هم شب یلدا را جشن بگیرید و هم شب چله را!
در آستانه یک جشن باستانی هستیم؛ شب یلدا یا چله. برگزاری جشن در شب نخست زمستان در ایران و به تبع همدان، از سنتهای دلانگیز و شورآفرین ما است. در جامعه امروز ایران که به علل مختلف نیاز به شادی و شعف در بین مردم بهجد وجود دارد، مقید بودن به سنتهایی همچون برگزاری جشنهای خانوادگی یلدا یا چله، از اهمیت وافری برخوردار است. برگزاری آیینهای ملی مانند جشن یلدا، شب چله، نوروز و دیگر مراسم فرهنگی، میتوانند جامعه را پویا و بانشاط کنند و به سمت پیشرفت سوق دهند. این مفاهیم فرهنگی نهتنها میتوانند جامعه را تقویت کنند، بلکه میتوانند به حفظ هویت ملی و فرهنگی ما نیز کمک شایانی داشته باشند؛ ازاینرو آشنایی با فرهنگ و رسم و رسوم گذشتگان در آیینهای ملی و مذهبی و حفظ آنها بهصورت عملی، ضرورت دارد.
یکی از رسوم ما در شب یلدا یا چله، تفأل زدن به شعر حافظ بوده که در میان ایرانیان متداول است و امروزه در هر خانه ایرانی، یک دیوان حافظ یافت میشود؛ مردم ما طبق سنت و رسوم قدیمی، در روزهای ملی یا مذهبی با نیت کردن، بهاصطلاح فال میگیرند که این موضوع بهخوبی تلفیق فرهنگ ایرانی و اسلامی (زیرا تفأل زدن به دیوان حافظ شاید به این جهت است که آیات قرآن در آن تبلور یافته) را نیز نشان میدهد. ایهام و چندلایگی معانی در شعر حافظ باعث میشود وقتی با دیوان این شاعر فال میگیریم، بههرحال از چند معنی، یک مفهوم برای ما آشنا و مناسب حالمان به نظر آید.
شاید تاکنون به این مهم اندیشیده باشید که شب یلدا همان شب چله است؟ طبق گفتهها، شب یلدا و شب چله تفاوتی باهم دارند؛ شب یلدا آخرین شب پاییز است، اما شب چله، نخستین شب دیماه بهشمار میرود. بهواقع شب چله برابر با نخستین شب «چله بزرگه» ایرانیان است؛ بنابراین هم شب یلدا را جشن بگیرید و هم شب چله را. به این ترتیب دعواهای همیشگی بین همسران بر سر این موضوع که شب یلدا به خانه پدر من برویم یا به خانه پدر تو؟ نیز پایان مییابد!
نکته قابل توجه برای ما همدانیها این است که بدانیم در شهر تاریخی و فرهنگی ما طی ایام گذشته (البته کماکان امروزه)، مردم برای شبهای چله و یلدا، برنامههای خاصی داشتهاند؛ برای مثال فال گرفتن در همدان با شعر حافظ، بهصورت مهرهریزی افراد در یک کوزه بوده است که درآوردن هر مهره از کوزه، همزمان با خواندن غزلی میشده و صاحبی داشته است. یکی دیگر از مهمترین رسوم همدانیها، دیدار با بزرگترها، بهویژه مادربزرگها و پدربزرگها بوده است که متأسفانه این رسم زیبا و نیکو، رفتهرفته رو به فراموشی میرود...
در ادامه با ما همراه باشید تا با این شب طولانی سال و داستانها و رسوم آن، از زبان بزرگان ایران و همدان، بیشتر آشنا شوید:
پژوهشگر برجسته ایرانی در زبان و ادب فارسی با بیان اینکه جشن و آیین شب یلدا بازمیگردد به بزرگداشت یکی از چهرههای سپند، آیینی و داستانی ایران، گفت: این شب در بن، شب گرامیداشتِ زادنِ مهر است، مهرِ ایرانی که از بَغان و ایزدان روزگاران کهن در ایران بوده؛ پیشینه او برمیگردد به ایرانِ بسیار دور، ایرانِ پیش از زرتشت. او ایزد روشنایی بوده است، به همان سان، ایزد پیمان و پیوند. از همین رو به مهر، پیوندی تنگ و دیرینه با خورشید که سالار ستارگان است و کانون روشنایی، دارد.
