بخش قابل توجهی از حمایتها در حوزه مشاغل خانگی، «کارراهانداز» نیستند
در سالهای اخیر، مشاغل خانگی بهعنوان یکی از مهمترین الگوهای اشتغال انعطافپذیر، کمهزینه و در دسترس، جایگاه ویژهای در اقتصاد خانوار و حتی اقتصاد محلی پیدا کردهاند. این نوع مشاغل نهتنها پاسخی به محدودیتهای بازار کار رسمی، بیکاری و شرایط دشوار اقتصادی هستند، بلکه بستری برای بروز خلاقیت، مهارتهای فردی و ظرفیتهای بومی نیز فراهم میکنند. مشاغل خانگی الزاماً به معنای تولید در مقیاس بزرگ یا تبدیلشدن به بنگاههای صنعتی نیستند؛ بلکه اغلب با هدف ایجاد درآمد پایدار، تکمیلی یا تدریجی و متناسب با سبک زندگی خانوادگی شکل میگیرند.
ویژگی مهم مشاغل خانگی، تنوع بسیار بالای آنهاست؛ از صنایعدستی، هنرهای سنتی و تولیدات غذایی گرفته تا خدمات دیجیتال، آموزش آنلاین، تولید محتوا، فروش اینترنتی و دورکاری. این تنوع سبب شده که افراد با شرایط، علایق و توانمندیهای متفاوت بتوانند مسیر متناسب با خود را انتخاب کنند. با این حال، تجربه نشان میدهد که ورود به مشاغل خانگی بدون شناخت، برنامهریزی و مهارتهای پایه، اغلب به ناامیدی و شکست منجر میشود.
موفقیت در مشاغل خانگی بیش از هر چیز به علاقه و انگیزه درونی وابسته است. علاقه، موتور یادگیری و پشتکار است و بدون آن، تحمل سختیهای آغاز مسیر ممکن نیست. در کنار علاقه، پشتکار، صبوری و پذیرش دورههای کمدرآمد اولیه نقش تعیینکنندهای دارند. بازار بهتدریج شکل میگیرد و اعتماد مشتری زمانبر است.
از سوی دیگر، موفقیت پایدار بدون دانش و مهارتهای مکمل امکانپذیر نیست؛ مهارتهایی مانند یادگیری مستمر، ارتباط مؤثر با مشتری، بستهبندی و ارائه مناسب، مدیریت هزینهها، قیمتگذاری صحیح و نظم مالی. مشاغل خانگی زمانی به ثبات میرسند که فرد بتواند میان هنر، مهارت، بازار و مدیریت مالی، تعادل برقرار کند. در چنین شرایطی، این مشاغل میتوانند از یک فعالیت ساده خانگی به منبعی مطمئن برای درآمد و رضایت شغلی تبدیل شوند.
با توجه به اهمیت موضوع مشاغل خانگی و تمرکز بخشی از تسهیلات بانکی در جهت تقویت این نوع از اشتغالزایی، مناسب دیدیم درباره لوازم موفقیت فعالان این عرصه با دکتر علیرضا مجاهدی؛ مشاور و مدرس حوزههای تجارت و کسبوکار الکترونیکی گفتوگو کنیم که در ادامه میخوانید؛
*آقای دکتر، در ابتدا مستقیماً به اصل موضوع بپردازیم؛ در شهرهایی با ساختار صنعتی ضعیف یا فاقد صنایع بزرگ، موضوع «مشاغل خانگی» بسیار حیاتی است. با وجود انگیزههای فردی و حمایتهای موجود، چرا بسیاری از این مشاغل که گاهی منبع اصلی یا کمکی درآمد خانوار هستند، به پایداری دست نیافته و تبدیل به ویژندهای معتبر و قابل قبول نمیشوند؟
ابتدا باید تأکید کرد که مشاغل خانگی پدیدهای مختص کشورهای در حال توسعه یا مناطق محروم نیست. حتی در کشورهای صنعتی نیز طیف گستردهای از مشاغل خانگی وجود دارد؛ بهویژه در حوزههایی مانند صنایعدستی، تولیدات هنری یا خدمات خلاق. هدف این مشاغل الزاماً اقتصادی نیست و نباید انتظار داشت که همه آنها به بنگاههای اقتصادی بزرگ تبدیل شوند. در همه جوامع، برخی افراد، چه زنان و چه مردان بهدلایل خانوادگی، محدودیت زمانی یا ترجیح شخصی، امکان یا تمایل اشتغال تماموقت خارج از منزل را ندارند. برای این افراد، کار در خانه فرصتی برای فعالبودن، خلاقیت، تولید و در عین حال تأمین بخشی از هزینههای زندگی است. ذهن انسان نیازمند خلقکردن و مفیدبودن است و مشاغل خانگی میتوانند پاسخی به این نیاز باشند.
