وقتی «معاونت هماهنگی امور عمرانی» خود به مسئله تبدیل میشود
استان همدان امروز بیش از آنکه با کمبود سند، اعتبار یا ظرفیت مواجه باشد، با یک مسئله بنیادین در حکمرانی اجرایی دستبهگریبان است؛ فقدان هماهنگی مؤثر در مدیریت عمرانی. مسئلهای که به اذعان کارشناسان، مدیران میانی و حتی برخی ارزیابیهای ملی، مستقیماً به عملکرد «معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری» بازمیگردد، جایگاهی که بناست ستون فقرات هماهنگی اجرایی استان در حوزه زیرساخت، مدیریت شهری و پروژههای عمرانی باشد، در عمل خود به یکی از گلوگاههای ناکارآمدی تبدیل شده است.
عنوان این جایگاه تصادفی نیست؛ «معاونت هماهنگی امور عمرانی» یعنی نهادی که مأموریت اصلیاش نه صرفاً اداره چند پروژه، بلکه ایجاد انسجام، همافزایی و فرماندهی واحد میان دستگاههای متعدد عمرانی است؛ از شهرداریها و شوراهای شهر گرفته تا راه و شهرسازی، راهداری، آب و فاضلاب، برق، گاز، مدیریت بحران، پدافند غیر عامل و دهها نهاد اجرایی دیگر. وقتی این هماهنگی شکل نگیرد، نتیجه آن نه در گزارشهای اداری، بلکه در زندگی روزمره مردم آشکار میشود؛ درواقع ضعف مدیریتی در این حوزه را مردم در تمام لحظات روزمره خود در ترافیک مزمن، پروژههای نیمهتمام، دوبارهکاریهای پُرهزینه، سردرگمی مدیریتی و فرسایش سرمایه اجتماعی، احساس میکنند.
براساس گفتوگو با افراد مطلع، مهمترین ضعف متولی فعلی این حوزه، ناتوانی در ایجاد هماهنگی میان بخشهای مختلف عمرانی و شهری عنوان میشود؛ این ارزیابی صرفاً یک برداشت رسانهای یا سیاسی نیست، بلکه حاصل تجربه میدانی کسانی است که سالها در بدنه مدیریت شهری، برنامهریزی منطقهای و اجرای پروژههای عمرانی فعالیت داشتهاند هماکنون اگر مروری بر پروژههای نیمهکاره بیاندازیم، خواهیم دید که همدان با حجم متنابهی از ایندست پروژهها، با حرکتی لاکپشتی مواجه است.
این یک واقعیت غیر قابل انکار است که هماهنگی، یک مهارت ذاتی یا صرفاً محصول جایگاه اداری نبوده و نیازمند سابقه برنامهریزی، قدرت اجماعسازی، تسلط بر فرایندهای بین بخشی و توان اعمال اقتدار حرفهای است. وقتی فردی فاقد پیشینه مؤثر در برنامهریزی و هماهنگی در چنین جایگاهی قرار میگیرد، طبیعی است که معاونت بهجای راهبر، به ناظر منفعل تقلیل پیدا کند. نتیجه این وضعیت، پراکندگی تصمیمها و بیسرانجام ماندن بسیاری از مسائل مزمن استان است. یکی از نشانههای انفعال در این حوزه، عدم پاسخگویی مؤثر معاون عمرانی نسبت به رسانهها بوده، درحالی که این حوزه یکی از پُرسوژهترین و پُرسؤالترین حوزههای مدیریت استان است، اما آقای معاون آب پاکی عدم پاسخگویی را از روز اول روی دست رسانهها ریخته است!
* غیبت یک سند کلیدی اولویتبندی پروژههای عمرانی استان
یکی از مصادیق عینی ضعف مدیریتی، نبود سند اولویتبندی پروژههای عمرانی استان همدان است؛ سندی که نه یک ابتکار اختیاری، بلکه یکی از تکالیف صریح برنامه هفتم توسعه بهشمار میرود. براساس این تکلیف، استانها موظفاند با توجه به منابع محدود، نیازهای واقعی و اهداف توسعهای، پروژههای عمرانی خود را اولویتبندی کرده و براساس آن اقدام کنند. بهنحوی که استان همدان براساس نیازها چشمانداز حداقل پنجساله خود را برای تعریف پروژههای جدید و تمام کردن طرحهای نیمهکاره در دست داشته باشد، اما در همدان با وجود گذشت زمان قابل توجه از آغاز اجرای برنامه هفتم، چنین سندی بهصورت شفاف، عملیاتی و قابل ارزیابی، ارائه نشده است. نتیجه چیست؟
نبود این سند، صرفاً یک نقص اداری نیست؛ نشانهای از فقدان نگاه راهبردی و فرماندهی واحد عمرانی است. جایی که باید معاونت عمرانی نقش مغز متفکر و تنظیمگر را ایفا کند. در این فضا خلأ تصمیمسازی بهوضوح احساس میشود؛ درواقع همدان نمیداند با توجه به عده و عُده موجود، آمایش سرزمینی و تمام محدودیتها، علاوهبر پایان دادن به آنچه از گذشته میراث مانده است، برای ارتقای کیفیت زندگی مردم به کدام پروژهها نیاز دارد که چارهای از شروع و جذب اعتبار برای آنها نیست.