میرجلالالدین کزازی با اشاره به اینکه ما ایرانیان در این شب که درازترین شب سال است زادشب او را پس از هزاران سال همچنان جشن میگیریم، افزود: چرا این شب برگزیده شده است برای این جشن بزرگ؟ پاسخ من بدین پرسش بنیادین این بوده که ما در این شب به شیوهای نمادین، بیش از هر زمان دیگر در درازنای سال، ارج و عرض خورشید را میتوانیم آزمود و دانست. نیازِ سورمندانه ما ایرانیان به روشنایی که همواره در درازنایِ تاریخِ خویش، دلبسته و ستاینده روشنایی بودهایم، ما را برمیانگیزد که این شب را گرامی بداریم.
وی ابراز کرد: نیاکان ما شاید از همین رو، آن خوان آیینی را میگستردهاند و ما نیز هنوز میگستریمش؛ خوانی با شبچرههای درونش، زیرا میخواستهاند در این شب دراز و دیرنده، با این ترفند و شگرد، دوری از خورشید را چاره کنند. آیینهای این شب در روزگاران نوتر، با فال زدن به خواجه رازآشنایِ شیراز تا خواندن داستانهای دلانگیز، همه در شمار آن کوششِ کهنِ روشناییجویی است.
کزازی در پایان سخنانش عنوان کرد: به هر روی، من خوش میدارم که فرا رسیدن این جشن مِهین، بهآیین و دیرین را به یکایک ایرانیان، در این میان به کسانی که این گفتار را میشنوند یا میخوانند، فرخ باد بگویم؛ بهویژه به هممیهنان همدانی که از این بخت بلند برخوردارند که در جایگاه ماد باستان ایستادهاند و در هگمتانه باستانی، میزیند.
* «یلدا» شب پیروزی هورمزد بر اهریمن است
مجری و کارشناس معروف برنامههای ادبی با بیان اینکه به دی، ماه خدا میگویند، اظهار کرد: چراکه در این ماه هورمزد (روشنی) بر اهریمن (تاریکی) مسلط میشود؛ بهواقع در یلدا که شب آغاز دیماه بوده، جنگی بین تاریکی و روشنی رخ داده که پایانش خوش و پیروزی با خیر و روشنی بوده است.
امیراسماعیل آذر با بیان اینکه یکی از شادترین اقوام ایرانیان هستند، ابراز کرد: معتقدیم مردم ایران شاد بودهاند، چراکه جشنهای فراوانی داشتهاند. آنها روز اول دیماه (روز خرم) و روز پانزدهم دیماه (دیبکان) و روز آخر دیماه (تیران) را جشن میگرفتند و به همین منوال در ماههای دیگر سال نیز جشنهای فراوانی با سنن و آیین مختلف داشتهاند که این شادی و سرور را در بین اقوام ایرانی ثابت میکند؛ ما حدود 19 جشن در ماه دی داشتهایم.
وی با اشاره به اینکه از آنجاکه ستارهشناسان شب یلدا را فوقالعاده نحس میدانستند با فرا رسیدن آن گِرد هم میآمدهاند تا نحوست آن را برطرف کنند، گفت: در این شب آفتاب از برج قوس به برج جَدی تحویل میشود.
این پژوهشگر ادبیات فارسی با بیان اینکه در شب یلدا سفرههای خشکباری بهنام میَزد Myazd پهن میشده است، افزود: همچنین سفره دیگری از انواع نوشیدنی و نوشابه نیز در این شب انداخته میشده است.
آذر در رابطه با آداب و رسوم شب چله و جایگاه شب یلدا در فرهنگ و تمدن ایرانی و همچنین ارتباط عمیق آداب و سنن ایرانی با آموزههای اسلامی سخن گفت و ابراز کرد: روز اول دیماه را بهدلیل خارج شدن از طولانیترین شب سال، روز خرم هم میگویند.
