه نجات همت فرزندان است، از پدر کاری برنمیآید» شاید بتوان چنین تصویر تلخی را در حکومتهای قبل در تاریخ ایران پیدا کرد، ما سالها زیر یوق حکومتهایی بودهایم که به ارث میرسیدند و مملکت را ملک طلق خود میدانستند و شهرها و روستاها را همچون دارایی تصاحب کرده یا به دیگران میبخشیدند. این حکومتها اگر یک نخبه آشپززاده را نیز پروبال میدادند تا صدراعظم شود، آنجا که به نفعشان بود، رگش را هم میزدند یا شاه و نخستوزیر بهراحتی بخشی از کشور را دختر خود دانسته و شوهرش میدادند، خیلی راحت!
و این داستان تلخ قرنها روایت حال این مُلک بود، اما 45 سال است که مردم شاهبیت قصیده بلند ایران شدهاند و در عرصههای مختلف آنها هستند که از رهبر تا رئیسجمهور و نماینده مجلس را بهطور مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب میکنند. حتی حاکمیت این کشور مردم را تا بدانجا مهم دید که انتخاب جمهوری اسلامی را منوط به خواست ملت کرد و طی این سالها نیز این مردم بودند که خالصانه پای کار مملکت خود بودهاند و از هیچ نثار و ایثاری کوتاهی نکردهاند.
اما قطعاً طی این سالها مشکلات بسیاری پیش راه این مردم ایجاد شده است؛ برخی از آنها ناشی از دشمنی خصم بوده که همه مقاومت در برابر فشارها را پذیرفتهایم، اما بخشی از آن از منفعتطلبی و زیادهخواهی برخی و ناکارآمدی گروهی دیگر نشأت گرفته است که هیچیک پذیرفتنی نیست و باید مسئولان برای تمام این نواقص و خلأها پاسخگو باشند. اما در این میان یک سؤال مطرح میشود و آن اینکه مدیران و مسئولان از کجا آمدهاند؟ اهل کجا هستند؟ آیا جز این است که فرزندان همین خانواده هستند که مسئول میشوند؟ بهعنوان نماینده انتخاب میشوند؟ وزیر میشوند؟ ریاست جمهور را بهعهده میگیرند؟ پس باید گفت که اگر به دنبال حل مشکلات هستیم، نهتنها باید مسئولیت خود را در انتخاب افراد برای جایگاههای مختلف بهعهده بگیریم، بلکه باید در نوع انتخاب و کیفیت انتخابمان هم دقت کنیم؛ چراکه تبعات یک انتخاب نادرست زندگی ما و تمام ساکنان این آب و خاک را تحتالشعاع قرار میدهد. یادمان باشد که انتخابات اگرچه یک فرصت است، اما به معنی واقعی کلمه مسئولیت بزرگی بوده که هریک از ما با شرکت کردن یا عدم مشارکت یا نوع انتخابمان، به آن عمل میکنیم و قطعاً باید پای تبعات آن هم بایستیم.
شناسه خبر 78278