معلمانی هستند که بدون چشمداشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه میدهند.
در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشمداشت، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه میدهند.
به بهانه روز زیبای معلم تلاش میکنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفتوگو داشته باشیم.
یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر میشود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی ازجمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبتنام آنها سر باز میزنند.
در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبتنام این کودکان میکنند تا علاوه بر سوادآموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیبهای اجتماعی هم تا آنجا که میتوانند جلوگیری کنند.
شقایق راد یکی از این معلمان است که 10 سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سوادآموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است بهصورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.
معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟
معلمی شغل سختی است اما من هیچگاه معلمی را بهعنوان شغل نگاه نمیکنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالشهای زیادی هم دارد اما در کنار همه سختیهایش لذتهایی دارد که تا معلم نباشید نمیتوانید لذتهای معلمی را لمس و تجربه کنید.
آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟
بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درسها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته میشود در حالی که کودک آسیبدیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درسهای منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتابهای درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد.
کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. بهعنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف میکنند؛ تلاش میکنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.
آیا شرایط حضور و غیاب دانشآموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟
شرایط حضور غیاب دانشآموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانوادهها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار میکند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبتنام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاسهای درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار میروند.
کودکان کار دانشآموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی میکنند؟
بیشتر این کودکان دستفروش هستند و چیزهایی را میفروشند که متأسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده میکنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاههایی کار میکنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاههای خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاههای بستهبندی ازجمله مهمترین این کارگاهها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاهها مثل تعمیرگاههای ماشین یا کارگاههای صنعتی فعالیت میکنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بستهبندی را انجام دهند.
چهطور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب میکنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟
در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهمنامه قول میگیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.
آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟
خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچهها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانشآموزان کوچکتر از بزرگترها یاد میگیرند که این دوستیها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر میگیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دورههای آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش میگوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونهای طرح درسها را برنامهریزی کردیم و به معلمها ارائه دادیم که این طرح درسها خلاصهای از پایههای مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعهای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.
طوری برنامهریزی شده که کودک بهصورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.
بهترین و بدترین خاطره شما از 10 سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟
بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از 14 سال بیسوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم خواند که عنواناش این بود: من دیگر باسواد شدم.
بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور میشوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار میشوند تحصیل را رها کنند. علیرغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما بازهم گاهی اصرار ما بیفایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری میرود و دیگر نمیتواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاید؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب میشود کودک مجبور شود درس را رها کند.
منبع: خبرگزاری مهر
شناسه خبر 81978