*با این توضیح، مشکل اصلی در کجاست که این مشاغل اغلب به سطح قابل قبول درآمدی یا پایداری نمیرسند؟
مشکل این است که بخش قابل توجهی از حمایتها در حوزه مشاغل خانگی، «کارراهانداز» نیستند؛ زیرا بهموقع و بهدرستی به دست مخاطب هدف نمیرسند. بسیاری از تسهیلات نیز صرفاً در حد یک وام تعریف شدهاند، آن هم با سازوکارهایی که با واقعیت اقتصادیِ امروز همخوانی ندارد.
از سوی دیگر، مشاغل خانگی بدون ابزار و سرمایه اولیه معنا ندارند. فردی که قصد خیاطی، گلدوزی، قالیبافی یا کار با چوب دارد، به ابزار، تجهیزات و سرمایه در گردش نیاز دارد. تهیه این ملزومات، با توجه به تورم موجود، برای بسیاری از خانوارها امکانپذیر نیست. حتی خرید یک چرخ خیاطی یا مواد اولیه ساده، هزینه قابل توجهی دارد.
*تسهیلات مالی موجود تا چه اندازه میتواند این خلأ را جبران کند؟
در حال حاضر، برخی وامها با ارقام نسبتاً بالا، مثلاً حدود 100 میلیون تومان، پرداخت میشوند، اما نحوه بازپرداخت، سود مؤثر و شرایط آنها بهگونهای است که عملاً فشار مضاعفی بر فرد وارد میکند. بازپرداختهایی با نرخهای 18 تا 23 درصد، هرچند در ظاهر «تسهیلات» محسوب میشوند، اما در عمل انگیزه تولید را کاهش میدهند.
بهجای تمرکز صرف بر وام نقدی، حمایتها باید به سمت تأمین ابزار، تجهیزات و مواد اولیه هدایت شوند؛ آن هم بهصورت هدفمند و اقساطی. برای مثال، فردی که قالیبافی میکند، علاوه بر دار قالی به نخ، پشم و مواد اولیه نیاز دارد. اگر این موارد از طریق شبکههای محلی یا تعاونیها تأمین و بازپرداخت آنها متناسب با فروش محصول تنظیم شود، هم تولید شکل میگیرد و هم بازپرداخت امکانپذیر میشود.
*یکی از انتقادها این است که افراد اغلب بر اساس موجهای اجتماعی به سمت یک شغل خانگی میروند، نه بر اساس نیازسنجی و دانش. نظر شما چیست؟
این نکته کاملاً درست است. بسیاری از افراد نه بر اساس توانمندی، بازار و نیاز واقعی، بلکه تحت تأثیر موجهای مقطعی وارد یک حوزه میشوند. در چنین شرایطی، شکست تقریباً قابل پیشبینی است. آموزش، مشاوره شغلی، نیازسنجی بازار و اطلاعرسانی دقیق باید پیش از ورود افراد به این حوزه انجام شود. فرد باید بداند واقعاً از داخل خانه، با امکانات و شرایط خود، چه کاری میتواند انجام دهد که هم پایدار باشد و هم بازار داشته باشد یکی از خلأهای جدی در حوزه مشاغل خانگی، نبود مراکز مشاوره، اطلاعرسانی و راهنمایی کاربردی است؛ اینکه به افراد گفته شود چه کارهایی واقعاً قابل انجام است و کدام مسیر با شرایط، توانمندی و علایق آنها همخوانی دارد. بسیاری از افراد علاقه دارند کاری انجام دهند، زمان و حتی امکانات نسبی هم دارند، اما نمیدانند از کجا شروع کنند و به سراغ چه کاری بروند.
