شناسه خبر:93259
1403/12/27 14:19:00

در گفت‌وگو با رئیس انجمن آسیب‌شناسی ایران مشخص شد؛ عوامل محیطی همچون کمبودهای شهری، در بروز عصبانیت شهری ازسوی شهروندان بسیار مؤثر است.


در شرایطی‌ که به دلایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خشونت به جرمی پرتکرار در محیط‌های شهری تبدیل شده، به‌کار گرفتن و توسعه اقدامات پیشگیرانه با هدف فرهنگ‌سازی از مهم‌ترین برنامه‌ها در کاهش این عمل مجرمانه است که باید در اولویت برنامه‌ها قرار گیرد و تلاش کرد که در این زمینه از همه ظرفیت‌های موجود استفاده شود.
از طرفی شایسته است تمهیداتی اندیشیده شود تا قبل از پرداختن به ضرورت به‌کارگیری اهرم‌های قضائی و انتظامی، راهکارهای اجتماعی و فرهنگی با هدف پیشگیری و مهار بهینه عوامل اصلی وقوع جرم خشونت ازسوی سازمان‌ها و نهادهای دولتی متولی حوزه فرهنگ نیز تشکل‌های مردم‌نهاد در اولویت اصلی مجموعه اقدامات و برنامه‌های تدوینی قرار گیرد زیرا خشونت در هیچ جامعه‌ای پسندیده نیست، چون می‌تواند از نظر روحی و روانی آثار جبران‌ناپذیری روی کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان برجای گذارد، از این‌رو جامعه‌ای پویا و سرزنده است که از این عارضه اجتماعی به دور باشد.
تأسف‌بارتر اینکه چندی پیش نیز دانشگاه علوم پزشکی ایران در اطلاع‌رسانی درباره وضعیت سلامت روان و اهمیت آن، آورده که قرار گرفتن در معرض شرایط نامطلوب اجتماعی، اقتصادی، ژئوپلیتیکی و محیطی ازجمله فقر، نابرابری و محرومیت محیطی، می‌تواند خطر ابتلا به اختلالات روانی همچون خشم و عصبانیت را افزایش دهد.
بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع برآن شدیم تا درخصوص مؤلفه‌های تأثیر‌گذار محیطی و فرهنگی در بروز خشم و عصبانیت در شهرها با جامعه‌شناس و رئیس انجمن آسیب‌شناسی ایران گفت‌و‌گویی ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:
کوروش محمدی با بیان اینکه خشم یک هیجان طبیعی است که در هر انسانی به‌صورت ذاتی وجود دارد به طوری که هر رویداد یا اتفاقی در زندگی می‌تواند به بروز این احساس منجر شود و این کاملاً طبیعی است گفت: ناکامی‌های زندگی یا رفتارهایی که مطابق میل افراد نیستند، بیشتر احساس خشم را در آن‌ها ایجاد می‌کنند، اما اینکه به رفتار خشونت‌آمیز منجر شود، به عوامل بسیاری بستگی دارد.
وی با تأکید بر اینکه خشم یک احساس طبیعی است که هر انسانی که توانایی درک دارد، آن را تجربه می‌کند اما مشکل اصلی این است که جامعه‌ ما در مدیریت آن چندان مهارت ندارد، ابراز کرد: این هیجان طبیعی اگر مدیریت نشود، می‌تواند به پرخاشگری اجتماعی تبدیل شود.
وی ادامه داد: درواقع زمانی که این خشم به مرحله‌ رفتار خشونت‌آمیز می‌رسد، نشان‌دهنده آن است که ما به‌عنوان یک جامعه، مهارت مدیریت خشم را به‌درستی نیاموخته‌ایم.
این آسیب‌شناس با بیان اینکه یکی از دلایل مهم بروز خشونت، فقدان مهارت‌های مقابله با خشم است یعنی وقتی افراد نمی‌دانند چگونه این هیجان را کنترل کنند، آن را به رفتارهای پرخاشگرانه تبدیل می‌کنند ابراز کرد: از سوی دیگر، عوامل محیطی و اجتماعی نیز در شکل‌گیری و انباشت آن تأثیر دارند. برای مثال، ناکامی‌هایی که افراد در زندگی روزمره تجربه می‌کنند، مانند مشکلات شغلی، تحصیلی و اجتماعی، می‌تواند احساس سرخوردگی ایجاد کند.
