شناسه خبر:89244
1403/9/6 15:42:00

از توصیه‌های مهم رهبر انقلاب در نخستین دیدار با هیئت دولت چهاردهم، توجه به مسئله جمعیت و اقدام برای جلوگیری از مسئله پیری زودهنگام بود. ایشان خطاب به دکتر ظفرقندی وزیر بهداشت، فرمودند: «یک نکته هم مسئله‌ی مهم جمعیت و مسئله‌ پیری زودهنگام کشور است که خیلی [مهم است]. چهل سال قبل، نرخ رشد جمعیتمان 3.5 درصد بوده که از نرخ‌های خیلی بالا است. خب یک عده‌ای دستپاچه شدند و یک مقرراتی را گذاشتند و یک محدودیت‌هایی را ایجاد کردند. حالا آن نرخ [رشد جمعیت] ما 3.5 که هیچ، البته من دقیق نمی‌دانم، الان آمار جدیدی ندارم، مثلاً نیم درصد یا حداکثر یک چیز این‌جوری است، ما باز همان مقررات را می‌خواهیم اعمال کنیم! این[طور] که نمی‌شود. مقررات باید منعطف باشد، یک روز جمعیت بی‌ضابطه دارد اضافه می‌شود، جلویش را بگیرید، خوب است؛ یک روز هم جمعیت متوقف می‌شود یا دارد به طرف عقب می‌رود، کشور به سمت پیری می‌رود، اینجا باید بلافاصله مقررات را طبق نیاز کشور تغییر بدهید. من از آقای دکتر ظفرقندی، وزیر محترم بهداشت، جداً می‌خواهم ایشان روی این مسئله شخصاً تکیه کنند، دنبال کنند این موضوع را؛ یعنی واقعاً بروید دنبال این قضیه و نگذارید این موانع تولید مثل و ولادت که متأسفانه زیاد هم هست، ادامه پیدا کند و بر این‌ها کاملاً تسلط پیدا کنید. شماها خیلی‌هایتان در دوران جوانی کارهایی کردید که ممکن است امروز آن کارهای پیش‌رونده را نتوانید بکنید. خب ما احتیاج به جوان داریم در کشور؛ اگر خدای‌نکرده کشور دچار این عاقبت تلخ و سخت شد، یعنی پیری جمعیت، دیگر هیچ علاجی وجود ندارد؛ امروز خیلی از کشورها مبتلا هستند. این مسئله‌ی جمعیت است.» 1403/06/06
دو سال بعد از ابلاغ «سیاست‌های کلی جمعیت» در سی‌ام اردیبهشت‌ماه 1393، «سیاست‌های کلی خانواده» نیز در سیزدهم شهریورماه 1395 از طرف رهبر انقلاب ابلاغ شد که با دامنه‌ای از تشکیل و تحکیم خانواده تا افزایش فرزندآوری و استحکام نظام خانواده که سنگ بنای جامعه‌ی اسلامی است، راهنمای حرکت جامعه باشد و قوت زیربنایی آن بتواند به رشد فرزندآوری نیز کمک کند.
اکنون، با گذشت هشت سال از این ابلاغ و بیش از سه سال از تصویب قانون جوانی جمعیت و تشکیل ستاد ملی جمعیت، همچنین در پی تأکید رهبر انقلاب به وزیر بهداشت دولت چهاردهم در این خصوص، بخش زن، خانواده و سبک زندگی رسانه KHAMENEI.IR، در یادداشتی به قلم سرکار خانم ریحانه رحمانی‌پور مدیر گروه زنان و خانواده مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، به بررسی جایگاه تحولات فرهنگی در تغییرات جمعیتی جامعه پرداخته است.
پرداختن به چالش جمعیتی کشور نیازمند فهم دقیق مسئله و حرکت به سمت رفع موانع آن است. از سوی دیگر ماهیت مسئله فرزندآوری به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ابعاد رخداد‌های جمعیتی کشور در ارتباط با حوزه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است و از این نظامات تأثیر می‌پذیرد. اما تبیین میزان اثرگذاری هرکدام از این نظامات و وزن‌دهی و اولویت‌گذاری در نظام حل مسئله در کنار ظرفیت‌های ساختاری و امکان‌های حل مسئله، دارای اهمیت است. با این مقدمه، باید به این سؤال پاسخ داد، در مسئله فرزندآوری سهم تغییر و تحولات فرهنگی در کنار چالش‌های اقتصادی چقدر است؟ آیا می‌توان رفتار جامعه از حیث فرزندآوری را ماحصل تحولات فرهنگی جامعه دانست؟
بررسی اثرگذاری تحولات فرهنگی جامعه بر یک موضوع، در گام نخست نیازمند تبیین جهت‌گیری تحولات و نظام ارزشی و فرهنگی بازیابی شده و در گام دوم نیازمند تبیین جایگاه و ارتباط موضوع مورد مطالعه با نظام فرهنگی جدید است.
