شناسه خبر:83291
1403/3/16 08:16:18

 
جهان هستی پدیده‌هایی دارد که در قاموس خلقت، ممزوج با سرمایه‌هایی است که شناخت و بهره‌برداری احتمالی از آن سرمایه‌ها، کار هر کسی نیست؛ ازجمله این مخلوقات، انسان است که عمدتاً به‌طور اعتباری و موقت، سرمایه‌هایی دارد که درصورت استفاده صحیح از آن‌ها، می‌تواند سعادتمندی دنیا و آخرت را برای خود تمهید کرده و یا با سهل‌انگاری، به یغما دهد.

وقتی سخن از سرمایه به میان می‌آید، مثلاً از نوع سرگردان آن، با سرعت اذهان عمومی ما انسان‌ها به سوی داشته‌های اقتصادی و مالی سوق پیدا می‌کند که البته بی‌جا و بی‌دلیل هم نیست و در این میان عاقل و منطقی کسی را ارزیابی می‌کنند که این امتیاز و نعمت برای سود و منفعت را به‌خوبی مدیریت کرده و بر آن بیفزاید و در جنبه سازمانی هم مدیری را موفق به حساب می‌آورند که بتواند سرمایه‌های سرگردان را تجمیع کند و در جهت منافع اقتصادی سوق دهد.

بخش دیگری از سرمایه، سالیان عمر هر انسان است، تا جایی که به‌درستی می‌گویند وقت از طلا هم گران‌بهاتر است و اگر کسی زندگی را بیهوده بگذراند، واقعیتی است که درحال هدر دادن سرمایه پُربهایی بوده؛ چراکه سالیان عمر با سرعت طی شده و این نعمت خدادادی از کف می‌رود و همواره شاهدیم عده نه‌چندان کمی، در عمر خود برای بهره‌برداری در حیرت به سر برده و با نوعی سرگردانی، این سرمایه کم‌بدیل را ضایع می‌کنند. البته عده‌ای از این گروه در بزرگ‌سالی به اهمیت سرمایه مذکور پی می‌برند، اما غالب این‌گونه اشخاص توان برداشت زاد و توشه آنچنانی را تا کسب سعادت درخور قیمت مناسب عمر انسان، نخواهند یافت.

دیگر سرمایه‌های سرگردان، افراد توانایی هستند که به دلایل مختلف اجتماعی مورد شناسایی قرار نمی‌گیرند و با مورد غفلت واقع شدن، به‌نوعی به هدر می‌روند؛ مثلاً اگر در حدود سه سال اخیر برنامه عصر جدید رسانه ملی را مشاهده کرده باشید که نخبگان را در سنین و جنسیت‌ها، با نمایش توانایی‌های خاص به‌نوعی مطرح و معرفی می‌کند، تأیید خواهید کرد که هزاران سرمایه بسیار توانا وجود دارد که عمده آنان به‌نوعی سرگردان هستند و در اکثر موارد استفاده ممکن برای انواع پیشرفت از آنان نمی‌شود و این واقعیت تلخ پدیده‌ای جهانی و عالم‌گیر است.

سرمایه بسیار مهم دیگر نوجوانان و جوانانی در جامعه هستند که بعضی به‌نوعی در دام شیاطین افتاده و سرمایه انسانی، جوانی و داشته‌های خود را به تاراج می‌دهند. جای تأسف است که بگوییم این‌روزها در کوچه‌ها، خیابان‌ها و محل‌های ظهور و بروز آنان شاهدیم به‌اصطلاح گل‌های سرسبد زندگی مادران و پدران چگونه ملعبه دست سوداگران رنگارنگ انسانیت قرار گرفته و به‌نوعی چوب حراج به ثمرات کانون‌های با قیمت خانواده می‌زنند که نمودهای آن متفاوت و متنوع است و متأسفانه عده زیادی از متولیان امور سلامت فرهنگی اجتماعی، منفعل و تماشاگر این تراژدی تلخ و بنیان‌کن هستند. امیدواریم جلوه‌های بیداری چنان مشهود شود تا انواع سرمایه‌های سرگردان به سوی پیشرفت و سعادت سازمان‌دهی و به‌خصوص با برنامه‌ریزی موظفان حقوقی اجتماعی، مدیریت شوند و بیش از این نظاره‌گر هزینه‌ها و زیان‌های زهرآگین نباشیم، إن‌شاءالله.

شناسه خبر 83291