امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به یکی از مسئولان نوشت: گمان نمىکردم میهمانى مردمى را بپذیرى که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدهاند. اندیشه کن در کجایى و بر سر کدام سفره مىخورى!
امیرالمؤمنین علیهالسلام طی دوران کوتاه زمامداریشان بر عملکرد مسئولان نظارت ویژهای داشت و زمانی که متوجه میشد مسئولی دچار انحراف شده، بهسرعت به او تذکر میداد و گاهی تهدید به عزل و حتی تهدید به مصادره اموال و حبس میکرد؛ یکی از این موارد مربوط به فردی بهنام عثمان بن حُنَیف بود. به امام خبر رسید که او دعوت یکی از ثروتمندان را پذیرفته و سر سفره آنان حاضر شده است، امام بهسرعت به او نامهای به این مضمون نوشت و عثمان را مورد سرزنش قرار داد:
«اى پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردى از سرمایهداران بصره، تو را به میهمانى خویش فرا خواند و تو بهسرعت به سوى آن شتافتى! خوردنىهاى رنگارنگ براى تو آوردند و کاسههاى پُر از غذا پى در پى جلوى تو گذاشتند. گمان نمىکردم میهمانى مردمى را بپذیرى که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شدهاند. اندیشه کن در کجایى و بر سر کدام سفره مىخورى! پس آن غذایى که حلال و حرام بودنش را نمىدانى، دور انداز و آنچه را به پاکیزگى و حلال بودنش یقین دارى، مصرف کن؛ وَ قَدْ بَلَغَهُ أَنَّهُ دُعِیَ إِلَى وَلِیمَةِ قَوْمٍ مِنْ أَهْلِهَا فَمَضَى إِلَیْهَا أَمَّا بَعْدُ یَا ابْنَ حُنَیْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاکَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَیْهَا یُسْتَطَابُ لَکَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَیْک الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُجِیبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَیْقَنْتَ بِطِیبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ... (نامه 45 نهجالبلاغه)
در میان نامههاى امام به کارگزاران خود، اینقبیل نامهها کم نیست و همگى نشان مىدهد که امیرالمؤمنین نهایت تدبیر را در امر کشوردارى رعایت مىکرده است. نکته دیگر اینکه نظر مبارک امام این بوده که حاکمان و مقامات برجسته حکومت اسلامى همیشه در کنار مردم و تودههاى مستضعف باشند و به مرفهان بىدرد که توقعشان از همه بیشتر و یاریشان به هنگام یارى دادن از همه کمتر است، هرگز اهمیتى ندهند. تجربه نشان داده که در مواقع بحرانى تنها گروه اول مدافعان سرسخت و ایثارگران بىمنتند. (آیتالله مکارم، شرح نهجالبلاغه)
اما عثمان بن حنیف کیست؟ او از صحابه پیامبر صلى الله علیه و آله بود. در غزوه احد و پس از آن شرکت داشت و در عصر عمر مأمور اندازهگیرى سرزمینهاى خراجى عراق و سپس والى بصره شد. هنگامى که فتنه جمل رخ داد، یاران عایشه به او پیشنهاد کردند که همراه آنها بر ضد امیرالمؤمنین بجنگد، درحالى که والى بصره بود، از این کار خوددارى کرد، طرفداران عایشه تمام موى سر و صورت و ابروهاى او را کندند و با همان حال نزد عایشه بردند. او گفت: رهایش کنید. عثمان بن حنیف خدمت امام علی علیهالسلام آمد و در جنگ جمل همراه آن حضرت بود؛ سپس ساکن کوفه شد و در دوران خلافت معاویه چشم از جهان فرو بست. چنین شخصیتی با این جایگاه و مقام و موقعیتی که داشت، کارش به جایی رسید که دچار لغزش شد و سر سفره متمولان و مرفهان بیدرد نشست. تداوم چنین رفتاری از سوی او بدون شک سبب انحرافش در بلندمدت میشد و این فقرا و مستضعفان بودند که دچار لطمه میشدند.
سوگوارانه درد همیشگی جامعه اسلامی، همسفره شدن و همفکر شدن مسئولان آن با مرفهان بیدردی است که جز فساد منطق دیگری ندارند و جز پول، به چیز دیگری فکر نمیکنند و تمام دغدغهشان، امتیازدهی به اطرافیان و خوردن بیتالمال مردم است. مسئولانی که اگر منفعتی نبینند، برای مردم کار نمیکنند و تا زمانی که نانشان در روغن نباشد، اقدام مؤثری انجام نمیدهند. امام تأکید میکنند با چنین افرادی حشر و نشر نداشته باش که سفره آنان سراسر شبهه و حرام است.
شناسه خبر 84422