بهنظر من، نقطه شروع باید «علاقه شخصی» باشد. علاقه، موتور محرک بسیار مهمی است. اگر فردی به قالیبافی علاقه نداشته باشد، با بهترین آموزشها هم قالیباف موفقی نخواهد شد؛ اما اگر علاقه وجود داشته باشد، خود فرد بهدنبال یادگیری میرود. امروز با وجود اینترنت، گوشیهای هوشمند و دسترسی گسترده به محتوای آموزشی، فرد میتواند در آپارات، یوتیوب، کتابها و منابع مختلف جستوجو کند، آموزش ببیند، تجربه دیگران را بخواند و مسیر خودش را پیدا کند. وقتی عشق و علاقه وجود دارد، حتی در نیمههای شب هم فرد در حال یادگیری و کار کردن است.
*نقش مشاغل نوین و فضای دیجیتال را در توسعه و تقویت مشاغل خانگی چگونه ارزیابی میکنید؟
امروز فقط مشاغل دستی مطرح نیست. فضای دیجیتال و هوش مصنوعی فرصتهای بسیار متنوعی ایجاد کردهاند. برای مثال، یک خانم خانهدار که مهارت بالایی در آشپزی دارد، میتواند ویدئوهای آموزشی تهیه کند؛ هم آموزش بفروشد، هم محصولات خودش مثل مربا یا شیرینی را معرفی و عرضه کند. لزوماً هم نیازی به راهاندازی فروشگاه اینترنتی مستقل نیست؛ بازارگاهها و سکوهای فروش برخط این امکان را فراهم کردهاند که افراد با پرداخت حق اشتراک یا کمیسیون، محصولات خود را بفروشند.
برخی افراد صدای خوبی دارند؛ میتوانند پادکست تولید کنند، کتاب صوتی ضبط کنند یا در پادکست خود تبلیغات بگیرند. وقتی مخاطب پادکست افزایش پیدا میکند، امکان درآمدزایی از تبلیغات بهراحتی فراهم میشود. حتی خواندن کتاب و معرفی محصولات در لابهلای آن میتواند منبع درآمد باشد. قطعاً امروز دیگر الزام حضور فیزیکی در محل کار وجود ندارد. بسیاری میتوانند از خانه پاسخگوی تلفنی شرکتها باشند، پشتیبانی تلفنی نرمافزارها را انجام دهند، فروشنده تلفنی محصولات یک شرکت در شهر دیگر باشند یا حتی مدیریت فروش برخط را بر عهده بگیرند. دورکاری این امکان را فراهم کرده که فرد در خانه، در ساعات مشخص، خدمات حرفهای ارائه دهد.
حتی مدلهایی مثل «دراپشیپینگ» وجود دارد؛ یعنی فرد خودش تولیدکننده نیست، اما فروشگاه برخط راهاندازی میکند و محصولات دیگران را میفروشد. یا فردی که خطاط یا نقاش است، میتواند محصولات بومی مثل سفال لالجین را تهیه کند، روی آنها خوشنویسی انجام دهد، متناسب با مناسبتهایی مثل روز پدر شخصیسازی کند و بفروشد.
*بازاریابی و ایجاد شبکهای از مخاطبان تا چه حد در موفقیت مشاغل خانگی مؤثر است؟
تعامل اجتماعی بسیار مهم است. بهترین روش این است که خودمان را جای مشتری بگذاریم. اگر قرار است محصولی به دست ما برسد، دوست داریم چگونه تحویل بگیریم؟ آیا بستهبندی مناسب باشد؟ ضربهگیر داشته باشد؟ داخل جعبه با دقت چیده شده باشد؟ حتی اضافهکردن یک جزئیات کوچک، مثل یک شاخه گل خشک یا یک یادداشت ساده، میتواند اثر بزرگی در ذهن مشتری بگذارد. اصل سادهای وجود دارد؛ آنچه برای خودت نمیپسندی، برای دیگران هم نپسند. این نگاه، کیفیت کار و رضایت مشتری را بالا میبرد.