محمدی با ابراز اینکه وقتی افراد به موفقیت‌های مورد انتظار خود دست پیدا نکنند و مهارت‌های لازم برای مقابله با این ناکامی‌ها را نداشته باشند، این احساس خشم در آن‌ها انباشته می‌شود و در نهایت، با کاهش تاب‌آوری افراد، خشم سرکوب‌شده به شکل رفتارهای خشونت‌آمیز در جامعه بروز می‌کند خاطرنشان کرد: در کنار عوامل فردی، مسائل محیطی نیز در تشدید این پدیده مؤثرند. برای مثال ترافیک شهری؛ انتظار طولانی در پشت چراغ‌قرمز و رانندگی نامناسب برخی شهروندان می‌تواند باعث ایجاد تنش و خشم در افراد شود.
وی افزود: علاوه بر این اگر افراد احساس کنند که در جامعه با آن‌ها رفتار عادلانه‌ای نمی‌شود یا حقوقشان در محیط شهری نادیده گرفته شده، این احساس می‌تواند به شکل خشونت بروز کند.
این آسیب‌شناس با بیان اینکه وقتی مردم ببینند که برخی افراد بدون توجه به قوانین از امتیازات ویژه‌ای در محیط شهری برخوردار می‌شوند، این وضعیت حس نارضایتی و خشم عمومی را تقویت می‌کند تشریح کرد: از سوی دیگر برخی از رسانه‌ها با نمایش صحنه‌های خشونت‌آمیز در فیلم‌ها، سریال‌ها و حتی صفحات حوادث، به‌نوعی رفتارهای خشونت‌آمیز را عادی‌سازی می‌کنند.
محمدی با تأکید بر لزوم برنامه‌ریزی در راستای تخلیه هیجان شهروندان در شهرها، خاطرنشان کرد: متأسفانه چنین فضاهایی محدود است و همین موضوع موجب سرکوب و انباشت احساسات می‌شود.
وی با اشاره به نقش مدیریت شهری در کاهش خشونت در محیط‌های شهری، خاطرنشان کرد: چنانکه پیش‌تر عنوان شد؛ یکی از عوامل کلیدی در کنترل خشم و کاهش خشونت، ایجاد زیرساخت‌های مناسب شهری ازجمله افزایش فضاهای سبز شهری به‌منظور آرامش روانی شهروندان، بهبود مدیریت ترافیک و کاهش فشار روانی ناشی از رفت‌وآمدهای شهری، توسعه امکانات تفریحی و فرهنگی برای نسل نوجوان و جوان است تا فرصت‌هایی برای تخلیه‌ هیجانی سالم داشته باشند.
این جامعه‌شناس با تأکید بر لزوم توجه به ارائه خدمات اجتماعی در مدیریت شهری، ابراز کرد: شهر بدون خدمات اجتماعی نمی‌تواند موفق باشد اما مسئله این است که متأسفانه در بسیاری از موارد، مدیریت شهری تنها به توسعه‌ فیزیکی و زیرساختی محدود شده و توجه چندانی به ابعاد اجتماعی ندارد؛ البته برخی معاونت‌های اجتماعی ایجاد شده‌اند ولی بیشتر این اقدامات در حد برگزاری چند رویداد نمایشی باقی مانده و ارتباط عمیقی با بدنه‌ اجتماعی شهروندان برقرار نشده است.
محمدی ادامه داد: بنابراین، مدیریت شهری باید در تمامی پروژه‌های خود، بسته‌های اجتماعی را نیز در نظر بگیرد، تنها در این صورت است که می‌توان به کاهش خشونت و بهبود کیفیت زندگی شهروندان امیدوار بود.
وی با اشاره به اینکه مدیریت شهری باید علاوه بر توسعه فیزیکی و زیرساختی، به ابعاد فرهنگی و اجتماعی نیز توجه و ارتباطی عمیق با بدنه اجتماعی جامعه برقرار کند بیان کرد: با این تفاسیر مدیریت شهری می‌بایست فضاهای شهری را بر اساس نیازهای روحی و روانی شهروندان طراحی کند؛ برای مثال حتی یک رنگ‌آمیزی ساده در خیابان‌ها و محله‌ها می‌تواند تأثیر مثبتی بر روحیه مردم بگذارد.
وی ادامه داد: علاوه بر این ایجاد فضاهای تفریحی مانند شهربازی‌های محلی یا پارک‌های مناسب، نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی و کاهش تنش‌های اجتماعی ایفا می‌کند.
