یادداشت؛
وقتی برای تربیت صحیح، دیر میشود
چندسال پیش نوجوانی با دوچرخه، کاملاً خلاف جهت قانونی وارد خیابان شد، بنا به وظیفه شهروندی با ملایمت او را متوقف کرده و گفتم: عزیزم شما بهتر است از هماکنون مقررات را رعایت کنی، قانون راهنمایی و رانندگی ورود شما را اینگونه تعریف کرده است. فردی بهاصطلاح عاطفهورز و دلسوز به حال دیگران که شاهد ماجرا بود، جلوتر آمده و گفت: بابا ولش کن، برای او هنوز زود است به چنین حرفهایی توجه کند! عرض کردم شخصیت و مقطع تربیتی این نوجوان مانند گچی است که بر آن آب گرفتهای که اگر در اولین فرصت مورد استفاده قرار نگیرد، سخت و سنگ شده و بیاستفاده میشود.
کم نداریم پدران و مادرانی که فرزندان خردسال خود را در خودروی شخصی، پشت فرمان مینشانند و بهعنوان نوعی بازی و بعضاً توأم با مباهات به دیگران، برای آینده خود ناآگاهانه مار در آستین میپرورانند و اکثر اینگونه خردسالان متخلفانی میشوند که بدون مجوز قانونی اتومبیلران شده و دهها معضل را برای خود، خانواده و جامعه ایجاد میکنند. هریک از ما بعید است مثالی برای اینگونه ناهنجاریها که منتهی به دهها درد و رنج برای فرد، خانواده و جامعه میشود، نداشته باشیم.
گذشته از متولیان رسمی و قانونی، همه ما در محیط زندگی و یا در جایگاه پدر و مادر، باید مراقب رفتار خود و فرزندانمان باشیم، نگوییم حالا زود است، درست میشود و یا فلانی شما چرا خودت را خراب میکنی؟ با کار دیگران چه کار داری؟ وظیفه فلان و بهمان است. سؤال این است وقتی چنین افرادی در کوچه و خیابان پشت فرمان مینشینند و موجب رعب، وحشت و سلب امنیت میشوند و با عرض معذرت در معابر وحشیانه لایی میکشند، آیا این همه ما نیستیم که در معرض خطر و صدمههای جبرانناپذیر قرار میگیریم؟! درون اجتماع بهخصوص معابر، نه جنگل و بیابان است و نه منزل شخصی و فضای انحصاری، گرچه حتی جنگل هم قانون خود را دارد.
منِ شهروند در فضای عمومی حق ندارم هرطور که خواستم برانم، هر لباس ناهنجاری که خواستم بپوشم، به اموال عمومی صدمه وارد کنم و موارد دیگر که پردازش به آن مجال خود را میطلبد.
در لایههای مختلف طول عمر، تربیت فردی و اجتماعی ضرورتهایی هست که باید اقدام ما برای آنها، بههنگام باشد؛ بخش عمدهای از اقدامهای ما مصداق نوشدارو بعد از مرگ سهراب است و عاقلانه به نظر میرسد هریک فکر کنیم دیگران اقدام نمیکنند و با عقلانیت و بدون زیر پا گذاشتن هنجارهای قانونی و اجتماعی، فعال باشیم؛ با اثربخشی خود نگذاریم گچ آبگرفته سخت و سنگی شود، چراکه با این حالت همه جامعه متضرر میشوند و همواره به یاد داشته باشیم که همین نوجوانان امروز، متولیان تمام بخشهای فردای جامعه از خانواده گرفته تا مدیریتهای ارشد کشور هستند. پس نگذاریم دیر شود، بهعلاوه اگر در تربیت صحیح خردسالان و نوجوانان بههنگام عمل نکنیم، بیشترین ضربه یا لطمه را به خود آنان زدهایم. البته کم نداریم از بزرگان در خانوادهها و مدیران که به اینگونه مسائل واقف هستند، اما نیاز به مراقبت بیشازپیش داریم.
عمر نعمت گرانبهای غیر قابل تکرار است که اگر بهخوبی مورد توجه قرار نگیرد، به نقمت و تهدید همهجانبه مبدل میشود؛ امید است از کسانی باشیم یا بشویم که برای خود و دیگران نگذاریم دیر شود، إنشاءالله.
شناسه خبر 86780