*برای اینکه یک شغل خانگی از نقطه شروع به ثبات برسد، چه ویژگیهای فردی و مهارتهایی بیش از همه اهمیت دارد؟
مهمترین عامل، عشق و علاقه خود فرد است. اگر کسی کاری را واقعاً دوست داشته باشد، گذر زمان را حس نمیکند؛ متوجه نمیشود کی باید غذا بخورد یا کی باید استراحت کند. ذهن او دائماً در حال جستوجو و الهامگرفتن است؛ حتی هنگام راه رفتن در خیابان هم بهدنبال ایده، نمونه و الهام میشود. این علاقه، موتور اصلی یادگیری و پیشرفت است. در کنار علاقه، پشتکار نقش تعیینکننده دارد. هیچ کاری بدون صبوری به نتیجه نمیرسد. در بازار اصطلاحی هست که میگویند «اوایلش خاکخوری دارد»؛ یعنی در شروع، مشتری نیست، فروش کم است و باید صبر کرد. باید ادامه داد، تعامل کرد و ناامید نشد. موفقیت تدریجی و زمانبر است.
در این میان باید به این اصل توجه کرد که هیچکس از یادگیری بینیاز نیست. امروز دیگر بهانهای برای یاد نگرفتن وجود ندارد. اینترنت پر از منابع آموزشی است؛ ویدئو، کتاب، کتاب صوتی، تصویر و تجربههای عملی دیگران. اراده که باشد، ابزار یادگیری کاملاً در دسترس است. بخشی از دانش از کتابها و منابع برخط بهدست میآید و بخش مهمتر از صحبت با اهلفن. از پرسیدن نترسیم. غرور نداشته باشیم. پرسیدن نهتنها عیب نیست، بلکه لازمه رشد است. حتی اگر جواب منفی بشنویم، بهتر از این است که اصلاً نپرسیم و امتحان نکنیم.
*آیا همکاری و ترکیب مهارتها میتواند به موفقیت کمک کند؟
قطعاً. بسیاری از محصولات موفق، حاصل ترکیب چند مهارت هستند. ممکن است یک نفر در رنگکاری ماهر باشد، دیگری در لعابدادن، فردی گل پرورش دهد و فرد دیگری فروش را بلد باشد. این زنجیره همکاری میتواند محصولی خلق کند که بهتنهایی امکان تولیدش وجود نداشته باشد.
حتی در فروش هم میتوان انعطاف داشت. شاید لازم باشد محصولی که در بازار 100 هزار تومان فروخته میشود، آن را از طریق یک واسطه با قیمت پایینتر فروخت تا او هم سود کند. این تعامل میتواند به گسترش بازار کمک کند. امروز بسیاری از افراد از طریق اینترنت به بازارهای جهانی دسترسی دارند. حتی باید از خدماتی مثل اداره پست پرسوجو کرد که هزینه ارسال به خارج از کشور چقدر است و چه کالاهایی محدودیت دارند. بسیاری از محصولات صنایعدستی مجاز و قابل صادرات هستند، سکوهایی وجود دارند که مخصوص فروش محصولات هنری و خانگیاند و حتی بدون ثبت شرکت هم میتوان در آنها فعالیت کرد. ارزش این محصولات در «منحصربهفرد بودن» آنهاست. هنر یعنی تکرارناپذیری؛ دو محصول هنری دقیقاً شبیه هم نیستند و همین تفاوت، ارزش اقتصادی ایجاد میکند.
*با توجه به اینکه بسیاری از فعالان مشاغل خانگی دانش اقتصاد و مدیریت مالی قوی ندارند، چه راهکاری برای رسیدن به ثبات مالی پیشنهاد میکنید؟
نخستین قدم، نظم و انضباط مالی است. حتی سادهترین شکل آن. ثبت و نگهداری اطلاعات بسیار مهم است. باید بدانیم چه چیزی، چه زمانی، به چه قیمتی فروخته شده و قرار است پول آن چگونه دریافت شود. توافقها باید مکتوب یا حداقل ثبتشده باشند.
دوم، محاسبه بهای تمامشده است. هر محصول هزینه دارد؛ مواد اولیه، زمان، انرژی و ابزار. باید دقیق بدانیم ساخت یک محصول چقدر هزینه داشته و سود واقعی آن چقدر است. بدون این محاسبه، احتمال ضرر بسیار بالاست.