این آسیب‌شناس اجتماعی با ابراز اینکه یکی از مشکلات اساسی در مدیریت شهری، توزیع ناعادلانه امکانات و توسعه نامتوازن در مناطق مختلف شهرها، به‌ویژه کلان‌شهرها، است گفت: این رویکرد نابرابر موجب شکل‌گیری خشم پنهان در جامعه می‌شود، چراکه شهروندان احساس تبعیض و بی‌عدالتی می‌کنند؛ تأسف‌بارتر اینکه در بیشتر شهرهای ما، مناطق برخوردار و محروم به‌وضوح از هم تفکیک شده‌اند؛ این فاصله طبقاتی که مدیریت شهری به آن دامن می‌زند، موجب افزایش نارضایتی و گسترش حاشیه‌نشینی می‌شود.
محمدی افزود: مدیریت شهری موفق باید در تمامی پروژه‌های توسعه‌ای خود عدالت را رعایت کند، توسعه پایدار زمانی محقق می‌شود که بدنه اجتماعی جامعه نیز در آن سهیم باشد؛ بنابراین، وظیفه مدیریت شهری این است که در تخصیص اعتبارات و بودجه، عدالت را رعایت کرده و تعادل را میان مناطق مختلف شهری برقرار کند تا شکاف طبقاتی جغرافیایی از بین برود.
وی با اشاره به اینکه متأسفانه در بسیاری از شهرها، مدیریت شهری اقدام به ساخت مراکز فرهنگی چندمنظوره در مناطق برخوردار می‌کند، اما در مناطق محروم تنها به ایجاد گرمخانه‌های ویژه افراد بی‌خانمان بسنده می‌شود، اذعان کرد: این نوع نگاه باعث می‌شود که مناطق کمتر توسعه‌یافته همچنان در محرومیت باقی بمانند و از لحاظ فرهنگی و اجتماعی رشد نکنند؛ بنابراین تا زمانی که این سیاست‌های تبعیض‌آمیز اصلاح نشود، آسیب‌های اجتماعی ناشی از آن نیز ادامه خواهد داشت.
مع‌الوصف با توجه به آنچه گفته شد؛ قطعاً مسئله اخلاق عمومی و پشت‌پا‌ نزدن به وجدان، یکی از الزامات زندگی شهروندی است و این قاعده هیچ استثنایی ندارد اما باید پذیرفت که در زندگی پرازدحام شهری، بعضی اتفاقات زیرپوستی و برخی اشکالات پنهانی، باعث عصبانی ‌شدن شهروندان شده ‌یا حداقل آنکه عصبانیت آنان را تحریک می‌کند. یعنی وقتی زندگی در شهر روان نیست و از صبح تا شب، گره‌های کوچک روند طبیعی زندگی را مختل می‌کند، یک انسان مستعد را به مرز انفجار رسانده و به او میدان می‌دهد برای تخلیه روانی انتقامش را از بقیه آدم‌ها بگیرد.
برای نمونه سرعت‌گیرهای تیز و بی‌جا ‌یا چاله‌های اعصاب‌خردکن که جلوبندی خودروها را خراب می‌کند، آب‌های سرگردان کنار پیاده‌رو و خط‌کشی خیابانی همچون خواجه رشید همدان که یکباره در پی رد شدن یک خودرو لباس تمیز شما را از رده خارج می‌کند، ترافیک سر صبح و سر ظهر بلوارهای اصلی شهر، سر و صداهای حاصل از ساخت‌وسازهای بی‌موقع، بلندگوی ماشین‌های ضایعاتی که حتی در وقت استراحت نیم‌روز شما را عاصی می‌کند، هندسه غلط ورودی و خروجی پارکینگ‌ها و پمپ‌بنزین‌ها و همه این نقیصه‌های ساختاری مجوز و توجیهی برای خطاکاری ما نیست، اما واقعیت آن‌ است که بنا به شرایط حادث‌شده اقتصاد بر جامعه که می‌تواند به‌عنوان محرکی برای بروز خشم در جامعه شود، با نگاه درست مدیریت شهری می‌شود این بخش از تحریک‌کننده‌های محیطی را اصلاح کرد و زمینه‌های عصبانیت عمومی را خشکاند. بنابراین پیشنهاد می‌شود کارشناسان شهری این مسائل را شناسی کرده و نسبت به بهبود شرایط اقدام کنند.

شناسه خبر 93259