مجری و کارشناس معروف برنامههای ادبی با بیان اینکه شب یلدا را در کشورهای دیگری هم جشن میگیرند، گفت: ازجمله این کشورها مصر، فرانسه، سوئد، جنوب روسیه، روم باستان، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان، شرق آسیا، ژاپن، کره، بولیوی، پرو، اکوادور و برخی از کشورهای آفریقایی هستند.
* فرهنگ بزرگداشت شب چله، زنده مانده است
یک محقق همدانی نیز با بیان اینکه در همدان بازیهای گوناگونی داشتهایم که بچهها در شبهای چله (یلدا) و شبنشینیها بازی میکردند، گفت: بینیش و وخی (بشین و پاشو)، ریگبازی (یه قل، دوقل یا سنگبازی)، الکدولک، گردوبازی، کفشک، حمام گلی و غیره، ازجمله آنها بوده است.
علیاصغر حمدیه با اشاره به اینکه هنوز افراد سالمند و بومی همدان از گویش همدانی استفاده میکنند، افزود: خوشبختانه مقداری از فرهنگمان مانند برگزاری شب چله (شب یلدا) نیز زنده است.
یک نویسنده همدانی نیز با بیان اینکه شب یلدا و شب چله تفاوتی باهم دارند، گفت: شب یلدا آخرین شب پاییز است، اما شب چله نخستین شب دیماه بوده؛ بهواقع شب چله برابر با نخستین شب چله بزرگه ایرانیان است.
علی جهانپور با اشاره به اینکه یلدا کلمه غیر فارسی و غیر ایرانی است و ریشه سریانی دارد، ابراز کرد: کلمه یلدا از سریانی به زبان عربی رفته و دستور زبان و تصریف آن را پذیرفته و تبدیل به مولد و تولد شده و سپس به زبان فارسی آمده است.
وی با بیان اینکه ایرانیها از آن جهت یلدا را پاس میدارند که فردای آن (نخستین روز از دیماه) روز کار است و خورشید از کوتاه شدن خلاصی یافته، افزود: بهواقع آفتاب از روز اول دیماه میرود که بلند شود و دیر بپاید؛ این یعنی تولد نور و خورشیدی است که هرروز زایش میکند و بلندتر و بلندتر میشود و زمان روز را نسبت به شب بیشتر میکند.
این نویسنده همدانی با اشاره به اینکه یلدا جهانی شد، ابراز کرد: مسیحیان و طرفداران حضرت مسیح تصمیم گرفتند روز تاریخی میلاد عیسی (ع) را پیدا کنند و آن را جشن بگیرند و بهعنوان اول سال مسیحی قرار دهند؛ بنابراین در پی جستجوی برای یافتن این روز، مشخص شد که میلاد حضرت مسیح اوایل آذرماه است، اما آنها همین یلدای ما را پذیرفتند و با چند روز اختلاف، جشن آغاز سال نو خود را برگزار میکنند و از طرفی مسیحیت هم با این کار صاحب یک تاریخ ثابت و ماندگار شد.
جهانپور با بیان اینکه شب چله نخستین شب زمستان است و به این علت که طی زمانهای قدیم در فصل زمستان سرما و سختی در تردد وجود داشته ایرانیان آن را به چله بزرگه و چله کوچیکه تقسیم کرده بودند، اذعان کرد: به این ترتیب هر بخش از زمستان که میگذشته است، خوشحال میشدند. از اول دیماه تا 10 بهمنماه که 40 روز بوده، چله بزرگه نام داشته و از 10 بهمنماه تا 20 اسفندماه چله کوچیکه گفته میشده است؛ در این میان برخی سالها 9 روز و بعضی از سالها 10 روز اضافه بوده که برای آنهم نامها و برنامههایی داشتهاند.
* شب چله، شب نکوداشت پدربزرگها و مادربزرگها
این همدانپژوه ابراز کرد: نکته مهم در آیین برگزاری شب یلدا و شب چله در همدان اینکه بهواقع نزد مردم ما، شب «نکوداشت پدربزرگها و مادربزرگها» بوده است.