بنابراین در این نوشتار به‌صورت مختصر تحولات فرهنگی جامعه مورد بررسی قرار می‌گیرد. نتایج عمده تحقیقات و پژوهش‌های صورت‌گرفته درخصوص تحولات فرهنگی جامعه ایران مؤید جایگزینی باورها، ارزش‌ها و سبک زندگی سنتی با ارزش‌های مدرن بوده‌اند. (1) به عبارت دقیق‌تر فرآیند نوسازی و توسعه در ایران به موازات جامعه جهانی شکل گرفته و منجر به تحولات فرهنگی در جامعه شده است. این تحولات را می‌توان به‌صورت مشخص در تغییر سبک زندگی افراد و رشد فردگرایی تبیین کرد؛ درواقع تحولات فرهنگی از الگویی شرقی به سمت الگویی غربی درحال جابه‌جایی است و این تحول در عرصه‌های مختلف زندگی و زیست افراد ازجمله تحولات خانواده، اثرگذار بوده است. به‌گونه‌ای که الگوهای همسرگزینی، مطلوبیت‌های خانوادگی از قبیل سن ازدواج، الگوهای انتخاب همسر، فرزندآوری، جایگاه خانواده و دیگر موضوعات، سبک زندگی را تحت تأثیر خود قرار داده است؛ بنابراین دال مرکزی تحولات فرهنگی ایران، تغییر سبک زندگی و رشد فردگرایی و به تبع آن کاهش ارزش‌های خانوادگی است.
گام دوم، فهم نسبت وضعیت باروری و نگرش جامعه به فرزندآوری با تحولات فرهنگی، تبیین شده است.
نتایج یک بررسی نشان می‌دهد هرچه میزان دین‌داری بیشتر، سکولار شدن جامعه پایین‌تر، فردگرایی پایین‌تر و ارزش‌های خانوادگی بیشتر باشد، میزان باروری نیز بیشتر خواهد بود. در این بررسی که طی سال 1393 صورت گرفته، 28 استان کشور براساس شاخص‌های مذکور رتبه‌بندی شده‌اند و در میان متغیرهای عنوان‌شده، فردگرایی بیش از بقیه بر نرخ باروری اثرگذار بوده است. (2) پژوهش‌های دیگر نیز این نتایج را تأیید می‌کنند؛ (3) این تبیین در جوامع غربی نیز مورد تأیید بوده است، به‌گونه‌ای که لستق وندکا نیز تبیین‌های مبتنی بر عاملیت اقتصاد بر تغییرات نرخ باروری را ناکافی دانسته و تفسیرهای مرتبط با تغییرات فرهنگی را در این رابطه مؤثرتر می‌دانند. ازنظر آن‌ها تغییرات در نرخ باروری در اروپا محصول تغییراتی است که در حوزه ارزش‌های خانواده، فردگرایی و دین‌داری رخ داده است.
نکته مهم در مورد پُررنگ شدن سبک زندگی در جامعه، افزایش امکان و قدرت انتخاب‌گری است؛ به‌عبارتی برخلاف جامعه سنتی، جامعه مدرن مدل‌های مختلفی از زیست را پیش روی فرد قرار می‌دهد و الگوهای رفتاری محدود جامعه سنتی را مخدوش می‌کند و مسئله‌ساز بودن تکثر الگوهای حیات ناشی از اهمیت یافتن «خود» است. بررسی‌های دیگری (4) ارتباط شبکه مؤلفه‌های سبک زندگی ازجمله پایگاه اقتصادی اجتماعی، مصرف بدن و مصرف فرهنگی را با فرزندآوری مورد بررسی قرار داده‌اند؛ نتایج این بررسی‌ها نشان می‌دهد پایگاه اقتصادی- اجتماعی بالاتر، مدیریت بدن به شیوه مدرن و مصرف فرهنگی با جهت‌گیری رسانه‌های نوین در رابطه‌ای معکوس با فرزندآوری بوده و منجر به کاهش باروری زنان در جامعه شده‌اند.
درنتیجه می‌توان گفت تحولات فرهنگی جامعه عامل بسیار مهم و تعیین کننده‌ای در نگرش و درنهایت رفتار مردم نسبت به موضوع فرزندآوری است.