در کنار اینها، منابع آموزشی ساده و کاربردی هم وجود دارد. حتی کتابهای آموزشی دوره دبیرستان و هنرستان در حوزه مالی و کسبوکار، مطالب بسیار مفیدی دارند که میتوانند پایه خوبی برای مدیریت مالی مشاغل خانگی باشند.
*برای اینکه فعالان مشاغل خانگی دچار ضرر نشوند و به ثبات مالی برسند، مدیریت هزینه و قیمتگذاری را چگونه باید انجام دهند؟
نخستین اصل، ثبت دقیق همه هزینههاست. هر چیزی که برای تولید پرداخت میشود باید نوشته شود؛ از مواد اولیه گرفته تا حملونقل. بسیاری از مواد بهصورت کیلویی یا عمده خریداری میشوند، اما مصرف آنها دانهای یا واحدی است. بنابراین باید این هزینهها بهدرستی تبدیل شوند؛ مثلاً مشخص شود از یک کیلو پارچه یا مواد غذایی، چند محصول نهایی تولید میشود و سهم هر واحد چقدر است.
علاوه بر مواد اولیه، هزینه حملونقل هم بسیار مهم است؛ اینکه مواد را خود فرد جابهجا کرده یا هزینه پیک، موتور یا تاکسی پرداخت شده است. این هزینهها اغلب نادیده گرفته میشوند، در حالی که بخشی از بهای تمامشدهاند. هزینههای جانبی مثل بستهبندی، کارتن، نایلون حبابدار یا اقلام تکمیلی هم باید محاسبه شوند.
فضا و زمان نیز باید کاملاً جزء هزینهها در نظر گرفته شود. اگر کار در منزل انجام میشود، باید دید چه بخشی از خانه اشغال شده و سهم آن از اجاره یا هزینه سکونت چقدر است. اگر کارگاه یا فضای جداگانهای استفاده میشود، هزینه اجاره یا در اختیار بودن آن باید مشخص شود. مهمتر از همه، دستمزد خود فرد است. باید از خود بپرسیم اگر همین زمان را در جای دیگری کار میکردیم، حداقل حقوق ما چقدر بود؟ اگر یک محصول چند روز یا یک ماه زمان میبرد، سهم دستمزد ما از آن چقدر است؟ این عدد باید حتماً در محاسبه لحاظ شود.
پس از محاسبه بهای تمامشده، باید حاشیه سود در نظر گرفت. معمولاً حداقل 20 تا 25 درصد حاشیه سود ضروری است، اما در مشاغل خانگی، بهدلیل تخفیفهای احتمالی برای پخشکننده یا واسطهها، بهتر است حاشیه سود بالاتری در نظر گرفته شود؛ حتی تا 100 درصد، تا در نهایت پس از تخفیف، سود واقعی باقی بماند. هزینه ارسال نیز باید جداگانه محاسبه شود؛ چه ارسال با پست باشد، چه پیک یا باربری. در کنار آن، بررسی قیمت بازار ضروری است. باید دید محصولات مشابه در فروشگاههای اینترنتی یا بازار با چه قیمتی عرضه میشوند و قیمت ما در چه بازهای منطقی است.
*اگر نکته پایانی برای فعالان مشاغل خانگی دارید، بفرمایید.
هیچ کاری آسان نیست. شرایط اقتصادی برای همه سخت است؛ چه کارخانهدار، چه کارگر و چه کسی که در خانه کار میکند. نباید انتظار مسیر هموار داشت. توکل به خدا، تقویت اراده و ناامید نشدن بسیار مهم است. فروش ممکن است مدتی کم باشد، اما این به معنای شکست نیست.
بسیاری از افراد فقط مدت کوتاهی سختی را تحمل میکنند، اما گاهی یک فرصت در زمانی نامعلوم باز میشود. شاید بخشی از مسیر، آزمون صبر و آمادگی ما باشد. مهم این است که ادامه بدهیم، یاد بگیریم، اصلاح کنیم و دست از تلاش نکشیم. با پشتکار و توکل، این مسیر در نهایت به نتیجه میرسد.