وی با بیان اینکه بنا بر آنچه گفته شد شب چله افراد و خانوادهها به خانه پدربزرگها و مادربزرگهای خود میرفتند و فرق هم نداشت که آنها پدر و مادر پدرشان باشند و یا پدر و مادر مادرشان، تشریح کرد: نکته دیگر اینکه چون میدانستند پدربزرگها و مادربزرگها پیر و ناتوان هستند و نمیتوانند برای تعداد زیادی از فرزندان، نوهها، عروس،ها و دامادهای خود خرید کنند و غذا بپزند، دست خالی نمیرفتند و همراه خود غذا، میوه، خشکبار و غیره هم میبردند و از بزرگترها تجلیل میکردند؛ اکنون خانهها کوچک شده است و نمیتوان جمعیت زیادی را در یک خانه جمع کرد.
جهانپور با اشاره به اینکه در شب چله قصهخوانی، نقالی، بهره بردن از ضربالمثلها و بازیها و سرگرمیهایی نیز وجود داشته و انجام میگرفته است، گفت: در وهله نخست یکی از اعضای خانواده شاهنامهخوانی میکرده است؛ ایام قدیم در هر خانواده حداقل یک یا دو باسواد بوده که این کار را انجام دهد و این اقدام فرهنگی فاخر روح حماسه را در خانوادههای ایرانی زنده میکرده است.
وی با بیان اینکه برخی از سالها یلدا و شب چله با شبهای ماه مبارک رمضان مقارن میشدند، ابراز کرد: طی چنین مواقعی بهجای شاهنامه، قرآن خوانده میشده است؛ بهواقع در زمانهای قدیم در هر خانهای دو کتاب همیشه وجود داشته است و آنها قرآن و شاهنامه بودهاند.
این نویسنده همدانی با اشاره به اینکه همدانیها در شب چله یک آیین خاص و جالب نیز داشتهاند، اذعان کرد: مهرهریزی رسمی بوده است که در این شب انجام میگرفته؛ به این صورت که در یک کوزه خالی که دست بچهای در آن برود، اشیایی از طرف افراد ریخته میشده است؛ به این شکل که هر فرد بهصورت پنهانی یک وسیله کوچک همچون سنجاق، دکمه، مهره و غیره در آن میانداخته و زمانی که در شب چله افراد گِرد هم دور کرسی مینشستند، توسط شخصی غزلهایی از حافظ خوانده میشده است. درآمدن هر وسیلهای از داخل کوزه توسط یک کودک، مصادف با خواندن غزلی بوده که فال صاحب شیء به حساب میآمده است؛ در این میان چون مهره، دکمه یا سنجاق پنهانی انداخته شده بود، تنها صاحب فال متوجه میشد که این غزل و فال مربوط به او است و به این ترتیب اگر فال خوب یا بد بود، کسی نمیفهمید که صاحب آن کیست. البته گاهی برخی خودشان اعتراف میکردند که برای مثال این مهره و فال من بود و نیتم هم این است و یا از حالت صورت بعضی میشد فهمید که فال خواندهشده برای او بود.
* جمعآوری آذوقه برای شب چله در همدان
یک فعال فرهنگی همدانی نیز به نخستین شب زمستان اشاره و عنوان کرد: برای شب چله انار داریم که میوه فصل است؛ اما همدانیها سنجد، سیب، انجیر و انگور هم ذخیره و برای شب یلدا نگهداری میکردند؛ روش نگهداری انگور به این صورت بوده است که آن را به شکل خوشهای در اتاق کمرفتوآمدی آویزان میکردند و یک دانه یا حبه انگور را به سر ساقه آن میزدند. این کار باعث میشد که آب آن دیرتر تبخیر شود و انگور تا شب چله بهصورت تازه باقی بماند و خشک نشود. البته اگر حتی یک دانه از خوشه میافتاد، از همان نقطه شروع به تبخیر و فاسد شدن میکرد.
محمد صیفیکار افزود: مردم برای اینکه بتوانند شب چله را برگزار کنند و همچنین در زمستان تنقلات و مواد غذایی برای بقا داشته باشند، مجبور بودند آذوقه جمعآوری کنند تا در زمان مناسب از آنها بهره ببرند و راه دوم متصور نبود.