* مدیریت شهری؛ حلقه ضعیف هماهنگی استانی
ضعف هماهنگی در حوزه مدیریت شهری بیش از هر جای دیگری خود را نشان میدهد. شهر همدان بهعنوان مرکز استان، سالها است که با مشکلاتی چون ترافیک مزمن، کمبود پارکینگ، پروژههای عمرانی فرسایشی و ناهماهنگی میان نهادهای مسئول دستوپنجه نرم میکند. پرسش اساسی این است که نقش معاونت هماهنگی امور عمرانی در این میان چیست؟
در الگوی مطلوب حکمرانی استانی، معاونت عمرانی باید حلقه اتصال میان استانداری، شهرداریها و شوراهای شهر باشد؛ نهادی که سیاست واحد تعریف، اختلافها را حلوفصل و از موازیکاری جلوگیری میکند. اما در عمل، این نقش در همدان کمرنگ و مدیریت شهری بیشتر به حال خود رها شده است که نتیجه آن، تصمیمهای جزیرهای، پروژههای ناهماهنگ و نارضایتی روزافزون شهروندان است.
* جایگاه همدان در ارزیابیهای ملی؛ زنگ خطر جدی
نکته قابل تأمل دیگر، جایگاه همدان در ارزیابیهای وزارت کشور است. براساس این ارزیابیها، همدان در زمره 10 استان برتر کشور در حوزه عمرانی قرار ندارد؛ این رتبهبندیها معمولاً براساس شاخصهایی چون پیشرفت پروژهها، میزان تحقق برنامهها، هماهنگی بین دستگاهی و اثربخشی مدیریت اجرایی انجام میشود. این واقعیت، یک هشدار جدی است. استانی با پیشینه تاریخی، ظرفیتهای انسانی و موقعیت جغرافیایی همدان، نباید در حوزه عمرانی در حاشیه قرار گیرد. وقتی چنین وضعیتی رقم میخورد، طبیعی است که نگاهها به سمت ساختار مدیریت عمرانی استان و در رأس آن، معاونت هماهنگی امور عمرانی معطوف شود.
نکتهای که در این میان باید به آن توجه کرد، این است که در فضای نقد و مطالبهگری، همواره این خطر وجود دارد که مسئله به سطح «بماند یا برود»، تقلیل پیدا کند؛ اما تجربه مدیریتی کشور نشان داده است که تغییر افراد بدون تغییر معیار انتخاب، نهتنها مسئله را حل نمیکند، بلکه گاه آن را تشدید میکند. اگر قرار باشد تغییری در رأس معاونت عمرانی استان رخ دهد، مهمترین مطالبه باید این باشد که جایگزین، فردی کارآمد، مستقل، متخصص و غیر وامدار باشد. مدیری که انتخابش نه محصول بدهبستانهای جناحی و روابط غیر رسمی، بلکه نتیجه شایستگی حرفهای، سابقه موفق در برنامهریزی و توان واقعی در ایجاد هماهنگی باشد.
استان همدان دیگر تاب آزمونوخطاهای پُرهزینه را ندارد. مدیریت عمرانی، عرصه تجربهاندوزی سیاسی و یا پرداخت حسابهای سیاسی و یا سرمایهگذاری برای آینده نیست؛ حوزهای است که هر تصمیم اشتباه در آن، سالها هزینه اقتصادی و اجتماعی بر استان تحمیل میکند.
آنچه امروز باید بهعنوان یک مطالبه عمومی و رسانهای مطرح شود، نه تخریب اشخاص، بلکه اصلاح یک کارکرد کلیدی در حکمرانی استان است. همدان به مدیریتی عمرانی نیاز دارد که هماهنگی را از شعار به عمل تبدیل و سند اولویتبندی پروژههای عمرانی را بهصورت شفاف و قابل ارزیابی تدوین کند و درنهایت، پاسخگوی عملکرد خود در برابر افکار عمومی باشد.
معاونت هماهنگی امور عمرانی، اگر نتواند هماهنگ کند، عملاً فلسفه وجودی خود را از دست میدهد. امروز وقت آن است که این جایگاه یا به مأموریت واقعیاش بازگردد، یا با اصلاحی جدی و شجاعانه، مسیر جدیدی برای توسعه عمرانی همدان بگشاید؛ این نه یک خواسته سیاسی، بلکه حق مردم و ضرورت توسعه استان است.