نتایج پیمایش‌های ملی در بررسی موانع فرزندآوری نیز مؤید تأثیر مؤلفه‌های فرهنگی بر تغییرات فرزندآوری در جامعه است. به‌گونه‌ای که در پیمایش ملی خانواده (5) 14 مورد به‌عنوان مهم‌ترین مشکلات و محدودیت‌ها برای داشتن فرزند ذکر شده است. به غیر از مورد سوم (از عهده هزینه‌های آن برنمی‌آیم)، دیگر موانع اولویت‌گذاری‌شده مرتبط با نظام فرهنگی و انتخاب‌های فرهنگی و ارزشی افراد هستند که می‌توان به «برای آینده فرزندانم نگرانم» با حدود 68 درصد، « سخت بودن تربیت فرزندان» با حدود 62 درصد، « فرزند زیاد را مناسب نمی‌دانم» با حدود 53 درصد اشاره داشت.
بررسی متغیرهای زمینه‌ای در بررسی شاخص‌های مرتبط با فرزندآوری در پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان (موج چهارم) نشان می‌دهد، حدود 50 درصد پاسخگویان، دو فرزند را تعداد مطلوب فرزند برای خانواده عنوان کرده‌اند؛ نکته قابل توجه در این پیمایش کاهش تعداد فرزندان مطلوب با افزایش هزینه خانوار است. به‌گونه‌ای که با افزایش هزینه خانوار از (3 تا کمتر از 9 میلیون تومان) به (بیشتر از 18 میلیون تومان)، مطلوبیت سه فرزند از 21 درصد به 7/16 درصد رسیده و مطلوبیت چهار فرزند نیز از 9/15 درصد به 5/11 درصد رسیده است. به‌عبارتی می‌توان گفت با بهبود وضعیت اقتصادی خانواده مطلوبیت تعداد فرزندان بیشتر از 2، کمتر شده است؛ این داده نشان می‌دهد عوامل اقتصادی تعیین‌کنندگی اصلی را در نگرش نسبت به فرزندآوری ندارد و عوامل دیگری نیز بر فرزندآوری خانواده‌ها اثرگذار است.
نکته دیگر نیز که مؤید این گزاره است، تمایز مطلوبیت تعداد فرزندان از حیث وضعیت شغلی است؛ به‌گونه‌ای که نگرش افراد شاغل و بیکار در مطلوب دانستن تک‌فرزندی، دوفرزندی و چهارفرزندی، بسیار به هم نزدیک است و با وجود پیش‌فرض عدم درآمد افراد بیکار، نگرش مثبت به پنج‌فرزندی در بین این گروه در نسبت با افراد شاغل، بیشتر است. نکته دیگر اینکه افراد بازنشسته نیز بیشترین آمار مطلوبیت سه فرزندی با حدود 5/25 درصد را بیان کرده‌اند و مطلوبیت چهارفرزندی و بیشتر در بین این گروه بالا است. این درحالی بوده که افراد بازنشسته به‌لحاظ تخمینی، مخارج بالاتری دارند و شرایط اقتصادی سخت‌تری را تجربه می‌کنند؛ اما بااین‌حال تعداد فرزند بیشتر را مطلوب می‌دانند. نتایج به‌دست‌آمده از متغیرهای زمینه‌ای پیمایش «وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه» که در سال 1395 منتشر شده است نیز مشابه نتایج به‌دست‌آمده از موج چهارم پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان است؛ مجموع این یافته‌ها نشان می‌دهد مطلوبیت فرزند تابع مستقیمی از عوامل اقتصادی نیست.
البته تحلیلی در مورد تمایز مطلوبیت تعداد فرزند و عاملیت افراد به فرزندآوری مطرح است که بیان می‌دارد مطلوبیت لزوماً به معنای رفتار افراد در واقعیت نیست و افراد در واقعیت براساس شرایط واقعی که اقتصاد نقش مهمی در آن دارد، تصمیم می‌گیرند. اما نکته مهم این است که آیا مردم در پاسخ به این سؤال که «فرزند مطلوب شما چه تعداد است؟» چقدر بین مطلوبیت ذهنی و رفتار واقعی خود تمایز می‌گذارند و آیا به‌لحاظ ناخودآگاه وضعیت موجود زیستی افراد در بیان تعداد مطلوب فرزند، اثرگذار نیست؟
همان‌طور که افراد در بیان سن مطلوب ازدواج، به‌صورت ذهنی سن واقعی آمادگی برای شروع زندگی را بیان می‌کنند، در بیان تعداد مطلوب فرزند براساس وضعیت خود و امکان فرزندآوری خود، اعلام نظر می‌کنند.
مضاف بر اینکه در سؤال تمایل به فرزندآوری حدود 51 درصد از افراد پاسخ بلی داده‌اند و این تمایل در بین افراد با هزینه پایین‌تر زندگی، بیشتر است.
بنابراین می‌توان گفت افراد در شرایط اقتصادی بهتر، لزوماً فرزند بیشتر را انتخاب نمی‌کنند.
مجموع بررسی‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهد با وجود تأثیر عوامل اقتصادی بر فرزندآوری، عوامل فرهنگی به‌عنوان تعیین‌کننده نظام ارزشی و ذهنی افراد بر نگرش و رفتار آن‌ها در فرزندآوری، اثرگذاری قابل توجهی دارد. بنابراین انتخاب راهبرد حل زیربنایی مسئله، نیازمند اصلاح ذهنی و ارزشی جامعه است و این مهم لزوماً به معنای بازیابی ارزش‌های جامعه سنتی و یا ارائه پیوست فرهنگی برای جامعه‌ای با شاخصه‌های مدرنیته افسارگسیخته، نیست، بلکه نیازمند ارائه نظام ارزشی مبتنی بر الگوی زیست تمدن‌ساز انقلاب اسلامی است که شاخصه مهم و اصلی آن تعریف نهاد خانواده به‌عنوان سلول بنیادی ساخت جامعه است. به عبارت دقیق‌تر، الگوی سوم زیست بشری این است که در آن مصرف نهی نمی‌شود، بلکه قاعده‌مند می‌شود، فردیت بی‌ارزش نمی‌شود، بلکه در کنار دیگری‌ها هویت پیدا می‌کند؛ بنابراین گام نخست در تحقق این الگو تغییر واحد اجتماعی از فرد به خانواده در کلیه نظامات ساختاری و سازمانی است.
البته در قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» نیز تلاش شده ابعاد فرهنگی مسئله در مواد 28 تا 39 ذیل عنوان کلی توسعه و ترویج فرهنگ عینی این موضوع از قبیل تولیدات رسانه‌ای و فرهنگی در دستگاه‌های مختلف و همچنین ترویج فرهنگ موضوعات پیرامونی فرزندآوری از قبیل ازدواج، مورد توجه قرار گیرند.
اما نکته قابل توجه این است که ظرفیت قانون امکان محدودی در تنظیم‌گری ابعاد ذهنی فرهنگ دارد و در کنار الزام به تکالیف قانونی در راستای بازسازی فرهنگ عینی، صرفاً می‌تواند از طریق تأمین زیرساخت‌ها و بسترهای بازیابی فرهنگ به این مهم کمک کند.
بنابراین با توجه به اهمیت جایگاه نظام ارزشی و فرهنگی در مسئله فرزندآوری و همچنین اهمیت جایگاه نیروی انسانی در ترویج و توسعه تمدن اسلامی و نظام ارزشی منبعث از آن، بازیابی و اصلاح ساختارهای معنایی و فرهنگی، نهادهای تولید فرهنگ و معنا در اولویت قرار دارد؛ به عبارت دقیق‌تر اصلاح بصری نمایی از اصلاح ارزشی جامعه است و اصلاح فرهنگ عینی زمانی اثرگذار خواهد بود که فرهنگ ذهنی جامعه آمادگی لازم را به‌دست آورده باشد.
1) آزادارمکی و غیاثوند، 1382 و میرسندسی، 1383 و نایبی و آزادارمکی، 1385 و جواهری، 1386 و خادمی، 1387 و آزادارمکی، 1388
2) رستگارخالد، امیر و محمدی، میثم «تغییرات فرهنگی و اُفت باروری در ایران»، جامعه‌شناسی کاربری، 1393
3) باقری، شهلا، باقری و همکاران، «تأثیر نوگرایی بر تغییر نگرش زنان نسبت به باروری»، پژوهش‌های نوین در گسترده تاریخ، فرهنگ و تمدن شیعه، 1398
عنایت، حلیمه و پرنیان، لیلا، «مطالعه رابطه جهانی شدن فرهنگی و گرایش به فرزندآوری»، زن و جامعه، 1392
4) پروینیان، فریبا و همکاران، «تأثیر سبک زندگی امروزی زنان بر میزان فرزندآوری »، زن و جامعه، 1395
کاوه فیروز، زینب و همکاران، «تأثیر مؤلفه‌های سبک زندگی بر نگرش به فرزندآوری» زن در توسعه و سیاست، 1395
5) پیمایش ملی خانواده، جهاد دانشگاهی واحد البرز (خوارزمی)، 1398

شناسه خبر 89244